خاطرات_شهید « می خواهم مثل حر باشم »
●همسر شهید محمد جعفر سعیدی نقل می کند که در یکی از روزها با شهید نشسته بودیم که یک خاطره بسیار زیبا برایم نقل کرد و گویا می خواست که مرا نیز آماده کند که در شهادتم صبر و حوصله داشته باشم .
●همسر شهید محمد جعفر سعیدی نقل می کند که در یکی از روزها با شهید نشسته بودیم که یک خاطره بسیار زیبا برایم نقل کرد و گویا می خواست که مرا نیز آماده کند که در شهادتم صبر و حوصله داشته باشم .
راوی : همـرزم شهید
به او گفتم، «سید وصیتی نداری، نمازی، روزهای؟» گفت، «من حتی یک روز نماز و روزه قضا ندارم. خیالم راحت است، مادرم ما را از کودکی اهل نماز و روزه تربیت کرد.»
دنبال کار بود، یه روز اومد قنادی بهم گفت: کار جایی سراغ نداری
بهش گفتم: اتفاقا اینجا یه شاگرد نیاز داره…
میرم صحبت میکنم بیا این جا کار کنی…
یه دفعه گفت:(موقع نماز میزاره برم نماز بخونم یا نه).
به کلی جا خوردم، من فکر کردم الان میاد میگه حقوقش چقدره، بیمه میکنه یا نه ساعت کاریش چقدره و….
شادی روح شهدای مدافع حرم #صلوات
#بشیم_مثل_شهدا
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
از دنیا که بگذریم…از همان…دلبستگی هایمان…همان خودِ خودمان..!از همهی اینها که گذشتیم…
تازه می شویم لایق …لایق شهادت …
#شهید_هادی_شجاع
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
در دنیا را در کارنامه خود دارد، دلیل زنده ماندنش پس از نجات یافتن از ۳۶۰ خطر مرگ را مشیت الهی میداند. رشادتهای او به گونهای بود که هاشمی رفسنجانی این شهید را مالک اشتر انقلاب اسلامی میخواند و رهبر معظم انقلاب نمازش را به شهید شیرودی اقتدا میکند.
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
jebhe-jfrn.blog.ir
ولادت : ۱۲ بهمن ۱۳۴۵
(استان خوزستان، خرمشهر)
شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۵۹
منطقه : خرمشهر
مزار : شهرستان مسجد سلیمان، گلزار شهدای روستای کلگه
خلاصهای از #زندگینامه #شهید_بهنام_محمدی
بهنام در تاریخ ۱۲/۱۱/۱۳۴۵ در منزل پدر بزرگش در خرمشهر بهدنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار.
شهریور ۵۹ بود که شایعه حمله عراقیها به خرمشهر قوت گرفته بود؛ خیلیها داشتند شهر را ترک میکردند. باور نمیکرد که خرمشهر دست عراقیها بیفتد، اما جنگ واقعاً شروع شده بود. بهنام تصمیم گرفت بماند؛
ترویج فهم غلط از دشمن در جامعه.
جامعه را حساسیتاش را از بین بردن،
سرد کردن، در درونش تفرقه ایجاد کردن،
این خیانت هست
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
«اردشیرثابت، روزنامه نگار سیاسی»
کسی نفهمید از سر ایران چه خطـــــری گذشت!
سال ۱۴۰۰، سالی بود که کلید نابودی ایران باید فشــــرده میشـــد و فشرده هم شـــد،
اما عمل نکــــرد!
سناریو به اندازه ای ماهرانه چیدمان شـــده بود که کسی شک نکرد ماجـــراهای شــرق ایران کلیــــد آغاز ماجراهای شمالغـــرب آن است .
ان_عارفانه
#شهیدنیرے
خواب شھید نیری و توسل ایشان به امامزمان (عج)
سوار یک ماشین شدیم.ما پشت ماشین نشسته بودیم و خودرو با سرعت حرکت می کرد. این ماشین هیچ حفاظی اطراف خود نداشت.
عشق یعنی
همنشینی گلوله
با گلویی که تشنه است …
#شهید_کربلای_فکه
#یـــازیـــنــب_کـــبری
یـــازهــرا سـلام الله عـلـیها
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور