پرنده کوچک خوشبختی! به چه کاری شکر میگویند؟
دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۷ ب.ظ
(بسم الله الرحمن الرحیم)
پرندۀ کوچک خوشبختی بر روی شانههای هر کسی نمینشیند؛ باید ندای سپاسآمیزی را بشنود تا بالهایش باز کند و به سوی گویندۀ این ندای دلنشین عزم پرواز کند… در این یادداشت با معنای شکر در لغت و اصطلاح، قسمتهای تشکیل دهنده شکر، انواع شکر (شکر تکوینی؛ شکر تشریعی، شکر زبانی، قلبی و عملی) و انواع نعمت آشنا میشویم.
شکر چیست؟
نعمت در فارسی به معنای احسان، نیکی، بهره و خوشی، مال و روزی آمده است(۱) . بنابراین شکر در لغت، تصور نعمت و آشکار کردن آن است. در اصطلاح به شناختن نعمت از منعم (کسی که نعمت را به ما داده است) و صرف کردن آن در راهی که منعم به آن راضی باشد، شکر گفته میشود. بنابراین میتوانیم بگوییم که شکر عملی است که از سه بخش اصلی تشکیل میشود:
۱- بخش اول همان طور در تعریف آن آمد عبارت است از این که بفهمیم چه نعمتهایی به ما و توسط چه کسی داده شده است.
۲- بخش دوم عبارت است از اینکه در برابر نعمتهایی که داریم سپاسگزاری کنیم.
۳- عبارت است از این که نعمتهای خود را در مسیری استفاده کنیم که اعطا کننده آن نعمتها به ما از این طریق مصرف خشنود باشد.
در مورد معنای اصطلاحی نعمت باید گفت، نعمت زمانی نعمت دانسته میشود که بندۀ خدا آن را در راه سعادت و قرب الهی مصرف نماید. ولی اگر بنده آنرا در راه معصیت استفاده نماید، این نعمت دیگر نعمت نیست بلکه نقمت و عذاب به حساب میآید. علامه طباطبایی مینویسد: « قرآن کریم عطایای الهی از قبیل مال و جاه و همسران و امثال آنرا نسبت به انسان نعمت علی الاطلاق نخواند، بلکه وقتی نعمت خوانده که در طریق سعادت و به رنگ ولایت الهی در آمده و آدمی را به سوی خدا نزدیک کند و اما اگر در طریق شقاوت و تحت ولایت شیطان باشد، البته نقمت و عذاب است نه نعمت.» (۲)
گفتیم که شکر در لغت به معناى تصور نعمت در ذهن و اظهار آن در گفتار و کردار است (۳) نقطه مقابل شکر نعمت، کفران نعمت قرار دارد؛ کفران نعمت آن است که انسان در برابر نعمات الهی، یا نعمت را در قلب خود بیاهمیت بشمارد یا با زبان سخنی بگوید که نشانه بیاعتنایی نسبت به نعمت و بی ارزش نمودن آن است و یا گاهی در عمل به آن اهمیت ندهد و بجای استفاده درست، منطقی و بجا از آن، نعمتهای الهی را در مسیر نادرست و نابجا استفاده کند(۴) . کلمه کفران به معنای پوشاندن چیزی است.(۵) کسانی که کفران نعمت میکنند در واقع روی نعمتهای خدا را میپوشاند و نمیگذارد تا آنها دیده شوند.
شکر تکوینی؛ شکر تشریعی
شکر به دو قسم تقسیم میشود:
۱. شکر تکوینی:
شکر تکوینی عملی است تشکر آمیز که همه موجودات (مشترک میان انسانها و حیوانات و گیاهان) میتوانند در مقابل برخورداری از یک سری امکانات و نعمتها از خود بروز دهند؛ مثلا اگر به درخت میوهای آب و کود مناسب داده شود در مقابل آن درخت بعد از مدّتی میوه به بار میآورد.
۲. شکر تشریعی:
شکر تشریعی، شکری است صرفا مخصوص انسان که در برابر خداوند صورت گیرد و انسان با قلب و زبان از پروردگار خود بابت نعمتهایی که به او داده است، سپاسگزاری کند.
شکر زبانی، قلبی و عملی
شکر را میتوان در ۳ دسته دیگر نیز تقسیمبندی کرد:
۱. شکر زبانی: شکر زبانی شکری است که در آن انسان با زبان خودش کلماتی که بیان کننده تشکر از خدا است مانند الحمدلله، شکراً لله و… بگوید.
۲. شکر قلبی: شکر قلبی شکری است که انسان از اعماق قلب و وجودش، از نعمتهایی که خدا به او عطا کرده سپاسگزاری کند. امام صادق(ع) فرمودهاند: خدا هر نعمتى به بندهاش دهد که آن را از دل بفهمد شکرش را ادا کرده است. (۶)
۳.شکر عملی: به کار بردن هر نعمت به جای خود، شکر عملی آن نعمت است؛ برای مثال، چشم یکی از نعمتهای بزرگ الهی است و شکر عملی آن این است که آثار عظمت الهی را در عالم هستی مشاهده کنیم؛ با دیدن آفریدههای خدا، معرفت خود را به او زیاد کنیم. کفران نعمت چشم این است که چشم خودمان را بر روی نامحرم نبندیم و چشم چرانی صورت گیرد. برای اینکه مفهوم شکر را به درستی و به طرز کامل درک کنیم بهتر است درباره نعمت و انواع آن بیشتر بدانیم.
انواع نعمت
نعمتها به دو دسته مادی و معنوی تقسیم میشوند؛ نعمتهای مادی نعمتهایی هستند که با حواس پنجگانه خودمان میتوانیم آنها را درک کنیم. گوش، چشم و اعضای بدن، سلامتی و رزق طیب و… نمونههای برای نعمت ظاهریاند…(۷) نعمتهای معنوی حالات و صفاتی هستند که برای برخی انسانها به وجود میآید؛ ارزش نعمتهای معنوی کمتر از نعمتهای مادی نیست؛ نعمت ایمان، هدایت، استقلال، آزادی و… همگی از جمله نعمتهای معنوی به حساب میآیند. خداوند در قرآن کریم، مؤمنان را به برخی نعمتهای طیّب و پاکیزه توجه داده میفرماید: از آنها استفاده کنید و شکر نعمت الهی را به جای آورید. (۸) نعمتهای ظاهری همان نعمتهای مادیاند و نعمتهای باطنی همان نعمتهای معنوی میباشند.
[۱] حسن، عمید. فرهنگ فارسی عمید،انتشارات امیر کبیر، چاپ هفتم. ۱۳۸۱،جلد ۳،ص ۲۴۰۳
[۲] محمد حسین، طباطبایی، تفسیر المیزان، مترجم : محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، جلد ۱۱،ص ۱۱۰.
[۳] مفردات راغب ، ص ۲۶۵ ، واژه شکر
[۴] مکارم شیرازی، ناصر؛ اخلاق در قرآن، قم، انتشارات امام علی بن ابیطالب، ۱۳۷۸، ج۳، ص۶۰
[۵] اصفهانی، راغب؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی، سید غلامرضا، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۴۵۱، ذیل ماده کفر.
[۶] اصول کافى، ج ۴، ص ۲۹۳
[۷] محمد حسین، طباطبایی، تفسیر المیزان، مترجم : محمد باقر موسوی همدانی، جلد ۱۶، ص ۳۴۳.
[۸] آیه ۱۷۲ سوره بقره
۹۴/۰۴/۲۹