..........خداعشق است
|
معنویت همان عشق است و عشق معنویت
|
|
معنویت همان عشق است و عشق معنویت
|
|
|
|
همین که باز هم حریر مهربانی های بهشتی ات را دور تنهایی ها دلم می پیچی ... و مهربانیت ...
... و در آغوش مهربانیت پناه بگیرم ... ... مهربانِ منی ...
|
|
.... هرجا کسی از تو می نویسد .... هرجا کسی به یاد تو نشسته است دلم نازک می شود .... چشمهایم تر می شوند و بغض راه گلویم را می بندد .... نازنین ترینم ... خدا جانم ما اینجا روی این زمین تنهاییم .... و سرگرم یکدیگر و سرگرم بازیهای فراوان .... اما همیشه جایی در عمیقترین لایه های وجودمان خلائی را حس می کنیم که در شادترین لحظات و در شلوغ ترین دقایق دلتنگمان می سازد .... اینجا جای ما نیست مهربانترینم .... غربت این زمین هرگز از وجود ما پاک نمی شود و هرگز از یادمان نمی رود .... عزیزترینم .... دلتنگ تو هستم .... و حال آنکه تو نزدیکی .... دلم میخواهدت و حال آنکه تو در دل من خانه داری ..... چگونه از این سردرگمی نجاتم می دهی ؟ چطور محبت شکست ناپذیر تو بر تمام این غمها پیروز خواهد شد؟ به من نشان بده ..... الهی به من که بنده ی کوچک تو هستم رحم کن و نجاتم بده از اینهمه دلهره ی عذاب آور .. |
|
... سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه ام و نه با تو دشمنی کرده ام (ضحی 1,2-) افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی. (یس 30) و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی. (انعام 4) و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام (انبیا 87) و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24) و این در حالی بود که حتی مگسی رانمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73) پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی. (احزاب 10) تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118) وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی. (انعام 63-64) این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای. (اسرا 83) آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3) (اعراف 59) پس کجا می روی؟ (تکویر26) پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50) چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6) مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود کهپیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود. (روم 48 ) من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگ تکه به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام 60) من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم. (قریش 3) برگرد،... مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم. (فجر 28-29) تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)
|
|
زن یعنی ناز هستی در وجود
وابستگى ......
. |
|
دلم امشب صاف است آسمان هم آرام و هزاران فانوس باد هم می آید و نسیمی زیرک، سعی دارد که بفهماند شب .مظهر این همه تاریکی و دلتنگی نیست . به گمانم فردا روز خوبی باشد : صورت ماه به من می گوید گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است |
پ
|
هنگامی که در موقعیتی هستی【✿】 ، که می توانی به کسی کمک کنی ... به آنچه خدا به شما نداده، فکر نکنید |
یکی از سؤالاتی که در زمینه مهدویت مطرح میشود این است که وضع دنیا در عصر امام مهدی(عج) چگونه است که در ادامه به این مورد اشاره میشود: