درمکتب سلیمانی (۲۲)
بسم الله الرحمن الرحیم
با سپهبد سلیمانی در مکتب مقاومت
• شهید بی سر، ذوالفقار حسن عزالدین
سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در بیان مصداق و مثال عینی درباره
قدرت ایدئولوژی
مبتنی بر وحی خاطره شهید عزالدین را گفت که بغض گلوی خود و حاضرین در مراسم را گرفت…
ایشان گفتند: شهید
هجده ساله ای که در آبان سال 92 به اسارت تروریست های تکفیری داعش در میآید و تروریستها
پس از اسارت دقیقاً
مانند شهید حججی سر از تنش جدا میکنند و او را به شهادت میرسانند و پس از 5سال پیکرش را
حزب الله برمی گرداند….
ذوالفقار عزالدین از اهالی منطقه صور لبنان و متولد یازدهم اردیبهشت ماه
سال1374 بود که در اولین روزهای درگیر یهای منطقه غوطه سوریه توسط اصابت مین
مجروح شد و به اسارت تکفیریها درآمد
وتروریستها او را به شهادت میرسانند.تروریستهای تکفیری قبل از به شهادت رساندنذوالفقار
چندین سؤال از او میپرسند و
پس از آن, ذوالفقار را مانند سرور و سالار شهیدان امام حسین )ع(, سر از تنش جدا کرده و
او را به شهادت میرساندند…
عزالدین خواب را برای مادرش تعریف می کند, وبه مادرش میگوید، با توجه به خوابی که دیده ام این آخرین ناهاری است که باهم میخوریم… اما مادر اجازه تعریف خواب را نمیدهد…
اما خودش برای دوستانش این گونه تعریف کرده بود… ذوالفقار قبل از شهادتش در خواب دیده
بود که سرش بریده
میشود.او بیدار می شود و
مجدداً به خواب میرود که این بار امام حسین)علیه السلام( را در خواب
می بیند که ایشان به ذوالفقار می فرماید: “عزیز من! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر
من در واقعه کربلا گذشت.
اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را دربر خواهند گرفت…” چندی بعد,
خوابش تعبیر شد و
همانگونه که در خواب دیده بود با سر بریده، به دیدار
مولایش امام حسین)ع( شتافت.)
منبع: گزارش شبکه المنار لبنان
jebhe-jfrn.blog.ir وبلاک ما
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور