سفری به سرزمین های نور
بسم رب الشهدا و الصالحین
اگـــــه ایــــرانـــی هستی و بِ شخــصیتت بر نـــمیـــخوره این مطلبو از دست نده !
مــا سینه زدیم و بی صـــدا بـــاردیدند
از هـــرچه که دم زدیم آنـــها دیـــدند
مـــا مدعیان صــــف اول بودیم
از آخـــــــر مجـــلســـ شهدا را چــــیدند
تــــا حالا اســــم راهـــیان نور به گوشت خـــورده ؟
تـــا حالـــا معنی واقعی عشو فهمیدی ؟
اگـــــــــه دوســـت داری آشــــنا بـــشی بـــا ما همراه باش
اینجا علقمه علمدار خمینی حاج حسین خرازیه ...
اینجا همون جاییه که یه روز برا اینکه من و تو بتونیم وبگردی کنیم فدایی ها داده ...
اینجا همون جاییه که وقتی چهار تا پسر تو اردو راهیان نور شرکت کرده بودن و هر کاری مث عرق
پاسور و ... می کردن وقتی به معراج شـــهدا اهواز رسیدن متحول شدن طوری که دَم در ورودی
معراج هرکی وارد می شد چَفیَشـــو می بوسیدن ...
اینجـــا محـــل دفـــن شهداست
اینــــجـــا اروند است
اروندی که در زمره خود یادگارانی از جبهه های جنـــگ را دارد
اینجا اروند است
اروندی که روزی شخصی را در خود داشت که عکـــس یکـــ زَن بر روی کمرش حکاکی شده بود
تا اینـــکه تــوبه کَرد و خـــدا او را بـــخشیـــید و پیکرش به تاریخ اروند پیوست
اینـــجا اروند است
اروندی که با کرببلا چند قَدمی فاصـــله داری و اگـــر مثل من دلتنگ شده باشی در آنجا دست روی
ســـینه می گذاری و مـــی گویی :
السلام عــــلی الحسین ...
اینــجا بویـــ خدا می دَهَد
خـــدایی که هـــزاران هــزار فدایی دارد
خــــدایی که هر وَقت چه فاسق و چه عالم دلشـــ تنگـــ می شود میگوید خــــدا
اینجا بـــوی خدا می دَهَد
تـــو اگه رئیس جمهـــور هم بـــاشی با یه گـــدا هیچ فـــرقی نــمی کنی
در این مناطق فقط یک حرف بود و آن همــــ : خــــــدا
اینـــجـــا هـــویزه است ...
هویزه ای که شهید علم الهدی را در خـــود جای داده است
شـــهــیدی که به شـــهیـــد زَن معروف است
هر کَس شوهر و یا زَن بخواهد به او مراجعه می کـــند
علم الهدایی که برای اینکه دُشمَن از شر او خلاص بشـــود ســـه تانکــ برای او فرستاد
و او را تـــا ابَد بهشتی کرد
اینــجا شَلمچه اســــتـــــــــ
شــــلمچه ای که در طول هشت سال دفاع مقدّس 45 هزار شهید داده است
شـــــــــــلمچه ای که تَک تَک قطعه آن شهیدی به لقا الله پیوسته است
اینجا شلمچه است ...
اینـــجا همان جاییست که خیلی ها خود را پیدا می کنند و به خدای خود می رسَند
اینجا دختری دانشجو کیکی تولدی آورده بود وقتی از او پرسیدیم آبجی کیک تولّد آورده ای !
گفت بله امروز تولدم اســـت
گفتیم خب ! به سلامَتی چَند ساله شدی ؟
گفت : یِک ســـاله
گفتیم متوجه نمیشیم
گفت : آخه من یک عمر در گناه فرو رفته بودم پارسال همچین موقعی اومدم شهدا منو
از گناه نجات دادن امروز تولد یک سالگی دوری از معصیت را در کنار شهدا می گیرم
آری اینجا سرزمین حق است
و راه آن بزرگواران هنوز ادامه دارد
اگر آنـــجــــا نیستیم دســـتی بر ســـینه بــــــــگــــذاریــــم و بــــخوانـــیم :
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ
سلام بر شما
یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ
اى اولیای خدا و دوستانش. سلام بر شما اى برگزیدگان خدا و دوستدارانش. سلام بر
عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،
شما اى یاوران دین خدا. سلام بر شما اى یاران رسول خدا،
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ
سلام بر شما اى یاران امیرمؤمنان، سلام بر شما اى یاران
فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ اَبی مُحَمَّدٍ
فاطمه بانوى زنان جهانیان، سلام بر شما اى یاران حضرت ابا محمّد
الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ،
حسن بن على؛ آن دوست خیرخواه. سلام بر شما اى یاران حضرت اباعبدالله،
بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ[ اَنْتُم] الَّتى فیها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ
پدر و مادرم به فداى شما، به راستى پاکیزه شدید و پاکیزه گشت آن زمینى که شما در آن مدفون شدید و به رستگارى
فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیْتَنى کُنْتُ مَعَکُمْ، فَاَفُوزَ مَعَکُمْ، * پس برگرد به بالا سَرِ
بزرگى رسیدید؛ پس اى کاش من هم با شما بودم که با شما رستگار گردم.