جبهه فرهنگی راه نور

باسلام هدف ما=ترویج فرهنگ ایثار شهادت وهمگام سازی عناوین روایتگری واطلاع رسانی وجذب راویان دفاع مقدس می باشد

جبهه فرهنگی راه نور

باسلام هدف ما=ترویج فرهنگ ایثار شهادت وهمگام سازی عناوین روایتگری واطلاع رسانی وجذب راویان دفاع مقدس می باشد

جبهه فرهنگی راه نور

سخن از احساسی واحد و اعتقاد به هدفی مشترک همواره همان چیزی بوده و هست و خواهد بود که علت گردهم آمدن جمعی را فراهم می آورد. حسی مرکب از تنفر و عشق. حسی شبیه بلاتکلیفی. شبیه دودلی میان دوراهی.

و اینجاست که آن تنفر ملال آور جایش را به عشقی خنک و لذت بخش می دهد. آن سرزمین و آن مردمان در ذهنت مجسم می شوند و عاشقانه به آنها می اندیشی. کسانی که آسمان و دریا از آنان درس وسعت می آموزند و به آنان رسیدن رویای شبانگاهت می شود. و شاهد هم همان هدف مشترک.


این حس و هدف مشترک بود که جمعی را گرد هم آورد. جمعی که چراغ هدایت و کشتی نجات را تنها راه آسمانی شدن می دانند. کسانی که آن دستان یاریگر را می شناسند و در تلاش شناخت و شناساندن آنان هستند. همانها که عاشقانه چشمان سحرانگیر دلدار را دیده اند و بیستون بیستون به پای شیرین جهان جان داده اند. آری هرکس قد و قامت سرو بی همتای هستی را ببیند اختیاری برایش نمی ماند و مطیع بی چون و چرای صاحب دلش می شود. اینجا همان جایی است که در پی دیدار الف قامت دوست هستند و در این راه دست به دامان دوستان دوست شده اند. دوستانی که شهیدند، یعنی شهود کرده اند و دیده اند دلدار را. و ما باید پای درس آنان بنشینیم تا موی و روی و قد و بالا و لبخند و چشمان محبوبمان را برایمان شرح دهند. از صدایش بگویند از صوت قرآنش از ...

پس تو نیز اینچنین عشقی مقدس را داری به ما ملحق شو و عهدی دوباره ببند. که

از میان مؤمنان مردانى‏ اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند (احزاب / 23)

پس دست در دست هم هرکدام در هر جایگاه به قدر توان وظیفه ای در قبال آن برخی که به شهادت رسیده اند داریم. و ما اینجا در سنگری مجازی سعی در ادای دین به آنان را داریم. هر چند در این سنگر به روی تمام عاشقان شهادت باز است و ما همواره نیازمند توان همسنگران جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی می باشیم. باشد تا دست مهربان آنان همواره بر سر دوستدارانشان سایه مهر و نوازش بیفکند.

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

عوامل و دلایل افزایش روابط دختر و پسر

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۹ ق.ظ

در بررسی عوامل ایجاد و یا افزایش روابط دختر و پسر در ایران، می‌‌توان به برخی زمینه‌ها و عواملی اشاره کرد که در افزایش و یا ایجاد برخی آسیب‌های اجتماعی دیگر مانند طلاق نیز مؤثر هستند. عوامل به دو سطح خرد و کلان تقسیم می‌شود، در سطح خرد، ویژگی‌های پسران و دخترانی تبیین می‌گردد که بیشتر درگیر روابط دختر و پسر هستند و در سطح کلان به عوامل ساختاری و تغییرات اجتماعی که زمینه‌ساز ایجاد و افزایش الگوهای جدید روابط دختر و پسر هستند مورد بررسی قرار می‌گیرد.
بدیهی است که توجه همزمان به دو سطح خرد و کلان، به تحلیل دقیق‌تر این موضوع و در نتیجه مدیریت بهتر آن می‌انجامد. با این وصف مطالعه پژوهش‌ها و آثار اندکی که درباره این موضوع انجام گرفته و یا منتشر شده است،‌ نشان می‌دهد سهم رویکردهای خرد به مراتب بیشتر از رویکردهای ساختاری و کلان بوده است.
در این قسمت عوامل افزایش روابط دختر و پسر، با تأکید بر ساختارهای کلان اجتماعی بررسی می‌شود.
1- تسهیل روابط دختر و پسر: یکی از تغییرات مهمی که در الگوی زندگی مردم ایران به خصوص در کلان شهرها صورت گرفته است، سهولت روابط دختران و پسران در سال‌های اخیر است. از جمله مظاهر این سهولت، کثرت و توسعه اماکنی است که اساساً برای بهره‌مندی نسل جوان ایجاد شده‌اند و یا نسل جوان بیشترین بهره‌گیری را از آن‌ها دارند. دانشگاه‌ها، سینماها، ‌فرهنگسراها،‌ پارک‌ها، کافی‌شاپ‌ها و کافی‌نت‌ها اماکنی هستند که در آن‌ها ارتباط حضوری دختران و پسران به شدت تسهیل شده است. الگوی طراحی برخی از این اماکن، به توسعه روابط دختر و پسر دامن می‌زند.
ویژگی عمده اماکن اجتماعی مدرن آن است که حضور جوانان در آن‌ها بر اساس ویژگی‌ها و هویت فردی آنان می‌باشد؛ ‌به این معنا که خانواده، ‌فامیل و یا مرجعیت‌های دیگری که در گذشته روابط و کنش‌های جوانان را در اجتماع هدایت،‌ همراهی و یا کنترل می‌کردند، از همراهی جوانان باز می‌مانند.
برخی پژوهش‌ها بیانگر آن است که دو سوم افراد دارای رابطه از طریق ملاقات حضوری و ارتباط کلامی با یکدیگر رابطه برقرار کرده‌اند. حدود چهل درصد از افراد دارای رابطه، اولین ارتباط را در خیابان با یکدیگر برقرار کرده‌اند. 15 درصد در میهمانی‌ها، 15 درصد در دانشگاه‌ها و 12 درصد در پارک‌ها به این رابطه اقدام کرده‌اند.
2- توسعه وسایل ارتباط جمعى: از جمله مهم‌ترین عوامل تغییرات اجتماعی در جوامع مدرن، رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی هستند. در سال‌های گذشته توسعه وسایل ارتباط جمعى به‌خصوص تلفن همراه و اینترنت، حجم و کیفیت روابط انسانی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
اکثر استفاده‌کنندگان از اینترنت در ایران را جوانان تشکیل می‌دهند و حجم بالایی از مشترکان تلفن همراه، جوانان هستند. گرچه اطلاعات دقیقی از کیفیت استفاده جوانان از این وسایل نداریم، اما برخی شواهد و آمارها نشان می‌دهد جوانان در موارد غیر ضروری از این وسیله استفاده می‌کنند. توسعه امکانات در فضاهای مجازی برای گفت و گو،‌ دوست‌یابی و انتقال اخبار و اطلاعات، هر چند می‌تواند کارکردهای مثبت بسیاری داشته باشد، اما به دلیل فقدان زیرساخت‌های فرهنگی و وجود برخی زمینه‌های اجتماعى، غالباً ‌به فضایی برای اتلاف اوقات فراغت تبدیل شده است و به شلختگی این روابط در فضای مجازی دامن می‌زند. شاید مهم‌‌ترین اقبال جوانان ایرانی به این دو وسیله، قابلیت عمده آن‌ها در امکان بروز «فردیت» است. هویت مجازی افراد در فضای مجازى، ‌امکان هنجارشکنی‌ها و تجربه کردن‌ها را بدون پذیرش تبعات اجتماعی ایجاد می‌کند.
3- تغییر در گروه‌های مرجع جوانان: یکی از عناصر مهم هویت‌بخشی به یک گروه یا یک طبقه اجتماعى، مرجعیت‌ها و مراکز ثقل اقتدار برای افراد و اعضاء آن گروه یا طبقه است. مرجعیت‌ها افراد یا گروه‌هایی هستند که گروه‌های وابسته، هنجارها و ارزش‌های خویش را از آنان می‌گیرند و تلاش می‌کنند خود را با آن هنجارها تطبیق دهند.[3]
اگر بپذیریم در گذشته عمده‌ترین مرجعیت‌های جوانان خانواده، روحانیت و معلمان بودند، امروزه این مرجعیت‌ها در میان جوانان، به خصوص جوانانی که با جنس مخالف خود ارتباط دارند، روز به روز کاهش می‌یابد، به گونه‌ای که جایگاه برخی از آنان، از مرجعیت‌ مثبت به مرجعیت‌ منفى[4] تنزل می‌یابد. بدیهی است نفی یک مرجعیت به معنای جایگزینی مرجعیت‌های دیگر است.
‌سیرتغییرمرجعیت گواه آن است که به تدریج مرجعیت‌های بیگانه و سازگار با نظام سلطه سرمایه‌دارى
جایگزین مرجعیت‌های سنتی خواهند شد. از جمله مهم‌ترین آموزه‌های مرجعیت‌های جدید، دامن زدن به روابط آزاد دختران و پسران است.
4- بالا رفتن سن ازدواج: از جمله پیامدها و نشانه‌های مدرنیته و صنعتی شدن جوامع، بالا رفتن سن ازدواج است. در کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه، فاصله بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعى،‌ آموزش عالى،‌ تأخیر در استقلال اقتصادی جوانان، ‌کاهش حمایت خانواده‌ها از فرزندان پس از ازدواج موجب تأخیر سن ازدواج شده است.
از طرف دیگر برخی عوامل بومی نیز در سال‌های اخیر سن ازدواج را افزایش می‌دهد. یکی از مهم‌ترین آن‌ها، عوامل جمعیت‌شناختی و نوسان‌های رشد جمعیت است که به مضیقه ازدواج در سال‌های گذشته منجر شد.[5]در خلال سال‌های 1355 تا 1365 رشد جمعیت در ایران حدود 9/3 درصد بود که با اعمال سیاست‌های کنترل جمعیت، از سال 1370 تا 1375 به 5/1 درصد رسید. [6] از آنجا که میانگین سن ازدواج در مردان حدود 4 سال بیش از زنان است دخترانی که در فاصله سال‌های 55 تا 65 متولد شدند، به دلیل نبودن این تعداد پسر در سال‌های قبل از 55، در مضیقه ازدواج قرار گرفتند. آمار دختران مجرد بالای 22 سال چنین وضعیتی را تأیید می‌کند. بدیهی است بالا رفتن سن ازدواج به معنای تأخیر در پاسخ‌ گفتن به نیازهای عاطفی و غریزی است. از آنجا که نیروی جنسی و نیازهای عاطفی و احساسی از قوی‌ترین قوای انسانی به خصوص در ایام جوانی هستند،‌ طبیعی است خروج از قالب‌های مشروع و قانونی در ارضاء عواطف و نیازها افزایش یابد.
از سوی دیگر مضیقه ازدواج برای دختران در سال‌های گذشته،‌ باعث شده است بسیاری از دختران روابط دختر و پسر را واسطه‌ای برای ازدواج و انتخاب همسر بدانند. بسیاری از دخترانی که به مشاوران مراجعه می‌کنند، این سؤال را می‌پرسند که آیا روابط دختر و پسر، راه‌کار مناسبی برای انتخاب همسر است؟[7] بنا بر گزارش برخی پژوهش‌ها، حدود 44 درصد دختران هدف اصلی خود را از رابطه با جنس مخالف، ازدواج و انتخاب همسر ذکر کرده‌اند، در حالی‌که 25 درصد پسران چنین ادعایی را داشته‌اند.
اگر نوسانات رشد جمعیت را عامل مؤثری در افزایش یا کاهش روابط دختر و پسر بدانیم، ‌می‌توانیم پیش‌بینی کنیم در سال‌های 88 تا 95 به دلیل اینکه مضیقه ازدواج بیشتر برای پسران آماده ازدواج مطرح است، در حجم و الگوی روابط دختر و پسر تغییراتی صورت بگیرد.
اما از سوی دیگر نسلی که در گذشته، بیشترین روابط میان دو جنس را تجربه کرده است، در سال‌های پیش رو، نسل همسران جوان را تشکیل می‌دهد. در کنار خانواده‌های جوان موجود که روابط دختر و پسر را تجربه کرده‌اند،‌ حجم فراوانی از دختران مجرد و زنان بیوه وجود دارند. این امر به معنای تداوم تعلق خاطر عاطفی خانواده،‌ به بیرون از نهاد خانواده است. به این معنا که حجم به بالایی از روابط میان دختر و پسر را با توسعه مفهوم جوانی و مفاهیم دختر و پسر در میان زوج‌های جوان، ‌پیش‌رو خواهیم داشت. بالا رفتن آمار طلاق و بزه‌های اخلاقی نیز از پیامدهای اینگونه روابط است.

