روستایی فقیر
روستایی فقیر
|
روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد بزرگ ده رفت و گفت: آملا، فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده
|
روستایی فقیر
|
روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد بزرگ ده رفت و گفت: آملا، فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده
|
هرچه خداخواست همان میشود
|
.هر چه دلم خواست نه آن می شود آنچه خدا خواست همان می شود |
از قهوه لذت ببرید.
|
یک گروه دوست به ملاقات استاد دانشگاهی رفتند. |
متنی فوق العاده از حسین پناهی
|
در جامعه ای زندگی میکنم که بسیاری از مردمانش با یک " استخاره " هدف تعیین میکنند و با یک " عطسه " از هدف خود دست میکشند!!! میان آرزوی تو ومعجزه خداوند،دیواری است به نام ایمان و اعتماد پس اگر دوست داری به آرزویت برسی با تمام وجود به او ایمان بیاور و اعتماد کن... هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد... ای کاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم به خدا!!! |
صد رحمت به پادشاهان و ثروتمندان قدیم
|
خسرو انوشَه روان شاه ایران که به دادگری معروف بوده است، روزی از روزها بر پشت بام قصر خود رفته بود و قدم می زد. هوا می خورد و مناظر اطراف قصرش را تماشا می کرد. او بر بام گسترده کاخ خود قدم می زد و اطراف را نگاه می کرد که ناگهان چشمش به پیرزن فقیری افتاد که کمی دورتر از قصر او، منزل داشت. |
درون خویش نگاه کن
|
گدایی ٣٠ سال کنار جاده ای نشسته بود . |
هرکسی حساب و کتاب داره
|
مردی داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد |
عاق مادر نشین
|
روزی پیغمبر خدا حضرت محمد(ص) از یه قبرستانی داشت عبور،،، میکرد یه وقت دید از داخلو یکی از قبرها صدای نعره ای میامد امد بالای سر قبر پاش رو محکم زد رو زمین و فرمودند:ای بنده ی خدا پاشو وایسا. |
قاب خالی
|
تازه عروسی کرده بودند. |
از خدا؛ خدا را میخواهم
|
عابد و ابلیس |