چه کرده بود این جوان
سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۳۴ ق.ظ
کنار رودخانه قدم میزد که صحنه عجیبی را دید؛ عقربی دوان دوان به طرف آب آمد. در کنار آب لاکپشتی منتظرش بود. عقرب به سرعت سوار بر لاکپشت شد و به آن سوی دیگر نهر رفت. مرد کنجکاو شد و به دنبال لاکپشت و عقرب شتافت. عقرب پیاده شد و دوان دوان به طرف درختی رفت که در آنجا بود. جوانی زیر درخت استراحت میکرد و ماری خطرناک میخواست جوان خواب را نیش بزند. عقرب به سمت مار حمله کرد و او را کشت.
مرد به کنار جوان آمد، اما دید آثار مستی در چهرهاش نمایان است. به او گفت: ای جوان با این گناه که مرتکب شدهای چه عملی انجام دادهای که خدا چنین لطفی به تو کرد. جوان گفت: صبح که از منزل بیرون میآمدم مایحتاج مادرم را خریدم و حتی برای اینکه برای نوشیدن آب آزار نبیند ظرف آبی کنار او گذاشتم و...
به نقل از بحرالمعارف
۹۴/۰۸/۱۲