5- حاکمیت روحیه فردگرایى

: اگر روابط دختر و پسر را پدیده‌ای مدرن بدانیم، بیش از آنکه مظاهر و تجلیات مدرنیته را مورد توجه قرار دهیم،‌ باید نگاه خود را به انگاره‌ها و فرهنگ‌هایی معطوف کنیم که به تدریج با غلبه و توسعه مدرنیته در کشور ما،‌ توسعه می‌یابند. از جمله ویژگی‌های فرهنگ مدرن، تأکید بر فردگرایی است. فردگرایی که بر محوریت فرد در بهره‌مندی از حقوق اساسی و حقوق شهروندی تأکید می‌کند، در کنار مفاهیم دیگری چون سکولاریسم،‌ لیبرالیسم و اومانیسم تبلیغ می‌شود. به علاوه، در جوامع مدرن یا در حال گذار به سوی مدرنیته، فردگرایی وصف کنش‌های افراد جامعه محسوب می‌شود. میل به استقلال، برنامه‌ریزی برای آینده فردی و ترسیم آرمان‌های فردى،‌ بخشی از مظاهر حاکمیت روحیه فردگرایى است. تأکید بر حقوق و آزادی‌های فردى، مهم‌ترین مطالبه جوانان می‌باشد. بر این اساس، ازدواج دوره‌ای ایده‌آل و مرحله‌ای از کمال و پیشرفت در زندگی محسوب نمی‌شود، زیرا جوانان برای تغییر وضعیت و تغییر انتخاب اهمیت ویژه‌ای قائل هستند.
برخی خرده‌فرهنگ‌ها‌ و سبک‌های زندگی نیز به رفتارهای فردگرایانه در جوامع متأخر دامن می‌زند. از طرف دیگر تمایل به متفاوت بودن،‌ دیده شدن،‌ انتخاب کردن،‌ به روز بودن و برخی مفاهیم بنیادی‌تر مانند کالایی شدن روابط جنسى،‌ موجب می‌شود دوستی‌ها و روابط پیش از ازدواج، اشکال جدیدی از خانواده را در کشورهای در حال توسعه رقم زند.
تغییر نگاه به ازدواج و تشکیل خانواده، به خصوص از نیمه دوم قرن بیستم به بعد از ویژگی‌های جوامع مدرن است. در گذشته مجموعه‌ای از نیازها و اهداف مانند نیازهای عاطفى، نیازهای غریزى، میل به ‌ بقاء نسل و به دست آوردن پایگاه اجتماعى، موجب پدید آمدن نهاد خانواده و اقدام به ازدواج می‌شد و تأکید بر دو عنصر تعهد طرفینی و قداست نهاد خانواده، از ویژگی‌های دیگر خانواده محسوب می‌گردید.
افزایش روحیه فردگرایی و آرمان‌های فردگرایانه،‌ خانواده را به صورت یکی از امکان‌های فرارویی مطرح می‌کند که حتی‌المقدور از تعهداتی که فردیت فرد را محدود می‌نماید،‌ خالی است؛‌ به این معنا که طرفین می‌پذیرند این انتخاب، راه را بر انتخاب‌های دیگر نمی‌بندد و پایان عمر یک خانواده تا زمانی است که یکی از طرفین، انتخاب جدیدی نکرده باشد. به همین دلیل روابط میان دو جنس از شکل و قالب‌های محدود کننده قانونی آن خارج شده و به صورت نوعی رابطه عرفی ظاهر می‌شود.
اگرچه این ویژگی‌ها مخصوص کشورهای توسعه‌ یافته و به‌خصوص آمریکاست، اما مطالعه وضعیت جوانان در اکثر کشورهای جهان نشان می‌دهد این فرهنگ به دلیل وجود وسایل ارتباط جمعی از قبیل ماهواره و اینترنت، فراگیر خواهد شد. [8]
در جامعه ما، این وضعیت تا حد زیادی پیچیده‌ است. تنوعات فرهنگی کشور که گاه منشاء اقتصادى، قومی و ‌اقلیمی دارند، ما را از تعمیم ویژگی‌های یک خرده فرهنگ به سایر خرده‌فرهنگ‌ها باز می‌دارد. از سوی دیگر برخی نهادها از جمله مذهب، خانواده و‌ قانون نیز در برابر اشاعه فرهنگ افراطی فردگرایی و مظاهر آن در روابط دختر و پسر مقاومت می‌کنند. ارزشمندی نهاد خانواده، روابط فامیلی و ارزش‌های اخلاقی در کنار حمایت مذهب و قانون از روابط و تعهدات متقابل میان زوجین،‌ موجب شده است که اکثرجوانان هنوز ازدواج را مرحله‌ای تکاملی از دوران حیات اجتماعی افراد بدانند.
از سوی دیگر،‌ تربیت فرزندان بر اساس روحیات فردگرایانه، و ظهور اینگونه رفتارهای در سایر ساحت‌های حیات اجتماعی ایرانیان، از جمله رفتارهای اقتصادى، گواه آن است که به تدریج رفتارها و روحیات فردگرایانه درحال گسترش است، و دیر یا زود اخلاق و نهاد خانواده را تهدید خواهد کرد. افزایش هنجارشکنی‌ها در میان افراد متأهل از رسوخ روحیات فردگرایانه در حوزه اخلاقیات و خانواده حکایت دارد؛ از طرف دیگر مظاهر فردگرایانه‌ای مانند تمایل به آزاد شدن از قید و بندهای خانواده و گرایش به استقلال،‌ ضعف روابط صمیمانه با پدر و مادر، حساسیت کمتر خانواده نسبت به برقراری رابطه با جنس مخالف، ضعف اعتقادات مذهبی خانواده، ضعف نظارت خانواده بر فرزندان،‌ ضعف پایبندی فرد به احکام شرعی و ارزش‌های سنتى، در افرادی که با جنس مخالف اقدام کرده‌اند، گزارش شده است.
6- بحران هویت: یکی از عواملی که به روابط دختر و پسر دامن می‌زند، مانند بسیاری آسیب‌های اجتماعی دیگر، بحران هویت است. اگر هویت را تفسیر اشخاص از کیستی خود و انتظار متقابل فرد و جامعه از یکدیگر بدانیم،‌ بحران هویت را می‌توان اغتشاش در این برداشت و یا ناسازگاری آن با انتظارات متقابل فرد و جامعه از یکدیگر دانست. البته علاوه بر امکان ترسیم معنایی عام از هویت، با عنوان هویت فردى، می‌توان به اعتبارات و حیثیت‌های متفاوت، هویت‌های گوناگونی از قبیل خانوادگى،‌ ملى، دینى،‌ اجتماعی و فرهنگی ترسیم کرد.[9] بدیهی است میان هویت عام فردی و سایر هویت‌ها، رابطه متقابل وجود دارد.
اختلال و اغتشاش در برخی هویت‌های خاص، عوامل مخصوص خود را دارد. یکی از عوامل تأثیرگذار بر هویت را می‌توان در مرجعیت‌های هویت‌ساز جستجو کرد. افراد، گروه‌ها و جوامع، بر اساس نوع مرجعیت‌هایی که می‌پذیرند، هویت می‌یابند. همان‌طور که پیش از این اشاره شد، پایگاه مرجعیت‌های سنتی به تدریج در حال تزلزل است و هویت‌های تأثیرپذیر از این مرجعیت‌ها نیز در معرض آسیب خواهند بود.
یکی از عوامل تأثیرگذار بر نفی مرجعیت‌های سنتى، حرکت تدریجی جوامع در حال توسعه به سوی مدرنیته است. یکی از تأثیرات مدرنیته به خصوص در دوران متأخر آن (دوران پست مدرنیته)، نفی مرجعیت‌های سنتی است. برخی تجربه‌های فرهنگی کشورهای در حال توسعه، به رغم اختلاف فراوان در سطح توسعه یافتگى، مشابه تجربه‌های کشورهای توسعه یافته است. شاید مهم‌ترین عامل این تشابه، توسعه وسایل ارتباط جمعى، از جمله اینترنت و ماهواره دانست. «فرهنگ جهانی عصر پسامدرن تأثیر‌پذیری جوانان از روندهای فرهنگی همه کشورهای جهان را به دنبال خواهد داشت. تلویزیون‌های ماهواره‌ای و اینترنت، مرزهای زمانی و مکانی را درمی‌نوردند و هزینه آن گشوده شدن فرهنگ بومی به هجوم جهانی فرهنگ عامه‌پسند غربى، به‌ویژه نوع آمریکایی آن است. مقاومت در برابر این تهاجم فرهنگی حتی برای کشورهای قدرت‌مندی که به حفظ زبان و سنن فرهنگی خویش اصرار دارند،‌ بسیار دشوار است.[10]
اما علاوه بر تأثیر فرهنگ مدرنیته، برخی کژکاری‌های ساختاری نیز سبب بحران و اختلال هویت فردی و هویت‌های خاص شده است. برخی ناکارآمدی‌های حکومت،‌ نهاد آموزش،‌ خانواده و‌ روحانیت اطمینان نداشتن جوانان به آینده و در نهایت بی‌اعتنایی آنان نسبت به مرجعیت‌های سنتی را در پی دارد. نفی جایگاه مرجیعت‌ها و هویت‌های منبعث از آنان،‌ خرده‌فرهنگ‌ها و سبک‌های زندگى، نقش مهمی در بازتعریف هویت جدیدتر برای جوانان ایفا می‌کنند. این خرده‌فرهنگ‌ها بر فراغت به جای کار،‌ بر گروه هم‌سالان و نیز بر سبک زندگی تأکید می‌کنند. از پیامدهای پذیرش این هویت صنفی جدید، تأکید بر «اکنونیت» و به روز بودن است. رسانه‌ها و به خصوص فضای مجازى، مکانی سیال و مجازی را برای هویت‌یابی جوانان ایجاد می‌کنند.
از جمله مظاهر این هویت جدید استفاده از زبان جدید و سیال، و مدهای پوشش و آرایش است. این قبیل کالاهای خرده‌فرهنگ جوانان، به سرعت، تولید، مصرف و اشاعه می‌یابند و به سرعت نیز از عرصه خرده‌فرهنگ جوانان حذف می‌شوند.
حساسیت جوانان در مشارکت یافتن در این هویت جدید، بیش از همه‌ چیز در فقدان پایگاه‌های مستحکم هویت بخش ریشه دارد. نفی هنجارهای گذشته یکی از الزامات حضور در چنین فضایی است. یکی از این هنجارها، ‌هنجارهای دینى- اخلاقی در روابط دختر و پسر است. بر اساس برخی پژوهش‌‌ها،‌ نگرش مثبت به برقراری رابطه با جنس مخالف،‌ تمایل به آزاد شدن از قید و بندهای خانواده وگرایش به استقلال، ضعف روابط صمیمانه با پدر و مادر، ضعف نظارت خانواده‌ها، ضعف اعتقادات مذهبی و پایبندی به احکام شرعی و به طور کلی بی‌اعتنایی به ارزش‌های سنتی جامعه، احتمال برقراری رابطه با جنس مخالف را افزایش می‌دهد و تمام این موارد،‌ معلول اختلال در هویت افراد است.
- اختلال در هویت جنسى: هویت جنسی بخشی از هویت فردی است. هویت جنسی را می‌توان به‌ برداشت شخص از جنسیت خود در نسبت با نقش‌ها و انتظارات مبتنی بر جنسیت تعریف کرد. فقدان چنین برداشتی و یا اغتشاش در آن هویت جنسی را دچار اختلال خواهد کرد.
تمام آنچه که درباره بحران هویت گفتیم، می‌توانیم درباره هویت جنسی نیز مطرح کنیم. اما در این قسمت، به طور خاص، تأثیر اختلال هویت جنسى، در افزایش روابط دختر و پسر مورد توجه است.
نظام آموزش و تربیت‌ ما در سال‌های اخیر به پیروی از الگوی غربى، از تربیت دختران و پسران برای پذیرش نقش‌های متفاوت غافل است. بخشی از این غفلت،‌ معلول غفلت از اهمیت و تأثیر نقش هویت جنسی افراد در بسیاری از ساحت‌های زندگی است و بخش دیگر از آن، در تبلیغات اندیشه‌های فمینیستی که جنسیت را امری اجتماعی می‌دانند، ریشه دارد. یکسان‌سازی امر آموزش و تربیت موجب می‌شود که هر دو جنس به رغم وجود غرایز و نیازهای متفاوت و گاه متضادشان، در موقعیت‌ها و فرصت‌های متفاوت یکسان رفتار کنند.
تربیت نشدن پسران برای غیرت‌ورزى،‌ کنترل چشم، مسئولیت‌پذیری و صیانت از غریزه جنسى، و همچنین تربیت نشدن دختران برای حیاء، پرهیز از تبرّج و رفتارهای عشوه‌گرانه و خضوع در گفتار موجب می‌شود، دو جنس در برقراری ارتباط با یکدیگر، هر چند غرایز سرکش طبیعی و جنسی آنان وجود دارد، همانند ارتباط با هم‌جنسان خود رفتار کنند.
7- ناکارآمدی خانواده‌ها در ارضاء نیازها و عواطف زوجین: در تقریر موضوع و محل نزاع در مسئله روابط دختر و پسر گفتیم که با توسعه مفهومی «رابطه دختر و پسر» به رابطه میان زنان و مردان جوان متأهلی که بیرون از خانواده روابطی دارند، وسعت می‌یابد. در توجیه چرایی ارتباط افراد متأهل، اعم از ارتباط عاطفی و یا جنسى، می‌توان به بروز نوعی عادت ثانویه برای افرادی که در دوران تجرد چنین روابطی داشته‌اند اشاره کرد. در بخش پیامدها به این موضوع خواهیم پرداخت. چنین روابطی میان افراد متأهل می‌تواند تا حدود زیادی معلول ناکارآمدی‌های خانواده‌های جدید در ارضای غرایز و نیازهای روانی باشد.
حوراء :: دی 1387- شماره 28

- محمد سعید ذکایى، فرهنگ مطالعات جوانان،‌تهران،‌ نشر آگه، ‌چاپ اول، ‌1385، صفحه 144.[3]
- همان.[4]
- محمد سعید ذکایى، فرهنگ مطالعات جوانان،‌ نشر آگه، ‌چاپ اول، ‌1385، ص 155. [5]
- افشین جعفری مژدهی و حجت الله قندى،‌ رشد جمعیت و اختلال در وضعیت ازدواج در ایران،‌ فصلنامه ریحانه، شماره 1[6]
7- به عنوان نمونه رک به «روابط پسر و دختر»، محمد رضا احمدی با همکاری جمعی از محققان، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، 1386.
- محمد سعید ذکایى،‌ جامعه‌شناسی جوانان ایران، ص 42.[8]
- رک: محمد رضا شرفى، جوان و بحران هویت،‌ انتشارات سروش،‌ چاپ اول،‌1379 [9]
- محمد سعید ذکائى، جامعه‌شناسی جوانان ایرانى، ص 42[10]

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۴
مجید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی