رفیق خوشبخت ما (42) زرنگ یعنی..
. من آن زمان در دیرالعدس دیدم صدای خیلی برجسته ای می آید. سید ابــراهــیــم صــــدرزاده خیلی صـــدای مــردانــه ای داشـــت، مثل داش مشتی های تهرانی. من او را نمی شناختم. وقتی از پشت بی سیم حرف مــی زد، گفتم: «او کیست که از تهران آمده و در تیپ فاطمیون جای گرفته است؟» حسین گفت: «سیدابراهیم!» وقتی از دیرالعدس برمی گشتیم، از حسین سؤال کردم: «این سیدابراهیم کیست که با ایــن صــدای بلند و مــردانــه صحبت می کرد؟» سید را نشان داد گفت: «این!» یــک جــوان رشید بــاریــک کــه خیلی تــودل بــرو بــود و آدم لذت می برد نگاهش کند.من واقعا عاشقش بودم. پرسیدم چطور به ً اینجا آمده است. این جوان چون ما راه نمی دادیم بیاید، رفته بود مشهد و در قالب فاطمیون و به اسم افغانی ثبت نام کرده و به اینجا آمده بود. زرنگ به این می گویند. زرنگ به من و امثال من نمی گویند. زرنگ فردی نیست که به دنبال مال جمع کردن و گـــول زدن مــردم اســت. زرنــگ و بــاذکــاوت شخصی اســت که فرصت ها را به این شکل به دست می آورد. زرنگ یعنی کسی که فرصت ها را به نحو احسنت استفاده می کند. چرا او این کار را کرد؟ چون خیلی قیمت دارد. خدا کسی را که در راهش جهاد َ می کند، دوست دارد: فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما
شهید سردار سلیمانی
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور