بنی آدم
يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۳ ب.ظ
بنی آدم
|
معلم اسم دانش آموز را صدا زد . دانش آموز پای تخته رفت . معلم گفت : شعر بنی آدم را بخوان! دانش آموز شروع کرد: بنی آدم اعضای یکدیگرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند چوعضوی به درد آورد روزگار *** دگر عضو ها را نماند قرار به اینجا که رسید ، متوقف شد ! معلم گفت : بقیه اش را بخوان! دانش آموز گفت : یادم نمی آید! معلم گفت :یعنی چه؟این شعر ساده را هم نتوانستی حفظ کنی؟ دانش آموز گفت :آخه مشکل داشتم. مادرم مریض است و گوشه خانه افتاده ، پدرم سخت کار می کند اما مخارج درمان بالاست! من باید کارهای خانه را انجام بدهم و هوای خواهر برادرهایم را هم داشته باشم! ببخشید! معلم گفت : ببخشید؟!؟ همین؟!؟ مشکل داری که داری! باید شعر رو حفظ می کردی! مشکلات تو به من مربوط نمی شه! در این لحظه دانش آموز گفت: تو کز محنت دیگران بی غمی *** نشاید که نامت نهند آدمی |
۹۴/۰۴/۲۱