بزرگ مردان کوچک روزه دار سیزده ساله
در #ماه_رمضـان سال 63 از طرف لشگر25 کربلا به پایگاه #شهید_مدنے اعزام شدیم
#پایگاه لشگر 8 نجف اشرف
چون قـرار بود بہ مقر #عملیـات منتقـل شویم حکـم #مسـافر را داشتیم و #روزه بر ما واجب نبود اما ڪسانے ڪہ در #ماه_مبـارڪ در پایگاه #اهـواز مےماندند مےبایست #روزه مےگرفتند از جملہ مسئولین ستاد و امام جماعت و مکبر کہ #نوجوان 13 ساله اے بود #روزه داشت.
#هوای اهـواز بسیار گرم بود و حتے یڪ ساعت بدون نوشیـدن آب #قابل تحمل نبود.
اواخر #ماه_مبـارڪ ڪه #بہ اهـواز برگشته بودم احساس ڪردم نصف گوشت #بدن این #نوجـوان آب شده است.
در واقع #ایمان از چهره #نحیف این #نوجوان (مکبر نماز خانه) متجلے بود و هر وقت یاد آن صحنه مےافتم و آن #گرماے طاقت فرسا ، از خودم #خجـالت مےڪشم کہ چرا نمےتوانستیم #روزه بگیریم.
راوی :
حبیب الله ابوالفضلی
#هفته_بسیج_دانش_آموزی
#گرامی_باد
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور