دام سیاه وکیل قلابی برای مادر جوان زندانی
دام سیاه وکیل قلابی برای مادر جوان زندانی
به گزارش همشهری، مرد کلاهبردار به بهانه آزادکردن زندانی، طعمهاش را فریب داد و پس از بیهوش کردن او و سرقت اموالش، نقشه شومش را اجرا کرد.
یک سال پیش محمد که پسری 19ساله بود با زنی شیشهای به نام مریم آشنا شد. این زن 10سال از او بزرگتر بود و بعد از جدایی از همسرش با 2 فرزند خود به تنهایی زندگی میکرد.
محمد که حسابی به او علاقهمند شده بود قصد ازدواج با وی را داشت و حتی وقتی متوجه شد که این زن معتاد به شیشه است، از خواستهاش دست نکشید تا اینکه زن شیشهای از او خواست دست به سرقت بزند.محمد خواسته زن شیشهای که سرکرده یک باند سرقت بود را اجرا کرد. او نیمههای شب به خیابان میرفت و خودروهای پراید، ضبط و باند و وسایل داخل ماشین را سرقت میکرد. او بعد ازآن اموال سرقتی را تحویل زن شیشهای میداد و ماشین را کنار خیابان رها میکرد. سردسته باند نیز اموال مسروقه را به مالخر میفروخت و پولی را که بهدست میآورد صرف خرید شیشه میکرد.
سرقتهای محمد ادامه داشت تا اینکه چندماه قبل در تاریکی شب به خیابانی در مرکز تهران رفت و دست به سرقت پرایدی زد تا مثل همیشه وسایل آن را سرقت کند. دزد جوان اما خبر نداشت که ماشین نقص فنی دارد و همین باعث شد که با جدول کنار خیابان تصادف کند و ماشین متوقف شود. همزمان گشت پلیس سر رسید و مأموران که به رفتارهای راننده مشکوک شده بودند پس از استعلام شماره پلاک خودرو، متوجه سرقتی بودن آن شدند. همین باعث دستگیری محمد شد و با اعترافات او زن شیشهای و نوچههای دیگر وی که آنها نیز از دزدان حرفهای بودند به دام پلیس افتادند.
نگرانی مادرانه
از وقتی محمد دستگیر شد و با دستور بازپرس دادسرای ناحیه 12تهران به زندان افتاد مادر نگران او به تکاپو افتاد تا هرطور شده پیش از رسیدن نوروز پسرش را آزاد کند. این زن اما خبر نداشت در رفتوآمد به دادسرا در دام یک وکیل قلابی گرفتار خواهد شد. مرد کلاهبردار به این زن وعده داد با نفوذی که دارد میتواند پسرش را از زندان آزاد کند اما همه این وعدهها نقشهای برای سرکیسهکردن مادر محمد بود.
این زن که به تازگی متوجه شده چه کلاهی سرش رفته چند روز پیش به دادسرای ناحیه 12تهران رفت تا از وکیل قلابی شکایت کند. او در توضیح ماجرا گفت: از وقتی پسرکوچکم به زندان افتاده یک شب خواب راحت ندارم. اصلا باورم نمیشد که یک روز پایم به دادسرا و کلانتری کشیده شود. پسرسادهلوحم را فریب دادند و او بدون اینکه پولی گیرش بیاید دست به سرقت زد.
برای همین هرروز به دادسرا میآمدم تا ببینم آیا راهی است تا با تهیه وثیقه پسرم از زندان آزاد شود و شب عید خانه باشد یا نه. در همین رفتوآمد بود که مردی را در دادسرا دیدم. او خودش را سجاد معرفی کرد و مدعی شد که وکیل دادگستری است. او گفت که هرروز مرا در دادسرا میبیند که پیگیر کارهای پسرم هستم و قصد دارد کمک کنم. برای او ماجرای گیرافتادن پسرم را تعریف کردم و او مدعی شد با نفوذی که در دستگاه قضایی دارد میتواند پسرم را آزاد کند.
من که بهشدت خوشحال شده بودم گفتم حاضرم تا 10میلیون تومان به او پول بدهم. برای همین در ابتدا حدود 2میلیون بهحساب مرد وکیل واریز کردم. چندروز بعد قرار شد همراه او به دیدن یکی از آشنایانش در یکی از دادگاهها برویم و سجاد از من خواست تا مدارک پسرم همراهم باشم.
من هم از همهجا بیخبر آن روز سوار خودروی سجاد شدم و به دفتر یکی از دوستانش رفتیم. در آنجا او برایم آبمیوه آورد که بعد از نوشیدن آن از هوش رفتم و دیگر متوجه چیزی نشدم. شاکی افزود: وقتی به هوش آمدم کنار خیابان افتاده بودم و در آنجا متوجه شدم که همه طلا و جواهراتم به همراه یک میلیون تومان پولی که همراهم بود به سرقت رفته است. وکیل قلابی پس از بیهوش کردنم، مرا مورد آزار و اذیت قرار داده و همه اموالم را دزیده بود.
همین شکایت کافی بود تا جستوجوی کارآگاهان برای شناسایی و دستگیری وکیل قلابی آغاز شود. اقدامات اطلاعاتی سرانجام نتیجه داد و متهم فراری به دام پلیس افتاد. این مرد دربازجوییها به کلاهبرداری، سرقت طلا و جواهرات و آزار و اذیت زن اعتراف کرد و مدعی شد برای پیگیری پرونده یکی از بستگانش به دادسرا میرفته که در آنجا مادر محمد را دیده است. برای همین فکر کلاهبرداری و سرقت طلا و جواهراتش به سرش زده است. برای همین با معرفی خود تحت عنوان وکیل نقشه شوم خود را اجرا کرده است. این کلاهبردار سارق با قرار قانونی روانه زندان شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد تا زوایای پنهان آشکار شود.