چرا نفس مذاکرات آمریکا و ایران یک پیروزی تاریخی برای آمریکا و شکستی حیثیتی برای ایران محسوب می شود؟

راستی نماد و برند انقلابی گری، مبارزه خواهی و استقلال طلبی جمهوری اسلامی ایران در سراسر دنیا و در بین ملت های آزاده امروز و در پی مذاکرات این روزها در چه حالی به سر می برد؟!
نگاهی تاریخی به شیوه های ایالات متحده در مقابله با دشمنان خارجی نشان می دهد یکی از حربه های موثر و البته تکراری این رژیم در کنترل و مهار دشمنان خود به خصوص آن دسته از کشورهایی که حمله نظامی به آنها غیرممکن و یا بسیار هزینه زاست، حربه و روش “مذاکره” بوده است. نمونه های تاریخی به روشنی نشان می دهد آمریکا در ابتدا کشورهایی که را داعیه دار مبارزه و مقابله و زیر بار زور نرفتن آمریکا در معادلات جهانی هستند را شناسایی کرده، در مرحله بعدی با حربه های حمله های نظامی مستقیم یا غیرمستقیم (توسط همپیمانان) و یا فشارهای سیاسی یا محاصرات اقتصادی و یا ترکیبی از اینها کشور هدف را دچار خستگی، فرسایش و بی انگیزگی در راه مبارزه و ادامه راه استقلال خود می نماید و در مرحله آخر با حربه ای به نام “مذاکره”خواسته های زیاده خواهانه و مستکبرانه خود را این بار نه از طریق زور و حمله نظامی و محاصره و تحریم و . . . بلکه در قالبی شکیل و دیپلماتیک به کرسی می نشاند. به علاوه همه اینها اضافه کنید که آمریکا با این کار(مذاکرات) ضربه اساسی را آنجا به کشور هدف خود وارد می کند که با کشاندن کشوری که تا دیروز داعیه مبارزه و جنگ و مقابله با زیاده خواهی های آمریکا داشته است به میز مذاکرات عملا روح و قوه استقلال طلبی و مبارزه خواهی را در آن کشور عقیم می کند و این پیام را به سایر کشورهای مبارز دیگر در سراسر دنیا و مردم آن کشور القا می کند که ادعای مبارزه و مقابله با آمریکا شوخی بیش نبوده است!
– چند دهه قبل بود که مصر که در میان سایر کشورهای عربی قدرت، جسارت و همیت بیشتری در مبارزه با اسرائیل داشت و چند جنگ مستقیم بعضا موفق و بعضا ناموفق با اسرائیل را تجربه کرده بود سرانجام با گذشت زمان و فشارهای سیاسی و اقتصادی مختلف و البته با دچار شدن به رییس جمهوری که مبارزه با اسرائیل را صرفا یک تاکتیک می دانست نه یک اعتقاد حق و عمیق به میز مذاکرات سه جانبه مصر،اسرائیل و آمریکا نشست و انور سادات با امضای توافق کمپ دیوید مصر را به کشوری اخته تبدیل کرد که تا چند نسل و حکومت بعد و حتی در زمان بروز بیداری انسانی و اسلامی و تصاحب قدرت توسط اخوان المسلمین نیز نتوانست خدشه قابل توجهی به اسرائیل وارد نماید و در مواردی به سازش با اسرائیل تن داد.
– یاسر عرفات که در روزگاری به جد به سازماندهی فلسطینیان و مبارزه مسلحانه با اسرائیل همت گماشته بود و امید بسیاری از فلسطینیان را در آزادی قدس شریف زنده کرده بود و ظهور انقلاب اسلامی ایران نیز روح تازه ای به این امید داده بود نیز پس از گذشت سالها و بروز ترورها و مبارزات و جنگ ها و شکنجه ها و حملات و مهم تر از همه خستگی از مبارزه بر اثر نبود ایمان و اعتقاد متناسب و مورد نیاز در آن سطح از جهاد و مبارزه سر انجام با واسطه آمریکا به پای میز مذاکرات کشانده شد و پیمان صلح با اسرائیل را امضا کرد و نه تنها ضربه مهلکی به روح مبارزه خواهی در ملت فلسطین وارد نمود، بلکه تا چندین سال بعد فلسطین را دچار حاکمان ضعیفی چون محمود عباس نمود.
– معمر قذافی در سالهای ابتدایی حکومت خود به جد و با قدرت فراوان مبارزه با مستکبرین دنیا به خصوص آمریکا و اسرائیل را در پیش گرفته بود و به صورت عملی همچون کمک های فراوان به انقلابیون ایران به این رویه خود جامه عمل پوشانده بود، سرانجام بر سر مساله ی هسته ای لیبی و فشارها و تحریم های فراون غرب و سازمان ملل به زانو در آمد و پس از مذاکرات مستقیم با آمریکا به صورت کامل صنعت هسته ای خود را تعطیل و به صورت کامل به ایالات متحده تحویل نمود. جالب آنکه آنچه را که آمریکا در طی سالهای گوناگون نتواسته بود از لیبی دریافت نماید، سرانجام پس از تن دادن لیبی به مذاکرات و توافقات نهایی به شکل کاملا رسمی و دیپلماتیک از لیبی دریافت نمود و جالب تر آنکه حکومت معمر قذافی پس از این مذاکرات چند سالی بیشتر دوام نیاورد و همپیمانان او در آن مذاکرات نسخه براندازی او را نیز پس از چند سال برای او پیچیدند.
و از این قبیل مسائل و نمونه ها در این چند دهه اخیر و به خصوص در زمان حکومت “دموکرات ها”یی چون کارتر(همچون مذاکرات مصر و اسرائیل)، کلینتون(مذاکرات یاسرعرفات و اسرائیل) و باراک اوباما بسیار و بسیار بوده است.
نمونه هایی همچون مذاکرات با عراق در زمان صدام، مذاکرات با کوبا و . . . نیز از همین نمونه اند.
سناریوی آخر
۲۷ سال از انقلاب اسلامی ایران گذشته بود که رییس جمهوری با ویژگیهای برجسته انقلابی گری، مبارزه خواهی و استقلال طلبی بر سر کار آمد. به صورت عامدانه و هدفدار نقطه حساسیت ایالات متحده آمریکا نسبت به ایران را که همان صنعت هسته ای این کشور بود برجسته، توسعه و گسترش داد. تجربه تاریخی چند دهه اخیر به خصوص بر سر کار بودن “دموکرات”ها به رهبری اوباما نشان می داد فشارهای سیاسی و اقتصادی ویژه ای در راه خواهد بود. همین اتفاق هم افتاد و تحریم های اقتصادی و سیاسی بی سابقه ای علیه جمهوری اسلامی وضع شد. جمهوری اسلامی ایران در موارد بسیاری قدرتمدارانه این فشارها را زیر پا گذاشت و از آن به سلامت عبور کرد. در موارد دیگری نیز به علت فتنه ۸۸، اختلافات درونی میان مسئولین کشور، حواشی فراوان پیرامون دستگاه اجرائی کشور و البته تحریم های بی سابقه علیه جمهوری اسلامی ایران فشارهایی ملموس به اقتصاد کشور وارد شد. فشارهایی که صد البته در مقایسه با میزان تحریم های اقتصادی و سیاسی آن زمان خیلی هم کارساز نبود. حداقل آنکه از این قبیل نابسامانی های اقتصادی در دوره های قبلی همچون سالهای ۷۲ تا ۷۵ یعنی در زمان ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی با شدت بسیار بیشتر و بدتری به وجود امده بود. در سال ۹۲ رییس جمهوری بر سرکار آمد که گفتارها و نظرات و البته عملکردهای قبلی او به خصوص در سالهای ۸۱ تا ۸۴ نشان می داد نقطه مقابل رییس جمهور قبلی است. رییس جمهوری که بدون رودربایستی راه نجات را مذاکره مستقیم با کدخدا(بخوانید آمریکا) می دانست و آنقدر جسارت داشت که با تماسی تلفنی تابوی صحبت با سران ایران و آمریکا را بشکند و جاده ی همواری را بسازد که وزیر خارجه آمریکا بیشتر از صحبت های مستقیم وزیرخارجه آمریکا با همپیمانانش همچون روسیه،انگلیس،فرانسه، آلمان در طول ۱۸ سال گذشته، بتواند در طول ۱۸ ماه با وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران دیدار کند و به این گونه سناریوی تکراری آمریکا در مقابله با دشمنانش را این بار برای دشمن درجه یک خود یعنی جمهوری اسلامی ایران اجرا نماید و این سوالات را در ذهن و جان هر ایرانی و یا هر مبارز دلبسته به ایران در سراسر دنیا متبادر کند که:
– آیا سناریویی که آمریکا با استفاده از تحریم و فشار و کشاندن ایران به میز مذاکره طراحی کرده است، چیزی متفاوت از سناریوی طراحی شده آمریکا برای مصر و فلسطین و لیبی و کوبا و . . . بوده است؟
– آیا اگر توجهی به بیانیه هایی قابل تاملی چون لوزان نکنیم و صرفا مبنایی چون توافق ژنو را مد نظر بگیریم به این نتیجه نمی رسیم که آمریکا بسیاری از باج ها و خواسته های زیاده خواهانه و محدود کننده ای را که سالها از طریق مبارزه و فشار و تهدید نتوانست به دست آورد،اینبار توانسته است به شکل دیپلماتیک و شیک در قالب مذاکرات و بر طبق توافق ژنو بدست آورد؟
– مدعیان و مفتخران مذاکره با آمریکا آیا این جمله امام خمینی(ره) پیرامون شرط مذاکره با آمریکا را خوانده اند که فرمود:” با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد،مگر اینکه آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در لبنان،و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند. مادامى که امریکا اینطور است و افریقاى جنوبى آنطور عمل می کند و اسرائیل هست،ما با آنها نمیتوانیم زندگى بکنیم. (صحیفه امام، ج۱۹، ص۹۴)”
حال سوال اینجاست که آمریکا از دست اندازی به کدام یک از کشورهای عراق، افغانستان، فلسطین، لبنان، یمن، سوریه، لیبی و . . . دست کشیده است که دولتمردان جمهوری اسلامی ایران شروع به مذاکره با آمریکا کرده اند؟
– راستی نماد و برند انقلابی گری، مبارزه خواهی و استقلال طلبی جمهوری اسلامی ایران در سراسر دنیا و در بین ملت های آزاده امروز و در پی مذاکرات این روزها در چه حالی به سر می برد؟!
مطالب بالا نوشته شد تا بدانیم سناریوی این روزهای ایالات متحده در مورد ایران سناریویی تکراری و سابقه داراست تا بلکه تا آنجا که ممکن است هوشیاری خود را در مقابل توطئه های شیطان بزرگ افزایش دهیم و هم آنکه در صورت لزوم از هزینه ها و ضررهای این مذاکرات بی ثمر و بی نتیجه بکاهیم، هر چند نگارنده معتقد است هدف از مذاکرات هسته ای اخیر چیزی فراترو متفاوت از مذاکره و یا تحریم و یا مسائل هسته ای است. شاید سخنان اخیر رییس جمهور و مهم تر از آن سخن اخیر اکبر هاشمی رفسنجانی خود گواه بسیاری از واقعیت های تلخ و خطرناک این روزها باشد:
هاشمی رفسنجانی بلافاصله بعد از توافق ژنو در ۵ آذر ۹۲ در گفتگو با فایننشال تایمز در پاسخ به این سوال که «اینکه می گویید توافق ژنو خط شکنی بود، در واقع منظورتان شکستن ساختار تحریمها بوده یا صحبت کردن با آمریکاییها؟» پاسخ می دهد: یک قسمتش همینجا بود. چون مذاکره با آمریکا یک تابو بود و این تابو آسان نمیشکست و بدون آمریکا هم نمیشد این کار پیش برود…
همین چند روز پیش بود که هاشمی رفسنجانی پا را فراتر گذاشته با در مصاحبه با گاردین گفت:مذاکرات هستهای تابوی گفتوگوی رو در رو با آمریکا را شکسته و توافق میتواند گامی بزرگ رو به جلو باشد و بازگشایی”سفارت آمریکا در ایران”،غیر ممکن نیست! اما این مسئله به رفتار طرفین بستگی دارد.
در کنار همه اینها اضافه کنید سخنان رییس جمهور در ضیافت اساتید دانشگاه را که گفت: امروز ۳۶ سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و دیگر دوران احساسات سپری شده و باید واقعیات را تبیین کنیم تا جامعه ما بداند که در دنیا چه خبر است و چگونه باید با دنیا تعامل کنیم.
یا آنجا که حسن روحانی بیان کرد: بحث ما فقط هستهای نیست، این نیست که ما امروز موضوعی به نام هستهای داریم و میخواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام شود، این پله اول برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است!
فاعتبرو یا اولی الابصار . . .
نکات پرس
.