فشار قبر
فشار قبر
انسان عوالم مختلفی را پشت سر نهاده و عوالم دیگری را در پیشرو دارد، انسان با مرگ از عالم دنیا به عالم آخرت منتقل میشود که عالم آخرت هم ابتدایش عالم برزخ و انتهایش که بعد از برپایی قیامت کبری است بهشت یا دوزخ میباشد. یکی از ویژگیهای عالم برزخ فشار قبر میباشد. فشار قبر نسبت به افراد متفاوت است بعضی از افراد فشار قبر ندارند و آنها که دارند فشارشان از نظر شدت و ضعف یکسان نیست و بستگی به اعمال آنها دارد.
عواملی که موجب فشار قبر میشود:
۱ـ بداخلاقی
۲ـ سخنچینی، مراعات نکردن طهارت و نجاست و پرهیز نکردن از بول.[3]
۳ـ یاری نکردن مظلوم. در کتاب ثواب الاعمال آمده است که: یکی از علمای بنیاسرائیل از دنیا رفت و فشار قبر بر او وارد شد چرا که او یک بار نماز را (عمداً) بیوضو خوانده بود و از کنار مظلومی گذشته بود و او را یاری نکرده بود.[4]
۴ـ ضایع نمودن نعمتهای الهی: پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «فشار قبر برای مۆمن کفاره تباه نمودن نعمتها از ناحیه اوست.»[5]
◀عواملی که باعث کاهش یا رفع فشار قبر میشود:
۱ـ نماز شب و کامل نمودن رکوع: امام رضا (علیه السلام) فرمود: «کسی که نماز شب بخواند و در قنوت نماز «وتر» هفتاد بار استغفار کند از عذاب قبر پناه داده میشود.»
و امام باقر (علیه السلام ) فرمود: «هر کس رکوع نمازش را کامل انجام دهد وحشت قبر به او نمیرسد.»[6]
۲ـ صدقه و نماز مخصوص[7].
۳ـ نماز وحشت: این نماز بسیاری از مردگان را از عذاب قبر و فشار قبر نجات داده است.[8]
۴ـ حج نمودن: دو روایت است که هر کس چهار مرتبه حج به جا آورد عذاب قبر از او برداشته میشود. [9]
۵ـ خواندن بعضی از سورههای قرآن: امیرالمومنین (علیه السلام) میفرماید: «هر کس در هر جمعه سوره نساء را تلاوت کند از فشار قبر امان مییابد.»[10] سورههای زخرف، یاسین، تکاثر و تبارک، نیز در این مورد سفارش شدهاند.
۶- این که مرگ انسان در روز جمعه باشد.
۷- نهادن دو چوب تر در کفن میت هنگام دفن.
۸.- ریختن آب روی قبر.
امیرمۆمنان علیه السّلام فرمود:
برای پدرت و معلّمت از جایت برخیز اگر چه امیر باشی.
پی نوشت ها:
[1] - میزان الحکمه ۱۰ جلدی، ج ۳، ص ۱۷۸.
[2] - بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۵۹.
[3] - همان، ج ۷۵، ص ۲۶۵.
[4] - ثواب الاعمال، ص ۱۱۱.
[5] - بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۲۱.
[6] - همان، ج ۸۵، ص ۱۰۷.
[7] - بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۱۹.
[8] - حاشیة مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی.
[9] - من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۱۷، روایت ۲۲۰۹، باب ۲.
[10] - وسایل الشیعه، ج ۷، باب ۵۴، ص ۴۰۹، روایت ۹۷۱۴.