مکتب سلیمانی (۹)
بسم الله الرحمن الرحیم
• خاطرات شهید سلیمانی، از سردار شهید حاج احمد کاظمی
احمد عصاره و خلاصه ای از شخصیت امام خمینی در ابعاد مختلف بود…
هیچ جلسه ای، هیچ خلوتی،جلسه رسمی،جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی،مسافرتی وجود نداشت که او یاد باکری و خرازی و همت و این شهدا را نکند. هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند وپیوسته این ذکر: “یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی ورد زبان احمد بود و بعد گریه می کرد…”از دست دادن احمد همه راناراحت
کرد، اما آن چیزی که بچه های جبهه با احمد دلخوش بودند و با رفتن او غمگین شدند این بود که، احمد تداعی رفتارهای جنگ بود، تداعیخلوص، صفا، پاکی، صداقت بود. وقت سخن با احمد ناخودآگاه آدم را به یاد خرازی می انداخت، به یاد همت می انداخت، حیای احمد آدم را به یاد آن انسان پر از حیای جنگ می انداخت…