امام خمینی (ره) و اندیشه انتظار
چهارشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۴ ق.ظ
(بسم الله الرحمن الرحیم)
عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصیت حضرت صاحبالامر(عج) باعث شده که در طول هزار و اندى سال که از غیبت کبرى مىگذرد، هر گروه از مردم بسته به گرایشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى که داشتهاند، از دیدگاهى خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصیت آن یگانه هستى تلقّى کنند.
در این میان جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنا با طرح موضوع خلیفهاللَّه و انسان کامل و پرداختن به نقش حجت الهى در عالم هستى، تنها به جنبه فرا طبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبهها غفلت ورزیدند.
گروهى دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح کردن نقشى که آن حضرت به عنوان امام و پیشواى مردم به عهده دارند هیچگونه مسئولیتى را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که براى فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
عدهاى هم ضمن توجّه به جنبه فراطبیعى و طبیعى وجود مقدس حضرت مهدی(عج) تمام همّ و غمّ خود را متوجّه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود را این دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در این میان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى که بدانها اشاره شد، به طرح معناى درست انتظار پرداخته و درصدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. در این دیدگاه، هم مسئله خلافت الهى انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجّه شده و هم وظیفهاى که مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدّس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
شاید بتوان امام خمینى(ره) را به عنوان درخشانترین چهره از گروه اخیر ذکر کرد. امام راحل با طرح اندیشه تشکیل حکومت اسلامى در عصر غیبت و تلاش خستگىناپذیر در راه تحقق این اندیشه، به "انتظار " معنا و مفهوم تازهاى بخشید و تعریفى نو از رسالت و تکلیف شیعیان در برابر حجت خدا ارائه داد.
براى روشنتر شدن دیدگاه حضرت امام در این زمینه، به برخى از مهمترین شاخصههاى این دیدگاه اشاره مىکنیم :
حضرت امام در کتاب البیع خود به هنگام بررسى ادله ولایت فقیه، ضمن برشمردن توقیع شریف حضرت صاحبالامر(عج) که در آن آمده است: "... و أمَّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فاَرجِعُوا فِیها إلى رُواهِ حَدِیثِنا فَإِنَّهُم حُجَّتی عَلَیکُم وَ أنَا حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیهِم.(1)
... و اما در رویدادهایى که براى شما پیش مىآید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ چرا که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان هستم. "
مىفرماید:
مقصود از حجت خدا بودنِ امام معصوم این نیست که فقط بیانکننده احکام است؛ زیرا گفته بزرگانى چون زراره و محمد بن مسلم نیز حجت است و هیچکس حق مردود دانستن و عمل نکردن به روایات ایشان را ندارد و این امر بر همگان آشکار است. بلکه منظور از حجت بودن امام زمان و پدران بزرگوارش، صلواتاللَّه علیهم اجمعین، این است که خداوند تعالى به سبب وجود ایشان و سیره و رفتار و گفتار آنان در تمام شئون زندگىشان، بر بندگان احتجاج مىکند. از جمله شئون امامان، عدالت آنان در همه زمینههاى حکومت است. به عنوان مثال، وجود امیرالمؤمنین(ع) براى تمام فرمانداران و حاکمان ستمپیشه حجت است؛ زیرا خداوند به واسطه سیرت آن بزرگوار، باب عذر و بهانه را بر همه آنان در تعدى از حدود الهى و تجاوز به اموال مسلمانان و سرپیچى از قوانین اسلامى بسته است. همین گونهاند سایرحجتهاى خداوند، به ویژه حضرت ولى عصر(عج) که عدل را در میان مردم مىگستراند و زمین را از قسط پر مىکند و بر اساس نظامى عادلانه بر مردم حکم مىراند.(2)
براساس همین نگاه به حجت خدا بود که ایشان خطاب به مسئولان جمهورى اسلامى ایران مىفرمودند:
ما باید خودمان را مهیا کنیم از براى اینکه اگر چنانچه موفق شدیم انشاءاللَّه به زیارت ایشان، طورى باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاههایى که الان به کار گرفته شدهاند در کشور ما باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند براى ملاقات حضرت مهدى، سلاماللَّهعلیه.(3)
"بعضىها انتظار فرج را به این مىدانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهند [...] یک دسته دیگرى بودند که انتظار فرج را مىگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه مىگذرد، بر ملتها چه مىگذرد، بر ملت ما چه مىگذرد، به این چیزها کار نداشته باشیم، ما تکلیفهاى خودمان را عمل مىکنیم، براى جلوگیرى از این امور هم خود حضرت بیایند انشاءاللَّه درست مىکنند [...] یک دستهاى مىگفتند که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید ما باید نهى از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کارى مىخواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود [...] یک دستهاى از این بالاتر بودند و مىگفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت، علیه السلام تشریف بیاورند [...] یک دسته دیگر بودند که مىگفتند هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است.(4)
ایشان ضمن ردّ همه دیدگاههاى یادشده دیدگاه خود در باب انتظار فرج را اینگونه بیان مىکند:
همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور انشاءاللَّه تهیه شود.(5)
همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمىشود، بلکه با وضعى که بسیارى دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلى شرعى - الهى خودمان را بکنیم و باکى از هیچ امرى از امور نداشته باشیم.(6)
"ما اگر دستمان مىرسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعى ماست منتها ما نمىتوانیم، اینکه هست این است که حضرت عالم را پر مىکنند از عدالت، نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید. "(7)
"البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمىتوانیم بکنیم. اگر مىتوانستیم مىکردیم اما چون نمىتوانیم بکنیم ایشان باید بیابند. "(8)
"ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهاى اسلامى مىشکنیم و با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدى است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مىدهیم و به یارى خدا راه را براى ظهور منجى و مصلح کل و امامت مطلقه حق امام زمان، ارواحنا فداه، هموار مىکنیم. "(9)
"مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت - ارواحنا فداه - است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظهاى مسئولین را از وظیفهاى که برعهده دارند منصرف کند، خطرى بزرگ و خیانتى سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمام سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است منصرف کند. "(10)
در سالهاى اخیر گروهى از فرزندان انقلاب اسلامى و وفاداران به آرمانهاى امام خمینى تلاش کردند که با الهام از اندیشههاى این پیر فرزانه، ابعاد و زوایاى دیگرى از اندیشه انتظار شیعى را تبیین کنند. این گروه با درک عمیق از موقعیت کنونى انقلاب اسلامى در جهان، نیازهاى فرهنگى جامعه اسلامى ایران و شرایط سیاسى، فرهنگى و اقتصادى حاکم بر جهان معاصر، تبلیغ و ترویج باور مهدوى و فرهنگ انتظار را سر لوحه فعالیتهاى خود قرار داده و پرداختن به امور زیر را در عصر حاضر ضرورى مىدانند:
1. شناسایى و نقد بنیادین وجوه مختلف فرهنگ و تمدن مغرب زمین، به عنوان فرهنگ و مدنیتى که در تقابل جدى با آرمان "حقیقت مدار "، "معنویتگرا " و "عدالت محور " مهدوى قرار دارد؛ زیرا انسانهاى عصر غیبت تنها زمانى مىتوانند به ریسمان ولایت مهدوى چنگ زنند و به تمام معنا در سلک منتظران موعود قرار گیرند که باطل زمان خویش را بهدرستى بشناسند و با تمام وجود از آن بیزارى جویند.
2. شناخت و نقد جدى مناسبات فرهنگى، سیاسى و اقتصادى حاکم بر جوامع اسلامى؛ مناسباتى که عمدتاً به تقلید از الگوهاى توسعه غربى و تحتتأثیر اندیشههاى عصر مدرنیته در این جوامع شکل گرفته است؛ چرا که این جوامع بدون شناخت جدى از وضع موجود خود نمىتوانند به راهکارهاى مبتنى بر آموزههاى دینى براى خروج از فتنههاى فراگیر عصر غیبت دست یابند.
3. تلاش در جهت تدوین استراتژى سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و نظامى جوامع اسلامى در عصر غیبت و تا رسیدن به عصر طلایى ظهور، براساس اندیشه مهدوى و فرهنگ انتظار.
4. بازشناسى وجوه مختلف اعتقادى، تاریخى، فرهنگى و اجتماعى اندیشه مهدوى و فرهنگ انتظار با بهرهگیرى از منابع متقن و مستدل و استفاده از همه توان مراکز علمى حوزوى و دانشگاهى در زمینه مباحث، کلامى، فلسفى، عرفانى، اخلاقى، علوم اجتماعى و سیاسى و... .
5. تلاش در جهت پالایش اندیشه ناب مهدوى از هرگونه شائبه جعل و تحریف و زدودن این اندیشه از زنگارهاى جهل و خرافه، سخنان سست و بىاساس و هرگونه دیدگاه انحرافىِ مبتنى بر افراط یا تفریط.
6. پاسخگویى عالمانه و متناسب با نیازهاى روز به شبهات، پرسشها و ابهامهاى موجود در زمینه منجىگرایى شیعى.
7. احیا و گسترش فرهنگ انتظار و تلاش براى شناساندن نقش سازنده این فرهنگ در پایدارى و پویایى جوامع اسلامى.
8. تبیین وظایف و تکالیف مردم در برابر حجت خدا و امام عصر(عج)، نهادینه ساختن این وظایف و تکالیف در فرد و اجتماع و آمادهساختن جامعه اسلامى براى استقبال از واقعه مبارک ظهور.
9. مقابله جدى با کلیه جریانهاى سیاسى ـ فرهنگى که در قالب کتاب، نشریه، فیلم، نرمافزارهاى رایانهاى، پایگاههاى اطلاعرسانى جهانى (اینترنت) و... به تقابل با اندیشه موعودگرایى شیعى مىپردازند.
10. بررسى و نقد کلیه دیدگاههایى که از سوى متفکران غرب در زمینه جهان آینده و آینده جهان مطرح شده است.
بىتردید اگر نکات یاد شده سرلوحه فعالیت مراکز، مؤسسات و نهادهاى فعال در حوزه مهدویت و همه کسانى که در پى تبلیغ و ترویج مباحث مهدوى در کشور هستند، قرار گیرد، مىتوان امیدوار بود که جامعه شیعى ایران به مدد اندیشه سازنده و تحولآفرین انتظار از فتنهها و آشوبهاى عصر غیبت به سلامت به درآید و زمینهساز ظهور مصلح موعود گردد. (انشاءاللّه)
پی نوشت ها:
1) صدوق، محمدبن على بن حسین، کمال الدین و تمام النعمه، قم، مؤسسه النشر الإسلامى، بىتا، ج2، ص483، ح4.
2) امام خمینى، کتاب البیع، نجف، مطبقه الآداب، 1349ق. ج2، ص475-474؛ همو، شئون و اختیارات ولىفقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع)، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، 1365، ص46.
3) صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى)، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1369، ج12، ص208-209.
4) همان، ج19، ص196-197.
5) همان، ج7، ص255.
6) همان، ج19، ص154.
7) همان، ص198.
8) همان، ج20، ص197.
9) همان.
10) همان، ج21، ص108.
منبع:ماهنامه آموزشی، اطلاع رسانی معارف - شماره 48
در این میان جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنا با طرح موضوع خلیفهاللَّه و انسان کامل و پرداختن به نقش حجت الهى در عالم هستى، تنها به جنبه فرا طبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبهها غفلت ورزیدند.
گروهى دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح کردن نقشى که آن حضرت به عنوان امام و پیشواى مردم به عهده دارند هیچگونه مسئولیتى را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که براى فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
عدهاى هم ضمن توجّه به جنبه فراطبیعى و طبیعى وجود مقدس حضرت مهدی(عج) تمام همّ و غمّ خود را متوجّه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود را این دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در این میان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى که بدانها اشاره شد، به طرح معناى درست انتظار پرداخته و درصدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. در این دیدگاه، هم مسئله خلافت الهى انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجّه شده و هم وظیفهاى که مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدّس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
شاید بتوان امام خمینى(ره) را به عنوان درخشانترین چهره از گروه اخیر ذکر کرد. امام راحل با طرح اندیشه تشکیل حکومت اسلامى در عصر غیبت و تلاش خستگىناپذیر در راه تحقق این اندیشه، به "انتظار " معنا و مفهوم تازهاى بخشید و تعریفى نو از رسالت و تکلیف شیعیان در برابر حجت خدا ارائه داد.
براى روشنتر شدن دیدگاه حضرت امام در این زمینه، به برخى از مهمترین شاخصههاى این دیدگاه اشاره مىکنیم :
الف) ارائه برداشتى متفاوت از مفهوم حجت :
ایشان با ارائه مفهومى عمیق و بدیع از "حجت بودنِ امام معصوم " اعلام مىدارند که چون خداوند در روز قیامت به سبب وجود امام زمان و پدران بزرگوارش(علیهم السلام) بر بندگان احتجاج و نسبت به عمل براساس سیره، رفتار و گفتار این بزرگواران از مردم بازخواست مىکند، بر آنان لازم است که همه تلاش خود را براى تحقق سیرت امامان معصوم(علیهم السلام) درجامعه به کار بندند و در این زمینه هیچ عذر و بهانهاى از آنها پذیرفته نمىشود.حضرت امام در کتاب البیع خود به هنگام بررسى ادله ولایت فقیه، ضمن برشمردن توقیع شریف حضرت صاحبالامر(عج) که در آن آمده است: "... و أمَّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فاَرجِعُوا فِیها إلى رُواهِ حَدِیثِنا فَإِنَّهُم حُجَّتی عَلَیکُم وَ أنَا حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیهِم.(1)
... و اما در رویدادهایى که براى شما پیش مىآید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ چرا که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان هستم. "
مىفرماید:
مقصود از حجت خدا بودنِ امام معصوم این نیست که فقط بیانکننده احکام است؛ زیرا گفته بزرگانى چون زراره و محمد بن مسلم نیز حجت است و هیچکس حق مردود دانستن و عمل نکردن به روایات ایشان را ندارد و این امر بر همگان آشکار است. بلکه منظور از حجت بودن امام زمان و پدران بزرگوارش، صلواتاللَّه علیهم اجمعین، این است که خداوند تعالى به سبب وجود ایشان و سیره و رفتار و گفتار آنان در تمام شئون زندگىشان، بر بندگان احتجاج مىکند. از جمله شئون امامان، عدالت آنان در همه زمینههاى حکومت است. به عنوان مثال، وجود امیرالمؤمنین(ع) براى تمام فرمانداران و حاکمان ستمپیشه حجت است؛ زیرا خداوند به واسطه سیرت آن بزرگوار، باب عذر و بهانه را بر همه آنان در تعدى از حدود الهى و تجاوز به اموال مسلمانان و سرپیچى از قوانین اسلامى بسته است. همین گونهاند سایرحجتهاى خداوند، به ویژه حضرت ولى عصر(عج) که عدل را در میان مردم مىگستراند و زمین را از قسط پر مىکند و بر اساس نظامى عادلانه بر مردم حکم مىراند.(2)
براساس همین نگاه به حجت خدا بود که ایشان خطاب به مسئولان جمهورى اسلامى ایران مىفرمودند:
ما باید خودمان را مهیا کنیم از براى اینکه اگر چنانچه موفق شدیم انشاءاللَّه به زیارت ایشان، طورى باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاههایى که الان به کار گرفته شدهاند در کشور ما باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند براى ملاقات حضرت مهدى، سلاماللَّهعلیه.(3)
ب) دگرگون ساختن مفهوم انتظار :
امام خمینى مفهومى را که در طول قرون و اعصار از "انتظار " در اذهان بسیارى از شیعیان نقش بسته بود دگرگون ساخت و با همه دیدگاههایى که انتظار را برابر با سکون، رکود و تن دادن به وضع موجود معرفى مىکردند به مقابله جدى پرداخت:"بعضىها انتظار فرج را به این مىدانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهند [...] یک دسته دیگرى بودند که انتظار فرج را مىگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه مىگذرد، بر ملتها چه مىگذرد، بر ملت ما چه مىگذرد، به این چیزها کار نداشته باشیم، ما تکلیفهاى خودمان را عمل مىکنیم، براى جلوگیرى از این امور هم خود حضرت بیایند انشاءاللَّه درست مىکنند [...] یک دستهاى مىگفتند که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید ما باید نهى از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کارى مىخواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود [...] یک دستهاى از این بالاتر بودند و مىگفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت، علیه السلام تشریف بیاورند [...] یک دسته دیگر بودند که مىگفتند هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است.(4)
ایشان ضمن ردّ همه دیدگاههاى یادشده دیدگاه خود در باب انتظار فرج را اینگونه بیان مىکند:
همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور انشاءاللَّه تهیه شود.(5)
همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمىشود، بلکه با وضعى که بسیارى دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلى شرعى - الهى خودمان را بکنیم و باکى از هیچ امرى از امور نداشته باشیم.(6)
ج) تلاش براى تحقق عدالت در عصر غیبت :
حضرت امام، تلاش براى تحقق عدالت و جلوگیرى از ظلم در عصر غیبت را یک تکلیف الهى دانسته و همه مسلمانان را دعوت مىکردند که تا سر حد توان خود این تکلیف الهى را به انجام رسانند:"ما اگر دستمان مىرسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعى ماست منتها ما نمىتوانیم، اینکه هست این است که حضرت عالم را پر مىکنند از عدالت، نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید. "(7)
"البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمىتوانیم بکنیم. اگر مىتوانستیم مىکردیم اما چون نمىتوانیم بکنیم ایشان باید بیابند. "(8)
د) زمینهسازى براى ظهور منجى موعود :
رهبر فقید انقلاب اسلامى معتقد بود که باید با گسترش اسلام راستین در جهان و مبارزه با سلطه جهانخواران، راه را براى ظهور منجى موعود هموار ساخت:"ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهاى اسلامى مىشکنیم و با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدى است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مىدهیم و به یارى خدا راه را براى ظهور منجى و مصلح کل و امامت مطلقه حق امام زمان، ارواحنا فداه، هموار مىکنیم. "(9)
هـ) حرکت در جهت تحقق حکومت جهانى اسلام :
امام راحل به جدّ بر این باور بود که انقلاب اسلامى ایران، نقطه شروع انقلاب جهانى حضرت مهدى(ع) است و از این رو پیوسته به مسئولان نظام توصیه مىکردند که هرگز از آرمان عظیم انقلاب اسلامى که تشکیل حکومت جهانى اسلام است غافل نشوند:"مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت - ارواحنا فداه - است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظهاى مسئولین را از وظیفهاى که برعهده دارند منصرف کند، خطرى بزرگ و خیانتى سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمام سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است منصرف کند. "(10)
در سالهاى اخیر گروهى از فرزندان انقلاب اسلامى و وفاداران به آرمانهاى امام خمینى تلاش کردند که با الهام از اندیشههاى این پیر فرزانه، ابعاد و زوایاى دیگرى از اندیشه انتظار شیعى را تبیین کنند. این گروه با درک عمیق از موقعیت کنونى انقلاب اسلامى در جهان، نیازهاى فرهنگى جامعه اسلامى ایران و شرایط سیاسى، فرهنگى و اقتصادى حاکم بر جهان معاصر، تبلیغ و ترویج باور مهدوى و فرهنگ انتظار را سر لوحه فعالیتهاى خود قرار داده و پرداختن به امور زیر را در عصر حاضر ضرورى مىدانند:
1. شناسایى و نقد بنیادین وجوه مختلف فرهنگ و تمدن مغرب زمین، به عنوان فرهنگ و مدنیتى که در تقابل جدى با آرمان "حقیقت مدار "، "معنویتگرا " و "عدالت محور " مهدوى قرار دارد؛ زیرا انسانهاى عصر غیبت تنها زمانى مىتوانند به ریسمان ولایت مهدوى چنگ زنند و به تمام معنا در سلک منتظران موعود قرار گیرند که باطل زمان خویش را بهدرستى بشناسند و با تمام وجود از آن بیزارى جویند.
2. شناخت و نقد جدى مناسبات فرهنگى، سیاسى و اقتصادى حاکم بر جوامع اسلامى؛ مناسباتى که عمدتاً به تقلید از الگوهاى توسعه غربى و تحتتأثیر اندیشههاى عصر مدرنیته در این جوامع شکل گرفته است؛ چرا که این جوامع بدون شناخت جدى از وضع موجود خود نمىتوانند به راهکارهاى مبتنى بر آموزههاى دینى براى خروج از فتنههاى فراگیر عصر غیبت دست یابند.
3. تلاش در جهت تدوین استراتژى سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و نظامى جوامع اسلامى در عصر غیبت و تا رسیدن به عصر طلایى ظهور، براساس اندیشه مهدوى و فرهنگ انتظار.
4. بازشناسى وجوه مختلف اعتقادى، تاریخى، فرهنگى و اجتماعى اندیشه مهدوى و فرهنگ انتظار با بهرهگیرى از منابع متقن و مستدل و استفاده از همه توان مراکز علمى حوزوى و دانشگاهى در زمینه مباحث، کلامى، فلسفى، عرفانى، اخلاقى، علوم اجتماعى و سیاسى و... .
5. تلاش در جهت پالایش اندیشه ناب مهدوى از هرگونه شائبه جعل و تحریف و زدودن این اندیشه از زنگارهاى جهل و خرافه، سخنان سست و بىاساس و هرگونه دیدگاه انحرافىِ مبتنى بر افراط یا تفریط.
6. پاسخگویى عالمانه و متناسب با نیازهاى روز به شبهات، پرسشها و ابهامهاى موجود در زمینه منجىگرایى شیعى.
7. احیا و گسترش فرهنگ انتظار و تلاش براى شناساندن نقش سازنده این فرهنگ در پایدارى و پویایى جوامع اسلامى.
8. تبیین وظایف و تکالیف مردم در برابر حجت خدا و امام عصر(عج)، نهادینه ساختن این وظایف و تکالیف در فرد و اجتماع و آمادهساختن جامعه اسلامى براى استقبال از واقعه مبارک ظهور.
9. مقابله جدى با کلیه جریانهاى سیاسى ـ فرهنگى که در قالب کتاب، نشریه، فیلم، نرمافزارهاى رایانهاى، پایگاههاى اطلاعرسانى جهانى (اینترنت) و... به تقابل با اندیشه موعودگرایى شیعى مىپردازند.
10. بررسى و نقد کلیه دیدگاههایى که از سوى متفکران غرب در زمینه جهان آینده و آینده جهان مطرح شده است.
بىتردید اگر نکات یاد شده سرلوحه فعالیت مراکز، مؤسسات و نهادهاى فعال در حوزه مهدویت و همه کسانى که در پى تبلیغ و ترویج مباحث مهدوى در کشور هستند، قرار گیرد، مىتوان امیدوار بود که جامعه شیعى ایران به مدد اندیشه سازنده و تحولآفرین انتظار از فتنهها و آشوبهاى عصر غیبت به سلامت به درآید و زمینهساز ظهور مصلح موعود گردد. (انشاءاللّه)
پی نوشت ها:
1) صدوق، محمدبن على بن حسین، کمال الدین و تمام النعمه، قم، مؤسسه النشر الإسلامى، بىتا، ج2، ص483، ح4.
2) امام خمینى، کتاب البیع، نجف، مطبقه الآداب، 1349ق. ج2، ص475-474؛ همو، شئون و اختیارات ولىفقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع)، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، 1365، ص46.
3) صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى)، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1369، ج12، ص208-209.
4) همان، ج19، ص196-197.
5) همان، ج7، ص255.
6) همان، ج19، ص154.
7) همان، ص198.
8) همان، ج20، ص197.
9) همان.
10) همان، ج21، ص108.
منبع:ماهنامه آموزشی، اطلاع رسانی معارف - شماره 48
۹۴/۰۴/۳۱