کریمخان و مرد شاکی
جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۱۴ ب.ظ
|
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مرد را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان، وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور خان زند می رسد و کریم خان از وی می پرسد: ?چه شده است چنین ناله و فریاد می کنی؟?
مرد با درشتی می گوید: ?دزد همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم!?
خان می پرسد: ?وقتی اموالت به سرقت می رفت تو کجا بودی؟?
مرد می گوید: ?من خوابیده بودم!?
خان می گوید: ?خوب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟?
مرد در این لحظه آن چنان پاسخی می دهد که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود.
مرد می گوید: ?من خوابیده بودم، چون فکر می کردم تو بیداری!?
خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می گوید: ?این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم.?
|
۹۴/۰۶/۲۷