نگاهى دوباره به انتظار (2)
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت جانم بسوختی و به جان دوست دارمت (حافظ)
اشاره: در شماره اول درباره حقیقت، ضرورت و ابعاد انتظار و اهمیت زیادی که رهبران دینی، برای دوران انتظار قائل اند، بحث شد.
سفارشهای فراوان در مورد ((انتظار))، زمینهای را فراهم ساخت تا در مورد مفهوم و حقیقت آن کنکاش بیشتری صورتگیرد و در نهایت انتظار به حرکت، پویایی، اقدام، زمینهسازی و ایجاد آمادگی تعریف شد.. هم چنین ضمن بیان ضرورت انتظار، روشن شد که برای هر انقلابی، گذر از یک دوره ((انتظار)) ضرورت است و هر قدر اهداف انقلابی، بزرگتر باشد، دوره انتظار آن هم گستردهتر خواهد بود.
سنت تغییرناپذیر الهی، بر این است که اجرا و ایجاد تغییرات اصلاح گرایانه به یک سلسله شرایط و زمینههای خارجی بستگی دارد و تا همه آن شرایط، کاملاً تحقق نیابد، امکان رسیدن به هدف وجود ندارد. درست به همین جهت است که اسلام، پس از یک دوره طولانی و پس از چندین قرن، ظهور کرد.
جهان در انتظار ماند تا پنج قرن از جاهلیت بگذرد و آن وقت آخرین پیام آسمانی به واسطه رسول گرامی اسلام فرستاده شود. در بحث ((ضرورت انتظار)) موقعیت امام زمان (عج) با همین نگاه بررسی شد و این نتیجه به دست آمد که انقلاب آن حضرت از نظر اجرا، همانند همه انقلابها، به زمینههای عینی و خارجی بستگی دارد.
بحث دیگری که در نوشتار پیشین به آن پرداخته شد، ابعاد((انتظار)) بود، یعنی؛ آمادگی فکری و روحی، آمادگی در طرح و برنامهریزی و آمادگی در عمل، از ابعاد انتظار به شمار میرود.
اینک در نوشتار حاضر، ادامه مباحث به ترتیب ذیل پی گرفته خواهد شد.
۴٫ مبانی انتظار(۱)
ابتدا گفتنی است که انتظار مورد بحث ما، با انتظاری که به عنوان یک اصل مسلّم، در میان همه مدعیان نبوت مطرح است (فوتوریسم)(۲) فرق میکند. همه آنان، در انتظار یک وجود فرابشریاند که در آخرالزمان ظهور کرده، نظم و عدالت را به جهان باز خواهد گرداند. حتی هندیها و اقوامی که هیچ وابستگی به امر قدسی ندارند، منتظر یک تحوّل جدید هستند.
اما حقیقت انتظار در ((اندیشه و فرهنگ شیعه))، به نیاز و اضطرار ما به موعود؛ یعنی، کسی که همه دین را در دل خودش دارد، تعبیر میشود. باید نسل معاصر خود را با این حقیقت، آشنا کنیم که ما نیازمند طلایه داری هستیم که با وحی پیوند دارد؛ مخصوصاً در این زمان که انسان به قدرتهای خودش نزدیک شده و بن بستها و شکستها را هنوز احساس نکرده است، او دوری راه و سختی آن را هنوز باور نکرده است و احساس میکند تجربه، علم، عقل و عرفانش، کفایت میکند. این نگاه هم در اصل دین و هم در حامل دین (رسول (ص)) و هم در حافظ دین (ولی و معصوم (ع))، تلقی ما از انتظار را به اضطرار و احتیاج به مهدی موعود، پیوند میزند و در نتیجه مبانی دیگری باید برای انتظار رقم زد.
یکم. بحرانها:
بشر بحران زده این عصر، به جهت تشنگی فراوان روحی برای دستیابی به پایگاهی استوار و جاوید، هر روز به سویی سرمیکشد؛ و لیکن چون به سرچشمه حیات دست نمییازد، به مردابها و باتلاقها میرسد که نه تنها تشنگی او را رفع نمیکند؛ بلکه بر بیماریهای روحی و جسمی او میافزاید. اندیشه ((مصلح جویی)) را میتوان نتیجه اضطراب و خستگی از اوضاع مسلّط بر جهان، دانست که اندیشوران بشر تهی از معنویت را، به سمت ارائه نظریهها و یا اندیشههای نوین، برای دگرگون کردن این اوضاع تباه آلود کشانیده است.
این بحرانها و بنبستها، توده مردم را به ستوه آورده است؛ چنان که بارها، با فریاد اعتراض خود،(۳) راه گریز از وضعیت فعلی را انتظار میکشند. بنابراین ((انتظار)) میتواند در بحرانها، ظلم و ستمها، جهل و نادانیها و فریب و رنج و فقر ریشه داشته باشد. و این بحرانها یکی از اساسیترین ریشههای ((انتظار)) در توده مردم است. سوگمندانه باید گفت که پیشرفت علوم طبیعی در جهان کنونی، نه تنها باعث انحطاط اخلاق و تحقیر انسانیت در جوامع بشری شده است؛ بلکه اصل حیات و بقای نسل بشر را در روی کره زمین، تهدید میکند. از طرف دیگر، درهای امید برای نجات از وضع کنونی بسته شده است و سازمان هایی که بدین منظور تأسیس شدهاند، کارآیی لازم را ندارند و آلت دست دولتهای بزرگ شدهاند. تنها روزنه امید برای خروج از این نابهسامانیها، یک انقلاب همه جانبه و ظهور ((مصلح و منجی)) جهانی است.
دوم. ساختار و ترکیب وجودی انسان و جهان متحوّل
ساختار وجودی انسان، به شکلی است که اگر تمامی لذتهای دنیا را هم به او بدهند و به تمامی آمال و آرزوهای مادی و دنیای خود برسد، آرام نمیگیرد و وجود او پر نمیشود؛ زیرا دل آدمی بزرگتر از رحم دنیا است و با این امور محدود تأمین نمیشود. داستان بن بست و خلأ معنویت انسان قرن بیست و یکم نیز بیانگر همین حقیقت است. بسیاری از اندیشمندان غربی، خودشان اقرار میکنند: امروز دنیا به خستگی رسیده است… یکی از ویژگیهای لذت جسمی، این است که انسان پس از مدتی به خستگی میرسد. یک وقت در آمریکا اعلام شد: ((میخواهیم تظاهرات کنیم برای این که خدا برگردد)).(۴)
این ویژگی انسان، او را با عالم دیگر پیوند میدهد و ایمان به غیب و گرایش به ماورای حسّیات را برای او به ارمغان میآورد. انسان وقتی ارزش وجودی خود را شناخت و فهمید، یا احتمال داد که دنیاهای گستردهتری وجود دارد؛ احساس تنگنا میکند. با این شناخت است که دنیا سجن و زندان مؤمن میشود. چنان که امیرمؤمنان(ع) در خطبه متقین به این نکته اشاره فرموده است: ((آنان با سرپوش اجل در دنیا نگه داشته شدهاند)).(۵)
آب درون ظرف، وقتی حرارت میبیند و ناخالصی هایش جدا میشود، سبک شده، بخار میگردد. اگر درپوش ظرف نباشد، پرواز میکند. آدمی نیز این چنین به پرواز درمیآید و این بزرگی روح، به جهت ایمانی است که او را با عالم دیگر پیوند داده است.
دنیا برای او تنگ است، اما برای کافر بزرگ و بهشت است؛ چون چیز دیگری نمیخواهد. لیکن برای مؤمن زندان است(۶)؛ چون به وسعت رسیده و دنیا، برایش جز متاعی اندک چیز دیگری نیست.
انسان، همواره کنجکاو و پرسشگر است و این از خصوصیات فطری و ذاتی او است. کودکان از بس میپرسند، اطرافیان را خسته میکنند؛ در حالی که کسی به آنان یاد نمیدهد که سؤال کنند. این ویژگی در درون آدمی است؛ او میخواهد به عوالم دیگرراه پیدا کند. پیشرفتهای علمی و فضایی قرن حاضر، به جهت همین حس کنجکاوی و ویژگی پرسشگری انسان است.
گویی آدمی مدام به دیوار میکوبد تا از آن طرف دیوار با خبر شود و از حصار دنیا رهایی یابد.
در اندرون من خسته دل ندانم چیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست(حافظ)
بنابراین وقتی نگاه انسان به دنیا، تغییر کرد و دنیاهای آینده را با تمام وجود درخواست نمود؛ به دنبال شخصی میگردد که او را به آن سامان، رهنما باشد. او منتظر و نیازمند وجودی است که وی را با خود، به بلندای روح انسانیت ببرد. این انسان، به رغم برخورداری از رفاه، عدل ظاهری و… باز منتظر است؛ چون دو عنصر او را در التهاب و بیقراری نگه میدارد:۱٫ ترکیب وجودی انسان؛ ۲٫ جهان در حال دگرگونی و چهار فصل.
رشد سریع اسلام در اروپا و سایر کشورهای غربی، به رغم برخورداری از امکانات مدرن، از همین ویژگی خبر میدهد. احساس غربت ناشی از زندگی صنعتی، در مقابل معنویت و صمیمت دین، باعث شده تا انسان مجهّز به تکنیک و فنآوری، با مذهب پیوند بخورد زیرا علم و دانش هرچند بسیاری از سؤالات انسان را پاسخگو است و قدرت و صنعت هم امکانات و رفاه را برای آدمی به ارمغان میآورد، اما انسان با این امکانات زودتر به بنبست میرسد. وی قبل از رسیدن به این امکانات، خیال میکرد با آنها به آرامش میرسد و با این آرزو تا مدتی دلخوش بود. اما با دست یافتن به رفاه، در واقع به آخر خط رسیده است. چون احساس غربت و تنهایی او بیشتر شده و فریاد اعتراض انسان معاصر بلندتر از دیروز به گوش میرسد. اوژن یونسکو، نویسندهای که با نوشتن نمایشنامههای پوچی مثل ((کرگدن)) و ((آوازه خوان طاس)) شهرت یافت، در آخرین مصاحبهاش میگوید:
((… حقیقت این است که ادبیات دیگر چیز مهمّی به من نمیگوید… من یک عمر به نوشتن نمایشنامه، پشت نمایشنامه ادامه دادم. چون نمیتوانستم کار دیگری بکنم؛ اما همیشه حسرت این را داشتم که کاش توانسته بودم کار دیگری بکنم… کاش استعدادش را داشتم که راهب بشوم… تنها یک امید باقی میماند، روز رستاخیز)).(۷)
((ناتانیل براندون)) درباره همین پوچی و خلأمعنوی مینویسد. او در ابتدا مردی را توصیف میکند که جذّاب چهل ساله، با حرارت و پرانرژی، شیک، خوشگذران و متجدد است. از مسافرتها و عیاشیهایش تعریف میکند، اما ناگهان با همه توصیفها، درخواست گفتوگویی خصوصی و صمیمانه را میکند و میگوید: ناتانیل! من میخواهم هر طور هست، با تو مطلبی را در میان بگذارم. میخواهم یک روز نهار را با هم صرف کنیم، تا پیش تو دردل کنم. من نمیتوانم این خلأ درونی خود را تحمل کنم. سپس دستش را روی سینه گذاشت و گفت:
((این درون، خالی و تهی از همه چیز است، هیچ چیز در این سینه نیست، نه احساس و نه هیچ چیز دیگری، زبانم از گفتن قاصر است. قابل بیان نیست، نمیدانم چگونه آن را شرح دهم…)).(۸)
سوم. ناتوانی مدعیان اصلاح
آدمی از گذشته تا حال همواره در فکر اصلاح جوامع بشری بوده و راههای بسیاری را برای رسیدن به آن پیشنهاد کرده است؛ اما آن چه نصیب وی شده، کابوس وحشتناک ((یأس و ناامیدی)) است. ((افلاطون))، جامعه ایدهآلی را طرحریزی میکند که در آن، نه از ظلم و ستم اثری است و نه از فقر و بدبختی؛ غایت نظام سیاسی او، پیدایش ((مدینه فاضله)) است.
((توماس کامپانلا)) طرح ((شهر آفتاب)) و ((کشور خورشید))؛ ویکتور هوگو اندیشه ((جمهوری جهانی))، ((آگوست کنت)) ایجاد ((جامعه تئوکراتیکی)) که در آن هیئتی از عقلا حکومت میکنند، پیشنهاد کردهاند. تامس مور نیز ((بهشت))ی را ترسیم کرده که برای رسیدن به همان جهانی است که همه مردم آن، در سایه قانون و عدالت، یکسان زندگی میکنند.(۹)
((آلوین تافلر))، مشاور سیاستمداران آمریکا برای حل این بحران و اصلاح جامعه جهانی، نظریه ((موج سوم))(۱۰) را ارائه کرده است؛ ولی در عین حال اعترافات شگفتآوری در این زمینه دارد:
((فهرست مشکلاتی که جامعه ما (غرب) با آن مواجه است، تمامی ندارد. با دیدن فروپاشی پیاپی نهادهای تمدن صنعتی در حال نزاع به درون غرقاب بیکفایتی و فساد؛ بوی انحطاط اخلاقی آن نیز مشام را میآزارد. در نتیجه موج ناخشنودی و فشار برای تغییرات، فضا را انباشته است. در پاسخ به این فشارها، هزاران طرح ارائه میشود که همگی ادعا دارند اساسی و بنیادی یا حتی انقلابیاند؛ اما بارها و بارها، مقررات و قوانین، طرحها و دستورالعملهای جدید – همگی به منظور حل مشکلات ما تهیه و تدوین شدهاند – کمانه میکنند و بر وخامت مشکلات ما میافزایند و این احساس عجز و یأس را دامن میزنند که هیچ فایدهای ندارد و مؤثّر نیست. این احساس برای هر نظام دموکراسی خطرناک است و نیاز شدید به وجود مرد سوار بر اسب سفید ضرب المثلها را هر چه بیشتر دامن میزند)).(۱۱)
بنابراین عامل سوم انتظار، نارسایی و ناتوانی در کسانی است که ادعای اصلاح دارند؛ اما در زمینه شناخت آدمی و مشکلات او ناتواناند و در اندیشههای خود، به یک نژاد برتر معتقداند و ملتهای دیگر را رها و فراموش میکنند.
وقتی انسان، این مدعیان ناتوان را میبیند و عجز و محدودیت آنان را احساس میکند، از انتظار تجربه جدیدی پیدا میکند. گویا این عبارات جان تازهای میگیرد که:
((وقتی مهدی فاطمه ظهور کند، زمین از عدل و داد پر میشود، همان طوری که از ظلم و جور پر شده بود)).
چهارم. ملاقاتها و راهنماییها
روی بنما و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را همه گو باد ببر (حافظ )
عامل چهارم انتظار، در ملاقاتها و هدایتهای او در برهههای مختلف زمان، متبلور است. او همچون فرشتهای مهربان و راهنمایی دلسوز افرادی را انتخاب و از جام ملاقات، سرشار میسازد. مشکلات و گرفتاریهای عدهای نیز با توسّل به آن حضرت به شکل معجزهآسایی حل میشود. این گونه برخوردها به جهت این است که در عصر حاکمیت غفلت و بی خبری، ریشههای انتظار تقویت شود. اصولاً این سنت الهی است که در متن سرگرمیها و لهو و لعبها، آهنگ بیداری و نوای هدایت نواخته میشود؛ مثلاً در تاریخ و در زمان انکار قیامت ((عُزَیر)) پیامبر صد سال به خواب میرود و مجدداً بیدار میشود و یا داستان اصحاب کهف اتفاق میافتد تا به رگهای بی رمق جامعه آن روز حیات تازهای بخشیده شود و انسانها، از نعمت هدایت بهرهمند شوند. امروز نیز دعوتها و هدایتهای بیشماری از سوی حضرت ولی عصر (ع)، با همین انگیزه صورت میگیرد. حتی گرفتاریها و بلاها نیز به طور مستقیم یا غیر مستقیم(۱۲) و یا به وسیله دعای آن حضرت رفع میشود.(۱۳)
سال دوم، شماره سوم
اصولاً خود بهره بردن از آن حضرت در دوره انتظار، دلیل دیگری بر حضور صاحب عصر و تقویت ریشههای انتظار است: ((الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس اذا غیّبها عن الابصار و السحاب؛(۱۴) بهره بردن از من در عصر غیبتم مانند بهره بردن از آفتاب است هنگامی که زیر ابرها باشد)). حضور حضرت مهدی (ع) در میان مردم، خود گواه روشنی بر این مدعا است: ((أن یکون صاحبکم المظلوم المحجود حقّه، صاحب هذا الامر یتردّد بینهم و یمشی فی اسواقهم و یطأ فرشهم و لایعرفونه حتی یأذن الله ان یعرّفهم نفسه…؛(۱۵) … صاحب این امر در میان مردم راه میرود، در بازارهایشان رفت و آمد میکنند، و روی فرشهایشان گام برمیدارد؛ ولی او را نمیشناسند، مگر این که خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفی کند)).
حضور همیشگی حضرت ولی عصر (عج) نیز در موسم حج، دلیل روشنی بر آگاهی ایشان از احوال مسلمین است.(۱۶)
از ادعیه، توقیعات، زیارتنامهها و روایات، به دست میآید که آن حضرت عنایت خاصی نسبت به وضع شیعیان دارند. در توقیعی که برای شیخ مفید صادر شده، آمده است: ((فانّا نحیط علماً بأنبائکم و لایعزب عنّا شیء من اخبارکم؛(۱۷) ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نمیماند)). حضرت در این دوران، تأثیر و نظارت مستقیمی بر احوال شیعیان دارند. دستگیری از درماندگان(۱۸) راهیابی گمشدهگان و… از جمله کارهای امام عصر (عج) است که با هدف تقویت مبانی ((انتظار)) صورت میگیرد.
داستانهای ملاقات و راهنماییهای مکرر در تاریکیهای شبهات و ضلالتها، با مردی که خصوصیات مهدی فاطمه (عج) را دارد ریشههای انتظار را تقویت و کام تشنه عاشقان را آبیاری میکند، شاید در انتظار محبوب عارفان، به خود آیند و با تلاش و ایجاد آمادگی و کوشش فراوان، لیاقت بهرهمندی از حضرتش را بیابند.
پنجم. بشارتها
یکی از عواملی که باعث آمادگی و عامل حرکت و پویایی است بشارتهایی است که آدمی را به آینده امیدوار میسازد و چشم براهی، لحظه شماری به همراه کار و حرکت و تلاش را به او ارزانی میکند،اساساً داشتن تصویری از آینده – هر چند مبهم و مجمل – این خاصیت را دارد که زندگی انسان را هدفمند ساخته، و او را از پوچی و سرگردانی نجات میدهد.
اصولاً آیندهشناسی، در پرتو پیشبینیهای دینی روشن میشود. این تجربه مکرر آدمی است. در طول تاریخ پیامبران الهی پیشگوییهایی داشتهاند که همه به حقیقت پیوسته است. این پیشگوییها بود که سلمانهای تاریخ را به انتظاری پویا و حرکت آفرین کشاند؛ چنان که وی را از خانه و خواب و راحت و آسایش جدا ساخت و در نهایت به آغوش حقیقت و به نقطه اوج رشد و آگاهی رساند.(۱۹)
این سنت تغییرناپذیر الهی است که با بشارتهایش، همیشه انسانها را از رکود، یأس و ناامیدی درآورده، به حرکت، تلاش و امیدواری سوق میدهد. وعده تحقق ((حکومت حق)) در این دوران بشارت داده شده و در این زمینه آیات بیشماری نازل شده است. قرآن میفرماید: ((و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر انّ الارض یرثها عبادی الصالحون))؛(۲۰) ((ما در زبور، بعد از ذکر (تورات) نوشتهایم که سرانجام، زمین را بندگان شایسته ما به ارث میبرند [و بر کره زمین حاکم میشوند])).(۲۱)
این آیندهشناسی، به همراه خود ((انتظار)) را به ارمغان میآورد و به همین دلیل در قرآن آمده است: ((فانتظروا انّی معکم من المنتظرین))(۲۲) علاوه بر آن در روایات بیشماری به این بشارتها اشاره شده و دستور به آن نیز داده شده است: ((انتظرو الفرج)) و ((…افضل العباده المؤمن انتظار فرج الله)).(۲۳)
پینوشتها:
۱٫ مراد از مبانی انتظار، عوامل و مؤلفه هایی است که حالت انتظار و بی قراری را در انسان ایجاد و یا تقویت میکند.
۲٫ فوتوریسم (Fotorism) یعنی، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی و مصلح جهانی.
۳٫ مجله نیوزویک News Week، ۲۳ آگوست ۱۹۹۹ در یک گزارش ویژه، جمله بسیار مهمی دارد Must Be Done?What(چه باید کرد؟) انسان به بحران رسیده و انسانی که به به بحران برسد، ناخودآگاه چشمش به آسمان و آینده است. (به نقل از ماهنامه موعود، سال پنجم، شماره ۲۵).
۴٫ ماهنامه موعود، سال پنجم، شماره ۲۵٫
۵٫ ((لولا الاجل الذی کتب الله علیهم لم تستقرّ ارواحهم فی اجسادهم…))، نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۹۳٫
۶٫ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۳، ج ۵۷۶۲: ((الدنیا سجن المؤمن و جنه الکافر)).
۷٫ از پوچی تا خدا، ترجمه سعید شهرتاش (به نقل از انتظار و انسان معاصر، عزیز الله حیدری).
۸٫ ناتانیل براندون، انسان بدون خویشتن، ترجمه جمال هاشمی، ص ۲۷ و ۲۸ (به نقل از انتظار و انسان معاصر، عزیز الله حیدری).
۹٫ ر.ک: موج انتظار، صص ۱۴۱، ۱۴۳٫
۱۰٫ ایشان معتقد است تا به حال دو انقلاب کشاورزی و صنعتی تحول عظیمی در جهان ایجاد کرده و موج سوم که انقلاب الکترونیکی و فراصنعتی است در راه است.
۱۱٫ به سوی تمدن جدید، تافلر، محمد رضا جعفری.
۱۲٫ احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۵۹۶: ((انّا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم الَأوا و اصطلمکم الاعدا؛ در توقیعی که برای شیخ مفید صادر شده، آمده است که ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم. اگر جز این بود، دشواریها و مصیبتها بر شما نازل میشد و دشمنان بر شما مسلط میشدند)).
۱۳٫ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱٫
۱۴٫ مفاتیح الجنان، دعای ندبه: ((أینَ المضطرّ الذی یجاب اذا دعا)).
۱۵٫ الغیبه، نعمانی، ص ۸۴، کافی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۳۷۵٫
۱۶٫ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۴۰: ((یحضر الموسم کل سنه فیری الناس فیعرفهم و یرونه و لایعرفونه؛ آن حضرت هر سال در موسم حج حضور مییابند، همگان را میبیند و میشناسد؛ اما دیگران او را میبینند ولی نمیشناسند)).
۱۷٫ احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۵۹۶٫
۱۸٫ برای مطالعه در این زمینه ر.ک: توجهات ولی عصر (عج) به علما و مراجع، عبدالرحمان باقیزاده؛ سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری؛ ظهور مهدی از دیدگاه اسلام، عبدالله هاشمی شهیدی و… .
۱۹٫ عن ابی عبدالله (ع) قال کان سلمان رحمه الله…(امام صادق (ع): سلمان نزد بسیاری از علماء و دانشمندان رفت. آخرین نفری که نزد او رفت، أبی بود. وقتی پیامبر (ص) ظهور کرد او به سلمان گفت: آن رفیقت که در موردش جستوجو میکنی در مکه ظهور کرده. سلمان بلافاصله با شنیدن این سخن به آن سمت شتافت. کمالالدین، ج ۲، باب ۶۲، حدیث ۶٫
۲۰٫ انبیاء، آیه ۱۰۵٫
۲۱٫ طبق فرموده امام باقر (ع) این بندگان شایسته که وارثان زمین میشوند، اصحاب مهدی (ع) در آخرالزمان هستند. تفسیر مجمع البیان، ج ۷، ص ۶۶٫
۲۲٫ محمد بن ابینصر از حضرت رضا (ع) نقل میکند که فرمود: ((چه نیکوست صبر و انتظار فرج، آیا سخن الهی را شنیدهای که فرمود: مراقب باشید که من هم با شما مراقبم، پس منتظر باشید که من هم با منتظرانم. پس بر شما باد صبر، چرا که فرج در حال یأس فرا میرسد. تفسیر برهان، ذیل آیه ۲۳ سوره یونس.
۲۳٫ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱٫