جبهه فرهنگی راه نور

باسلام هدف ما=ترویج فرهنگ ایثار شهادت وهمگام سازی عناوین روایتگری واطلاع رسانی وجذب راویان دفاع مقدس می باشد

جبهه فرهنگی راه نور

باسلام هدف ما=ترویج فرهنگ ایثار شهادت وهمگام سازی عناوین روایتگری واطلاع رسانی وجذب راویان دفاع مقدس می باشد

جبهه فرهنگی راه نور

سخن از احساسی واحد و اعتقاد به هدفی مشترک همواره همان چیزی بوده و هست و خواهد بود که علت گردهم آمدن جمعی را فراهم می آورد. حسی مرکب از تنفر و عشق. حسی شبیه بلاتکلیفی. شبیه دودلی میان دوراهی.

و اینجاست که آن تنفر ملال آور جایش را به عشقی خنک و لذت بخش می دهد. آن سرزمین و آن مردمان در ذهنت مجسم می شوند و عاشقانه به آنها می اندیشی. کسانی که آسمان و دریا از آنان درس وسعت می آموزند و به آنان رسیدن رویای شبانگاهت می شود. و شاهد هم همان هدف مشترک.


این حس و هدف مشترک بود که جمعی را گرد هم آورد. جمعی که چراغ هدایت و کشتی نجات را تنها راه آسمانی شدن می دانند. کسانی که آن دستان یاریگر را می شناسند و در تلاش شناخت و شناساندن آنان هستند. همانها که عاشقانه چشمان سحرانگیر دلدار را دیده اند و بیستون بیستون به پای شیرین جهان جان داده اند. آری هرکس قد و قامت سرو بی همتای هستی را ببیند اختیاری برایش نمی ماند و مطیع بی چون و چرای صاحب دلش می شود. اینجا همان جایی است که در پی دیدار الف قامت دوست هستند و در این راه دست به دامان دوستان دوست شده اند. دوستانی که شهیدند، یعنی شهود کرده اند و دیده اند دلدار را. و ما باید پای درس آنان بنشینیم تا موی و روی و قد و بالا و لبخند و چشمان محبوبمان را برایمان شرح دهند. از صدایش بگویند از صوت قرآنش از ...

پس تو نیز اینچنین عشقی مقدس را داری به ما ملحق شو و عهدی دوباره ببند. که

از میان مؤمنان مردانى‏ اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند (احزاب / 23)

پس دست در دست هم هرکدام در هر جایگاه به قدر توان وظیفه ای در قبال آن برخی که به شهادت رسیده اند داریم. و ما اینجا در سنگری مجازی سعی در ادای دین به آنان را داریم. هر چند در این سنگر به روی تمام عاشقان شهادت باز است و ما همواره نیازمند توان همسنگران جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی می باشیم. باشد تا دست مهربان آنان همواره بر سر دوستدارانشان سایه مهر و نوازش بیفکند.

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۴۲۳ مطلب با موضوع «شهدا حماسه دفاع مقدس ومدافعین ازحرمین اهل بیت (ع)» ثبت شده است

شهیدی که با عکس «بروسلی» ساواک را به اشتباه انداخت۲

به جز درخت توت،‌ یک اتاق زیرشیروانی و خاطرات زنده‌ای که هنوز در هر گوشه‌ی خانه، یاد «شهید محمدجواد تندگویان» را زنده نگه‌داشته، چیز دیگری باقی نمانده است ...

به گزارش خبرنگار فرهنگ حماسه ایسنا؛ خانه را برای تغییر کاربری فرهنگی تخریب کرده‌اند،‌ به جز قسمت انتهایی و درخت توتی که هنوز فاطمه تندگویان، خواهر شهید تندگویان با دیدن آن، فضای خانه و خاطرات محمدجواد را به یاد می‌آورد. با وجود از بین رفتن فضای کالبدی خانه، هنوز خاطرات زیادی از او هست، مبلی که بیشتر شبیه یک چهار پایه است، تختی که خود شهید تعبیه کرده بود تا در خانه‌ی کوچک‌شان جائی را تنگ نکند، جاساز کتاب‌های امام خمینی (ره) و دکتر شریعتی در حمام و سرویس بهداشتی از دست ساواک و عکس بروسلی روی درِ یکی از فضاهای باقی مانده تا ساواک را به اشتباه بیندازد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۶
مجید

قول فرمانده عراقی در شب شهادت مولا علی

شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۵ ب.ظ

قول فرمانده عراقی در شب شهادت مولا علی

» سرویس: فرهنگ حماسه -

پاسخ دلیرانه برادران اسیر باعث حیرت و تعجب فرمانده عراقی شد و گفت:«مگر شما علاقه به زندگی ندارید؟».

به گزارش سرویس «فرهنگ‌حماسه» ایسنا، باباجعفری از جمله آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس است که چند سال را در اسارتگاه‌های رژیم بعث صدام سپری کرده است. او در خاطره‌ای از شب 21 ماه رمضان رویات می‌کند:شب بیست و یکم ماه رمضان در غم مولایمان علی (ع) به سوگواری نشسته بودیم و بر سینه می‌زدیم که ناگهان دشمنان بعثی با کابل و باتوم هجوم آوردند و تک تک برادران را زدند و شکنجه کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۵
مجید

خلیج فارس

شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵ ق.ظ

خلیج فارس

خلیج مرا گر بخوانی عرب ..

خلیج مرا گر بخوانی عرب ..
اگر حد خود را ندانی عرب ..
اگر قصد توهین به ایران کنی ..
خیال اهانت به شیران کنی ..
به خون شهیدان ایران قسم ..
به هرذره از خاک ایران قسم ..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۱:۳۵
مجید

دو بردار، دو شهادت و یک شب

پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۶ ب.ظ

یاد‌کرد‌ى از برادران شهید قابل
دو بردار، دو شهادت و یک شب
 
مادرشان می‌گفت هر دویشان زمستان به دنیا آمده‌اند و زمستان هم به شهادت رسیدند. وقتی شهید شدند، عبدالله ۱۹ ساله بود و علی ۱۸ ساله!...
پایگاه خبری انصارحزب الله:حسین علیه‌السلام در راه کربلاست. و شهیدان نیز! و برادران قابل نیز! چندیست در راه کربلا هستند تا خون خودشان را در عملیات والفجر ۸ (فاو)، نثار قدوم حسینی علیه‌السلام کنند. و چقدر تکرار نام سد دز، خاطره شهید گرامی‌فرد را تداعی می‌کند این روزها... 

«کمترین بازی در این میدان بود سر باختن / در کف طفلان چو چوگان است اینجا دارها!»
حسین علیه‌السلام در راه کربلاست.


مریدان مولا


- مادرش می‌گفت وقتی عبدالله دنیا آمد، اسمش را از قرآن در امامزاده صالح تجریش انتخاب کردند. یک سال بعدش برادرش به دنیا آمد. اسم او را مادربزرگشان انتخاب کرد و گفت: اسمش را علی عرب یا همان عرب علی بگذارید. در کاشمر و نایین که اصلیت آنها آنجایی بود، ارادت زیادی به امیرالمؤمنین علیه‌السلام داشتند. اسم پسر دوم شد عرب علی. 

دو برادر متفاوت!

- عبدالله، جدی بود و منضبط؛ از همان کودکی، چه در خانه و چه در مدرسه. خجالتی بود. وقار و سکینه و اطمینان قلبی خاصی داشت. علی، اخلاقش با عبدالله خیلی متفاوت بود. با بچه‌های محله و مدرسه زود گرم می‌گرفت. به اصطلاح زودجوش بود و زود صمیمی می‌شد. خیلی هم شوخ‌طبع بود، برعکس عبدالله که خیلی جدی بود! 

دنیای برادری

- دو برادر با توجه به اینکه اختلاف سنی خیلی کمی داشتند، با هم بزرگ شدند. خیلی دوستی و صمیمیت داشتند. با هم بازی می‌کردند و کشتی می‌گرفتند و عالمی داشتند برای خودشان. علی به کوهنوردی هم خیلی علاقه داشت. پرتحرک بود و پر جنب و جوش. عبدالله کمی ساکت تر و آرام تر بود! 

بچه ننه!

- مادرشان می‌گفت علی تا ۸ سالگی شب‌ها را در کنار خودش می‌خوابید برای همین در خانه به او بچه ننه می‌گفتند! اما در واقعیت علی از عبدالله، شجاع‌تر بود. و حتی از عبدالله که برادر بزرگتر بود، زودتر به جبهه رفت. 

مادرشان می‌گفت...

- دو برادر؛ با دو روحیه متفاوت! 
مادرشان می‌گفت علی از بس شلوغ و پر‌انرژی بود که یک‌بار در حمام زمین خورد و سرش شکاف برداشت و بخیه خورد. مادر یک مشخصه دیگر هم از علی یادش مانده بود و آن خال بزرگی بود که روی سینه علی بود. 

آن‌که زودتر رفت

- با هم درس می‌خواندند. اوقاتشان با هم می‌گذشت. دبیرستانی بودند که کم‌کم پایشان به جبهه باز شد. قبل از جبهه هم در پایگاه بسیج محله فعالیت می‌کردند. اما پاس‌ها و نگهبانی‌های شبانه اقناعشان نمی‌کرد. علی که آرام و قرار نداشت، زودتر رفت... 

این بار در جبهه

- سال ۶۲ بود که علی عازم شد و یک سال بعدش هم عبدالله. باز هم با هم بودند؛ این بار در جبهه! علی کمک آرپیجی زن بود و عبدالله حمل مجروح. 

نوشتن

- هر دوتایشان به تحصیل و نوشتن و مطالعه علاقه‌مند بودند. مادر، دلیل نامه‌های زیادی که آنها برایش می‌فرستادند را همین می‌دانست! در جبهه هم ادامه تحصیل می‌دادند. در ساک جبهه آنها، همیشه چند کتاب درسی بود. مادر هم در جواب نامه‌هایش می‌خواست که آنها از وضعیت تحصیلی‌شان برایش بنویسند... 

دو جور غذا!

- مادر سلیقه‌هایشان را مو به مو از حفظ بود! می‌دانست عبدالله، فسنجان دوست دارد و علی، لوبیا پلو. وقتی مرخصی می‌آمدند برای مادر خیلی سخت بود کدام غذا را درست کند! به ذهنش می‌زد که دو جور غذا درست کند و بگذارد سر سفره. هر دویشان را دوست داشت. وقتی می‌رفت آشپزخانه غذا درست کند انتخاب کردن برایش خیلی سخت می‌شد! 

آن یکی کم حرف

- با آنهمه صمیمیت که دو برادر داشتند، اختلاف سلیقه‌ها و روحیاتشان زیاد بود. عبدالله، محجوب و افتاده بود و علی بازیگوش و شوخ‌طبع. عبدالله قلقلکی بود و علی هم مدام سر به سرش می‌گذاشت. آن یکی کم حرف بود و این یکی... 

آخرین بار

- آن دفعه، آخرین باری بود که به مرخصی آمده بودند. یک هفته نشد که ماندند. روز جمعه و تعطیلی بود که آمدند و آخر هفته بعدش رفتند. مادر و پدر، هر دویشان را بوسیدند و خداحافظی کردند. هر دو، شوخ‌طبع شده بودند. حتی عبدالله هم شوخی می‌کرد. هر دو با پدرشان کشتی گرفتند و کلی گفتند و خندیدند... 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۲۱:۳۶
مجید
کد مطلب: 96369
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
اینها به فرمان امامشون با سر رفتن و پاها رو جا گذاشتن!
ما به اینها مدیون هستیم
 
هوا روشن و پاتک دشمن شروع شده بود فاصله تانکها با دستگاه‌های مهندسی شاید ۱۰۰متر بیشتر نبود...که باد شدید هم شروع شد و تانک ها هم مستقیم به سمت لودر و بلدوزرها شلیک می‌کردند...
اخوی پشت لباسم بنویس:
این عاشق و مسافر کربلاست

نورالله فردوسی: یکی از لحظاتی که هیچ وقت از یادم نمی‌رود وقتی بود که «سیدعلیرضا موسوی» یکی از بچه های شوخ و بامرام قائم شهری را دیدم که مشغول نوشتن متنی روی پیراهنش است: «اینجانب سیدعلیرضا موسوی، متولد سال... از قائمشهر می‌باشم! اگر دیدید سرم از بدنم جدا شد، بدانید وصیت نامه ام در فلان جا هست.»

بعد رو به یکی از بچه ها کرد و گفت: «اخوی پشت لباسم بنویس: این عاشق و مسافر کربلاست.»

وقتی دلیل این کارش را از او پرسیدم؛ گفت: «دوست دارم همانند جدم امام حسین(ع) شهید شوم!»

بعد از عملیات وقتی برای جمع آوری شهدا رفته بودیم، سر علیرضا را دیدم که از تنش جدا شده بود و در گوشه ای افتاده بود! او به آرزویش رسیده بود! جنازه تمام شهدا را جمع کردیم و آنها را به مسجدی در خرمال بردیم؛ مسجدی که عراق آنجا را بمباران شیمیایی کرده بود و همه شهدا شیمیایی شده بودند.

جانبازی که با یک گلوله درد را فراموش کرد!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۲۱:۳۳
مجید

دانشنامه جنگ ایران و عراق

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۱ ب.ظ
    
سه شنبه پانزدهم شهریور 1390
 

دانشنامه جنگ ایران و عراق

 
فهرست مطالب:

1.    پیش از جنگ: زمینه سازی تهاجم (22/11/1357 ـ 30/6/1359)

2.    سال اول جنگ: هجوم سراسری(30/6/1359ـ 30/6/1360)

3.    سال دوم جنگ: آزادسازی مناطق اشغالی(30/6/1360ـ 30/6/1361)

4.    سال سوم جنگ: تعقیب متجاوز(30/6/1361ـ 30/6/1362)

5.    سال چهارم جنگ: تحول غیر آشکار در جنگ(30/6/1362ـ 30/6/1363)

6.    سال پنجم جنگ: آغاز اقدامات سیاسی(30/6/1363ـ 30/6/1364)

7.    سال ششم جنگ: تغییر توازن به سود ایران(30/6/1364ـ 30/6/1365)

8.    سال هفتم جنگ: سال سرنوشت(30/6/1365ـ 30/6/1366)

9.    سال هشتم جنگ: پایان جنگ(30/6/1366ـ 30/6/1367)

10.  پس از جنگ: ارزیابی جنگ(30/6/1367ـ 18/9/1371)

11- روزشمار جنگ ایران و عراق

12- عملیات‌های جنگ ایران و عراق
 
13- چه کسی جنگ را آغاز کرد؟ آغازگر جنگ، ایران یا عراق؟
 
14-چه کسی جنگ را ادامه داد؟ ادامه دهنده جنگ، ایران یا عراق؟
 
15-چه کسی جنگ را پایان داد؟ خاتمه دهنده جنگ، ایران یا عراق؟
 
16- منابع دانشنامه جنگ ایران و عراق



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق 
:: برچسب‌ها: دانشنامه جنگ ایران و عراق


دوشنبه چهاردهم شهریور 1390
 

پیش از جنگ (22/11/1357 ـ 30/6/1359)

بخش اول: پیش از جنگ (22/11/1357 ـ 30/6/1359)

زمینه‌سازی هجوم

با پیروزی انقلاب اسلامی، اختلافات ایران و عراق شدت گرفت. بحرانی که در گذشته توسط دو ابرقدرت وقت مهار می‌شد، به بحرانی تبدیل شد که یک طرف آن کشور انقلابی ایران و طرف دیگر دو قطب جهانی قرار گرفته بودند. به عبارت دیگر، انگیزه آغازگران جنگ علیه ایران، ترکیبی از دو انگیزه منطقه‌ای و جهانی بود. دنیای تقسیم شده به بلوک‏های شرق و غرب و منطق حاکم بر روابط و مناسبات نظام دوقطبی، هرگونه انقلابی با ماهیت دینی و اسلامی را خلاف منافع خود ارزیابی می‌کرد. در نتیجه، اجازه تولد قطب مستقلی را - که نطفه آن با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بسته شده بود - نمی‌داد. از سوی دیگر، اسرائیل و کشورهای مرتجع عرب به دلیل عدم مشروعیت مردمی، از پیروزی انقلاب اسلامی احساس نگرانی کرده و از تأثیر آن در مسلمانان منطقه هراسان بودند. 

در این میان، رژیم عراق ضمن نگرانی از تأثیر انقلاب اسلامی در میان مردم خود، فرصت را برای فشار به رژیم تازه تولد یافته انقلابی به منظور کسب امتیاز مغتنم شمرد تا به این وسیله ضمن برطرف کردن نقاط ضعف ژئوپلتیککشورش (با تصرف ارتفاعات مرزی در غرب کشور به منظور امنیت بغداد و نیز با اشغال بخشی از سواحل شمالی ایران در خلیج‌فارس)، با گرایش به بلوک غرب، بتواند حمایت این بلوک را برای پر کردن خلأ ناشی از سقوط شاه به دست آورد و نقش ژاندارم منطقه خلیج فارس را به عهده گیرد. بر همین اساس، از نخستین روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ضمن حمایت از گروه‌های ضدانقلاب خصوصا در استان‌های همجوار تحرکات مرزی عراق آغاز شد. 

این تحرکات، اگرچه در سال 1358 ضعیف بود؛ لیکن با آغاز سال 1359 با بروز حوادث مهمی چون قطع رابطه آمریکا با ایران، حمله ناموفق آمریکا در طبس، روی کار آمدن صدام حسین در عراق، و نیز دستگیری و اعدام آیت‌الله محمدباقر صدر شدت یافت. البته تجاوزات مرزی عراق در شش ماهه اول سال 1359 روند یکسانی نداشت، بلکه از زمان قطع رابطه امریکا با ایران تا آستانه کودتای‌نوژه روبه شدت گذاشت؛ در تیرماه 59، با فرارسیدن زمان اجرای‌کودتا و در هماهنگی با کودتاچیان، از شدت اقدامات مرزی عراق کاسته‌ شد اما پس از کشف کودتا مجدداً در مردادماه این تحرکات روند صعودی یافت. تجاوزات عراق در شهریور ماه فوق‌العاده تشدیدشد و طی سه‌دهه اول،دوم‌ و سوم شهریورماه روند تصاعدی به‌خود گرفت. بدین گونه که در شهریور 1359 جنگ سرد عراق علیه ایران به جنگ گرم تبدیل شد و در 16/6/1359 منطقه خان لیلی به تصرف ارتش عراق درآمد. چند روز بعد، منطقه میمک و پس از آن، پاسگاه‌های رشیدیه، چیلات، بیات و نیز ارتفاع گیسکه به اشغال ارتش عراق درآمد.

به موازات عملیات منظم ارتش عراق در سرتاسر نقاط مرزی، دشمن به اقدامات دیگری از جمله توزیع سلاح بین عشایر خوزستان و عناصر ضدانقلاب در سراسر مرز دست زد. این اقدام تا حدی گسترده بود که در برخی شهرهای مرزی، از جمله در مناطق کردنشین، خرید و فروش سلاح کاری عادی شده بود و بعضاً بازار گرمی داشت. همچنین، عملیات‌های نامنظم که عموماً با حمایت عراق و گاهی به دست نیروهای عراقی انجام می‌شد، وضعیت استان‌های مرزی را ناآرام کرده بود و تلفات فراوانی را از مردم و نیروهای نظامی و انتظامی می‌گرفت. مین‌گذاری در جاده‌ها، بمب‌گذاری در معابر عمومی و مراکز اقتصادی، کمین به ستون‌های نظامی و خودروهای عمومی و شبیخون به مراکز مختلف، از جمله این اقدامات بود.

وضعیت پیش از جنگ 
روزشمار پیش از جنگ
-وضعیت نظامی:وضعیت نظامی  ایران،وضعیت نظامی عراق، اقدامات نظامی پیش از جنگ عراق



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق 
:: برچسب‌ها: بخش اولپیش از جنگ


یکشنبه سیزدهم شهریور 1390
 

سال اول جنگ: (31/6/1359 ـ 31/6/1360)

بخش دوم: سال اول جنگ: (31/6/1359 ـ 31/6/1360)

هجوم سراسری 

جنگ رسمی و همه جانبه با تهاجم گسترده نیروی هوایی ارتش عراق در 31/6/1359 آغاز شد و سپس نیروی زمینی ارتش عراق از شمال قصرشیرین تا خرمشهر تجاوز سراسری خود را آغاز کرد.

استعداد ارتش عراق 

سازمان نیروی زمینی:
- سپاه یکم: شامل 2 لشکر 11 و 7 پیاده؛ 
- سپاه دوم: شامل 5 لشکر 2 و 4 و 8 پیاده و 6 و 12 زرهی؛ 
- سپاه سوم: شامل 5 لشکر 3، 9 و 10 زرهی و 1 و 5 مکانیزه؛
- تیپ‌های مستقل (15 تیپ): شامل، 10 تیپ پیاده، 1 تیپ زرهی، 1 تیپ مکانیزه و 3 تیپ نیروی مخصوص.

تجهیزات نیروی زمینی؛
- 3530 تانک و  نفربر، 900 قبضه توپ صحرایی.

سازمان نیروی هوایی:
- 9 پایگاه هوایی، 16 اسکادران، 300 فروند هواپیما، 80 فروند هلی‌کوپتر، 900 قبضه توپ ضدهوایی و چند تیپ موشکی زمین به هوا.

سازمان نیروی دریایی:
- 2 پایگاه دریایی بصره و ام‌القصر، 2 ناو تیپ دریایی و یگان‌های پیاده ساحلی.

نیروی انسانی:
- نیروی انسانی ارتش عراق 232000 تن شامل 202000 پرسنل زمینی، 25000 پرسنل هوایی و پدافند هوایی و 5000 پرسنل دریایی.

آغاز هجوم
تهاجم هوایی 
عراق هجوم سراسری خود را در ساعت 14 روز 31/6/1359 با حملات هوایی آغاز کرد و ظرف چند ساعت 19 نقطه مهم، از جمله فرودگاه‌های کشور را مورد هدف قرار داد.

تهاجم زمینی
نیروی زمینی ارتش عراق از سه جبهه به خاک ایران تهاجم کرد:

جبهه جنوبی
- دو لشکر 3 زرهی و 11 پیاده به اضافه 2 تیپ نیروی مخصوص از محور شلمچه برای تصرف خرمشهر و آبادان.
- لشکر 5 مکانیزه از محور کوشک با هدف هجوم به اهواز.
- لشکر 9 زرهی از محور چزابه با هدف تصرف بستان و سوسنگرد و پیشروی به سمت اهواز.
- لشکرهای 1 مکانیزه و 10 زرهی به ترتیب از محور فکه و محور عین‌خوش به سمت شوش، دزفول و دهلران.

جبهه میانی
- لشکر 2 پیاده کوهستانی برای تصرف مهران.
- لشکر 12 زرهی برای تصرف سومار و نفت شهر.
- لشکرهای 4 و 8 پیاده کوهستانی و لشکر 6 زرهی برای تصرف قصرشیرین، سرپل ذهاب و گیلان غرب.

جبهه شمالی
- لشکر 7 پیاده برای تصرف نوسود و ارتفاعات مرزی مریوان.
عراق توان قابل توجهی را برای تأمین اهدافش در خوزستان به کار گرفت. در روز اول جنگ 100% توان مکانیزه و 40% توان زرهی‌اش را در خوزستان به کار برد و پس از توقف در جبهه میانی، توان زرهی خود در جبهه جنوبی را به دو برابر افزایش داد و 80% از قدرت زرهی‌اش را در خوزستان متمرکز کرد. ضمن آنکه یک لشکر پیاده را برای کمک تیپ‌های نیروی مخصوص راهی جنوب کرد.
مقاومت 

جنگ در حالی آغاز شد که هنوز بیش از 19 ماه از آغاز انقلاب اسلامی نگذشته بود، نظام جمهوری اسلامی تثبیت نشده بود و در گوشه و کنار کشور حوادث مختلفی رخ می‌داد. سپاه پاسداران و کمیته انقلاب اسلامی به همراه نیروهای مردمی مأموریت تأمین امنیت در داخل کشور را به عهده داشتند و ارتش همچنان تا انطباق با وضعیت جدید و انقلابی فاصله بسیار داشت.

در همین حال بحران مناطق کردنشین تمام توان آزاد سپاه و نیز درصدی از توان موجود ارتش را درگیر کرده بود. تحلیل فرماندهان نظامی مبنی بر عدم احتمال هجوم سراسری ارتش عراق، موجب بی‌توجهی به پدافند جبهه میانی و جبهه جنوبی شده بود. لذا هنگام هجوم سراسری عراق، نیروی خودی به‌طور کامل غافل‌گیر شد. به عبارت دیگر، درک نیروهای انقلابی از ماهیت دشمن و قریب‌الوقوع دانستن حمله سراسری عراق، تا زمان اشغال منطقه خان لیلی، هرگز مورد تأیید فرماندهان عالی نظامی کشور قرار نگرفت و از آن تاریخ به بعد نیز بسیج تجهیزات و یگان‌ها به کندی انجام شد. طوری که اولین یگان‌های کمکی، 2گردان از لشکر 21 حمزه بود که چند روز پس از آغاز جنگ به منطقه عملیاتی رسید و بقیه یگان‌ها نیز پس از آنکه پیشروی دشمن متوقف شده بود، وارد منطقه عملیاتی شدند. به عبارت دیگر در بُعد استراتژی، به علت عدم تشخیص تلاش اصلی دشمن و در بُعد تاکتیک با تدبیر "دادن زمین به منظور گرفتن زمان"، زمین‌های ارزشمندی از دست رفت.

در هر دو جبهه جنوبی و میانی اوضاع به شدت نامناسب بود. نیروی اندکی در برابر 10 لشکر عراق آرایش داشتند. تنها چیزی که می‌توانست توازن را به نفع خودی برگرداند، استفاده از توان و روحیه انقلابی بود، یعنی همان چیزی که دشمن روی آن حسابی بازنکرده بود و از قضا فرماندهان عالی نظامی نیز به علت نوع اندیشه خود، کارایی نیروی انقلابی را نشناخته و به آن میدان نمی‌دادند. در عین حال این نیرو به دلیل ویژگی خود، در همان روزهای اول جنگ متناسب با وضعیت جدید ظهور کرد و در گلوگاه‌ها در برابر ارتش عراق ایستاد و در نقاطی چون خسروی، باباهادی، فکه، گیلان‌غرب، شمال اهواز، سوسنگرد، آبادان و از همه مهمتر خرمشهر حماسه آفرید، و با مقاومت جانانه خود مسیر جنگ را تغییر داد.

به این ترتیب دیری نپایید که با تشکیل هسته‌های مقاومت، متشکل از مردم و نیروهای مسلح انقلابی اعم ازسپاه و عناصری از ارتش، حرکت ماشین جنگی عراق سد شد. ارتش دشمن برای تصرف سرزمین‌های گسترده‌ای چون غرب شوش و دزفول، شمال خرمشهر و جنوب اهواز، همچنین کوهستان‌های جبهه‌های میانی با مشکل چندانی مواجه نگردید، اما در تصرف شهرها با مقاومت جدی مواجه شد و نتوانست اهداف خود را کامل کند.

گیلان‌غرب در ششم مهر 1359 شاهد مقابله شیرمردان هوانیروز ارتش به فرماندهی شهید شیرودی، در تکمیل قیام مردم در برابر دشمن بود. رأس ستون دشمن را مردم و سپاه متلاشی کردند و عقبه آن را هوانیروز منهدم کرد و بدین ترتیب دشمن از شهر بیرون رانده شد.

اهواز در آستانه سقوط قرار گرفته‌بود. دشمن در 8/7/1359 به چندکیلومتری اهواز رسیده بود که با هشدار امام و شبیخون پاسداران اهواز به فرماندهی شهید "غیوراصلی" قوای دشمن منهدم شد و اهواز از خطر سقوط نجات‌یافت.

سوسنگرد در روز هفتم جنگ سقوط کرد. دشمن با استفاده از عدم حضور نیروهای خودی، در ششم مهر 1359 وارد سوسنگرد شد و پس از اشغال، نگهداری آن را به عناصر خلق عرب واگذار کرد، اما 4 روز بعد شهر به دست پاسداران آزاد شد. در تاریخ 24 آبان 1359 ارتش عراق مجدداً سوسنگرد را از سه طرف محاصره کرد و از جنوب و غرب داخل شهر نفوذ کرد لیکن به دلیل مقاومت عده‌ای از نیروهای ارتش، سپاه و ژاندارمری، نتوانست شهر را اشغال کند. در عین حال دشمن 48 ساعت کوشید تا محاصره شهر را کامل و آن را تصرف کند. مقاومت 48 ساعته مدافعان سوسنگرد با حمله‌ای که نیروهای خارج از شهر طرح‌ریزی و اجرا کردند، به نتیجه رسید، محاصره شکسته شد و دشمن مجبور به عقب‌نشینی گردید.

در خرمشهر حماسه بزرگی آفریده شد. دشمن که از شلمچه تا پل‌نو را ظرف 4 روز طی کرده بود، نتوانست از پل‌نو تا پل خرمشهر - آبادان را در کمتر از 31 روز طی کند و با تلفات فراوان به این پل دست یافت. بدین‌ترتیب مقاومت 35روزه نیروهای مردمی تا چهارم آبان 1359 در دروازه ها و کوچه‌های خرمشهر چندین یگان دشمن را منهدم کرد. در این مدت مناطقی چون پاسگاه دوربند، پل‌نو، پلیس‌راه، صد دستگاه، ساختمان‌های پیش‌ساخته، کوی طالقانی، کشتارگاه، میدان راه‌آهن، گمرک و بندر، خیابان چهل‌متری و فرمانداری نقاط مقاومت شناخته می‌شد و مسجدجامع شهر مرکز فرماندهی و سمبل مقاومت بود.

آبادان هیچ‌گاه به دست دشمن نیفتاد. دشمن تا آستانه شهر نفوذ کرده بود. چیزی نمانده بود که محاصره کامل شود و شهر سقوط کند. لیکن حضور ناگهانی نیروهای مسلح انقلابی، دشمن را در جنوب بهمن‌شیر تارومار کرد و آنها را به شمال این رودخانه راند تا محاصره 330 درجه‌ای آبادان به 270 درجه کاهش یابد.

با انسجام، گسترش و قوت روزافزون مقاومت‌های مردمی و نیروهای مسلح انقلابی که با کندی حرکت دشمن و بروز ضعف‌های ارتش عراق و تضعیف روحیه سربازان عراقی همزمان بود، نیروهای مدافع جمهوری اسلامی به تدریج با کسب توانایی اجرای عملیات‌های ایذایی، شبیخون و محدود، توانستند دشمن را متوقف و آرامش او را سلب کنند. به این ترتیب ارتش عراق قبل از دستیابی کامل به اهداف خود، مجبور به توقف شد و مقاومت نیروهای ایران که روزبه‌روز از قدرت بیشتری برخوردار می‌شد، پدافند ناقصی را به دشمن تحمیل کرد.

کسب اعتماد به نفس

هجوم عراق به کشور انقلابی و اسلامی ایران با این فرض طرح‌ریزی شده بود که ارتش نظام جدید، فاقد توان لازم است. اگرچه این فرض صحت داشت، لیکن دشمن بدون شناخت صحیح از انقلاب اسلامی، انرژی متراکم و استعداد عظیم آن را برای حل مشکلات و بحران‌های گوناگون از جمله وضعیت جنگی، باور نداشت. این در حالی بود که عناصر انقلابی نیز از توان نهفته خود تصویر روشنی نداشتند. به همین جهت روزهای اول جنگ با ابتکار دشمن و انفعال خودی آغاز شد. اما استعدادهای نهفته در انقلاب به تدریج بروز کرد و نیروی مسلح جدیدی را متولد ساخت که نه تنها خلأ ناشی از فروپاشی ارتش شاهنشاهی را پوشش می‌داد، بلکه عامل تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت جنگ گردید. این استعداد شکل‌گیری سیستم نظامی منبعث از انقلاب - که به مرور در سپاهپاسداران متجلی می‌شد - هرچند که از همان روزهای اول جنگ بروز یافت، لیکن تا رسیدن به مرحله بلوغ کامل، زمان قابل توجهی بر آن گذشت. در ابتدا، سازمان نظامی جدید نه‌تنها برای دشمن ناشناخته بود و نیروهای انقلابی نیز پیش‌بینی روشنی از آینده آن نداشتند، بلکه برخی عوامل داخلی نیز به علت باورهای غیرانقلابی و بعضاً ضدانقلابی، از تسریع در روند شکل‌گیری سازمان جدید جلوگیری می‌کردند. 

در آغاز جنگ اشخاصی در رأس امور نظامی قرار داشتند که اولاً فاقد بینش انقلابی بودند. ثانیاً به دلیل کوچک انگاشتن ارتش عراق، نابرابری مقدورات خود در برابر دشمن را باور نداشتند. ثالثاً شیوه‌‌های پدافندی طراحی شده در رژیم گذشته را برای مقابله با ارتش عراق کافی می‌انگاشتند. آنها با همین بینش سه عملیات بزرگ را طرح‌ریزی کردند؛ لیکن هر سه عملیات به شکست انجامید. متأسفانه این شکست‌ها هیچ تأثیر مثبتی بر بینش آنان نگذاشت. فرماندهی کل قوا (بنی‌صدر) که راه حل نظامی را مسدود شده می‌دید، به فعالیت‌های سیاسی روی آورد. وی که تنها عامل آغاز جنگ را، احساس خطر غرب از انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی تصور می‌کرد، در صدد برآمد رهبری امام را تضعیف کند و با کودتای خزنده علیه خط امام، اوضاع را در داخل کشور به دست گیرد تا زمینه را برای سازش با غرب فراهم کرده و با زد و بندهای پشت پرده، برای پایان دادن به جنگ راهی بیاید. به موازات بحرانی شدن اوضاع داخلی ایران، مواضع سیاسی عراق نیز تغییر می‌کرد؛ به طوری که شعار مذاکره برای پایان جنگ را کنار گذاشت و آشکارا خواستار تجزیه ایران شد. در حالی که بنی‌صدر با حادثه 14 اسفند حرکت جدیدی را آغاز کرده بود و می‌رفت با دامن زدن به بحران داخلی، اوضاع را به نفع جناح خود سوق دهد، تلاش امام در خنثی کردن توطئه‌های او و ایجاد جو آرامش تأثیر زیادی داشت. بنی‌صدر و حامیانش گمان نمی‌کردند، ابتکار عمل در دست امام باشد. در این موقعیت و در حالی که چنین القا می‌شد که حذف بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا میسر نیست و ارتش از بنی‌صدر حمایت خواهد کرد، امام خمینی بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و این امر موقتاً به تیمسار (شهید) فلاحی سپرده شد. ارتش نیز به رغم همه القائات سوء، پایبندی خود را به امام و نظام نشان داد. در عین حال، دشمن همچنان در فضای ذهنی خود سیر می‌کرد و به تحولات بعدی دل بسته بود. حوادثی که بعد از رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت بنی‌صدر و برکناری وی از ریاست جمهوری به وقوع پیوست، همچون حرکت مسلحانه سازمان مجاهدین خلق در نخستین روز برکناری بنی‌صدر در 30/3/1360، حادثه هفتم تیر که طی آن 72 نفر از مسئولان نظام و نمایندگان مجلس به شهادت رسیدند، ترورهای پی‌درپی مسئولان و قشر وسیعی از مردم و انفجار مقر نخست‌وزیری که به شهادت رئیس‌جمهور (رجایی) و نخست‌وزیر (باهنر) در 8/6/1360 منجر گردید، عراق را به تغییر و تحول احتمالی در ایران و پیروزی جناح متحد (بنی‌صدر و  سازمان مجاهدین خلق) امیدوار می‌کرد. 

این امید کاذب مانع از آن شد که عراق استحکام نظام اسلامی و قدرت رهبری امام در موقعیت‌های بحرانی را درک کند، لذا به رغم موفقیت امام در کنترل بحران و جلوگیری از فرعی شدن مسئله جنگ و نیز تولد نیروی جدید که همزمان با عزل بنی‌صدر، بلوغ خود را در عملیات "فرمانده کل قوا" به نمایش گذاشته بود، دشمن همچنان غافل بود و زمینه‌های اساسی در جنگ را درک نمی‌کرد. از سوی دیگر، نیرویی که از دل انقلاب برخاسته بود و در عین حال هنوز به خودباوری نظامی نرسیده بود به تدریج درمی‌یافت که گره جنگ تنها به دست نیروهای انقلابی باز می‌شود. به همین منظور، در حالی که در شهرهای بزرگ روزهای بحرانی و سختی سپری می‌شد، فرماندهان عملیاتی سپاه همچون شهید حسن باقری، برای پایه‌ریزی استراتژی جدید، با تفکر و موشکافی، تجارب به‌دست آمده در صحنه عمل را مرور می‌کردند.

وضعیت سال اول جنگ 
روزشمار سال اول جنگ



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق 
:: برچسب‌ها: بخش دومسال اول جنگ


شنبه دوازدهم شهریور 1390
 

سال دوم جنگ (31/6/1360 ـ 31/6/1361)

بخش سوم: سال دوم جنگ (31/6/1360 ـ 31/6/1361)

آزادسازی مناطق اشغالی

نیروهای مسلح انقلابی متشکل از نیرو‌های مردمی، سپاه و عناصر انقلابی ارتش که با حضور در میدان‌های درگیری و مقاومت و کسب پیروزی‌های متعدد همچون شکستن محاصره اهواز، آزادسازی سوسنگرد و بیرون راندن ارتش عراق از گیلان‌غرب و آبادان رشد کرده و اندیشه نوین نظامی را در نبرد ارتفاعات بازی‌دراز، تپه‌های الله‌اکبر و جنوب دارخوین به اجرا درآورده بودند، چهار ماه پس از رفع مهم‌ترین مانع داخلی (عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا) به مرحله بلوغ رسیدند. طوری که ظرف کمتر از یک‌سال،در چهار عملیات بزرگ ثامن‌الائمه،طریق‌القدس، فتح‌المبین و بیت‌المقدس، 57% از سرزمین‌هایی که در ماه‌های اول جنگ به اشغال دشمن درآمده بود، با قوه قهریه نیروهای انقلابی آزاد شد. مضافاً اینکه رعب ناشی از قدرت‌نمایی نیروهای ایران، دشمن را وادار کرد تا بخش دیگری از مناطق اشغالی را تخلیه کند. 

به این ترتیب، در پایان چهار عملیات بزرگ از مجموع 13600 کیلومترمربع که در آغاز سال دوم جنگ تحت اشغال دشمن باقی مانده بود، 8600 کیلومترمربع آزاد، 2500 کیلومترمربع تخلیه گردید و 2500 کیلومترمربع دیگر - که عمدتاً شامل ارتفاعات و مناطق مهم مرزی و نیز شهرهای مهران و نفت‌شهر بود - همچنان در اشغال دشمن باقی ماند.
در این دوره که با عملیات ثامن‌الائمه(ع) شروع گردید، تحول فوق‌العاده‌ای در جنگ ایجاد گردید. استراتژی جدیدی تبیین شد و امکان اقدام مشترک سپاه و ارتش میسر گردید. در استراتژی جدید برای هر یک از دو سازمان مذکور، جایگاه متناسب با کارایی، امکانات و توانشان تعریف شد و با موفقیت به اجرا درآمد. همچنین، گسترش سازمان رزم نیروهای سپاه پاسداران و تکامل آنها از رده گردان تا رده لشکر در این دوره میسر شد. 
نیروهای سپاه که طی 19 ماه قبل از آغاز جنگ تنها جنگ نامنظم را تجربه کرده بودند، نیروهای سبک‌بالی بودند که تنها به ادوات سبک مجهز می‌شدند. با شروع جنگ گردان‌های مستقل منظم تشکیل شد و سپس با گردان‌های دیگر ترکیب شده و تیپ‌های مستقل را تشکیل دادند. بعد از چندی، با افزایش استعداد تیپ‌ها، لشکرها تشکیل شدند. 

در کنار گسترش سازمان، با غنایم به‌دست آمده از دشمن، رسته‌های توپخانه و زرهی ایجاد شد. در این دورهسپاه یگان زرهی خود را با تنها تانکی که در عملیات فرماندهی کل قوا به غنیمت گرفت، تأسیس کرد و این یگان با تنها تانک خود در عملیات ثامن‌الائمه(ع) شرکت کرد. این روند به سرعت پیش رفت، تا اینکه در عملیاتفتح‌المبین، تیپ‌های اصلی سپاه همچون تیپ8 نجف‌اشرف، تیپ14 امام‌حسین(ع) و تیپ 25 کربلا هر کدام یک گردان زرهی در اختیار داشتند. 

گسترش سازمان سپاه از زاویه دیگری نیز قابل توجه است. تمایل نیروهای مردمی به حضور در جنگ ایجاب می‌کرد تا سازمان مناسبی، جذب و به کارگیری آنان را عهده‌دار شود. مسلماً بافت فرهنگی این سازمان باید با نیروهای مردمی متناسب باشد. لذا سپاه که برخاسته از انقلاب و بطن مردم بود، مرکز جذب نیروهای مردمی شد. با روی آوردن مردم به سوی جبهه‌ها و سازمان‌دهی آنان توسط سپاه، سازمان رزم سپاه رو به گسترش گذاشت. با توسعه سازمان سپاه، امکان به‌کارگیری گسترده نیروهای انقلاب فراهم شد و متناسب با گسترش سازمان، آهنگ رشد نیروهای سپاه رو به فزونی نهاد و از عملیات ثامن‌الائمه(ع) تا عملیات بیت‌المقدس از 5 هزار به 60 هزار نفر صعود کرد. طوری که در عملیات ثامن‌الائمه 16 گردان، در عملیات طریق‌القدس 23 گردان، در عملیات فتح‌المبین 100 گردان و در عملیات بیت‌المقدس 112 گردان پاسدار و بسیجی وارد صحنه درگیری شدند. 
پیروزی نیروهای ایران در صحنه‌های نبرد، نه تنها در داخل نتایج مهم و بازتاب وسیعی داشت و نیز نه تنها جبهه عراق را به‌ شدت متأثر کرد، بلکه در منطقه خاورمیانه نیز تأثیرات مهمی بر جای گذاشت. غرب که همواره می‌کوشید اسرائیل را به عنوان قدرت بلامنازع خاورمیانه معرفی نماید، با پیروزی پیاپی نیروهای ایران، در مورد ادامه امنیت اسرائیل نگران شد. به عبارت دیگر، کسب برتری در جنگ نه تنها توازن قدرت را به نفع خودی تغییر داد، بلکه قدرت اسرائیل را تضعیف کرد. لذا اسرائیل برای جبران، هجوم به لبنان را طراحی کرد و پس از فتح خرمشهر، آن کشور را مورد حمله زمینی قرار داد تا با نمایش قدرت ارتش خود، بازتاب پیروزی نیروهای ایران را کمرنگ نماید و یکی از نقاط انقلاب‌خیز خاورمیانه را که تصور می‌رفت از ایران الگوپذیر باشد، سرکوب کند. در پی این حادثه، بخشی از نیروهای سپاه به فرماندهی احمد متوسلیان به سـوریه اعزام شدند تا در صـورت نیـاز آمـاده مقابلـه با ارتــش اسرائیل شوند، لیکن با هدایت امام و تأکید بر این مسئله که "راه قدس از کربلا می‌گذرد"، تنبیه متجاوز همچنان در رأس مسائل قرار گرفت و به جز اندکی از پاسداران، بقیه برای اجرای عملیات رمضان به ایران بازگشتند. در عین حال حضور سپاه در آن منطقه سبب راه‌اندازی تشکیلات نظامی حزب‌الله لبنان شد که نتایج آن بعداً آشکار گردید.

پشتیبانی دشمن در داخل 

حرکت مسلحانه سازمان مجاهدین خلق که از سه ماهه آخر سال اول جنگ آغاز شده بود و شهادت و ترور بسیاری از مسئولان و مردم عادی و بی‌دفاع را در پی داشت، در سال دوم جنگ با تحرکات وسیع سازمان مجاهدین خلق در 5/7/1360 آغاز شد. هواپیمای فرماندهان عملیات ثامن‌الائمه(ع) ساقط شد و رئیس حزب جمهوری اسلامی خراسان - هاشمی نژاد - نیز به شهادت رسید. سپس، چهار شخصیت بزرگ روحانی (مدنی، دستغیب، صدوقی و اشرفی اصفهانی) شهید شدند. 

در این دوران، جو داخل کشور همچنان ناامن بود. سپاه پاسداران ضمن حضور موفق در صحنه‌های جنگ، ماموریت مقابله با منافقین و بازگرداندن امنیت به شهرها را نیز به عهده داشت. در اجرای این مأموریت تشکیلات سازمان مجاهدین خلق شناسایی و تعداد زیادی از آنها دستگیر شدند. 

در بهمن 1360 طی یک اقدام بسیار مهم، نیروهای سپاه، مرکزیت سازمان مجاهدین خلق - که پس از فرار مسعود رجوی به فرانسه، به موسی خیابانی (فرد دوم سازمان) و اشرف ربیعی (همسر رجوی) واگذار شده بود - را منهدم کردند.

بعد از موسی خیابانی، تقی زرکش ماموریت تشکیلات داخل کشور سازمان مجاهدین خلق را به عهده گرفت. در فروردین 1361 نیز، در اقدامی مشابه، خانه تیمی مرکزیت جدید شناسایی شد و طی عملیاتی منهدم گردید. بعد از این حادثه، سازمان مجاهدین خلق که از امنیت لازم برخوردار نبود، تشکیلات خود را به خارج از کشور منتقل کرد و تنها تیم‌های عملیاتی خود را در کشور باقی گذاشت که آنان نیز کاری از پیش نبردند و به مرور منهدم و یا متواری گشتند.

مسئله مهم دیگری که در سال دوم به وقوع پیوست حادثه آمل بود. یک گروه مائوئیستی موسوم به "اتحادیه کمونیست‌ها" به تصور آنکه پایگاه مردمی دارد، در بهمن 1360 در آمل، خود را "سربداران" خواند و با تعدادی کادر متوهم، یک درگیری مسلحانه در شهر آمل به راه انداخت. این اقدام به وسیله سپاه و حمایت مردم به سرعت سرکوب شد.

وضعیت سال دوم جنگ 
روزشمار سال دوم جنگ

-وضعیت نظامی: وضعیت نظامی ایران، وضعیت نظامی عراق، عملیات های ثامن الائمه ، طریق القدس ، 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۱
مجید

شهیدی که پیکرش پس از ۱۶ سال سالم بازگشت

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۸ ب.ظ
شهیدی که پیکرش پس از ۱۶ سال سالم بازگشت
دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۲۷
 
برنامه «پرده آخر» در مستندی به زندگی و شهادت محمدرضا شفیعی، شهیدی که پیکرش ۱۶ سال پس از شهادت سالم به میهن بازگشت می‌پردازد.
به گزارش مهر، ماجرای جبهه رفتن و نحوه اسارات و شهادت شهید محمدرضا شفیعی موضوع مستند «پرده آخر» است که شبکه افق امروز آن را روی آنتن می‌فرستد.

از تصاویر آرشیوی و مصاحبه با مادر و همرزمان شهید شفیعی در ساخت مستند استفاده شده است. در قرآن آمده است: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ»؛ آری شهدا زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند اما این امر گهگاه نه فقط جلوه معنوی بلکه صورتی مادی نیز می‌یابد تا سندی باشد بر اثبات حقانیتشان؛ ملت ایران اخباری مبنی بر سالم یافت شدن اجساد بزرگان دینی را شنیده‌اند و شاید برخی افراد آنها را به چشم خود نیز دیده باشند ولی در مورد شهدای دفاع مقدس این امر بیشتر رسانه‌ای شده و آشنایی مردم با این مقوله افزون‌تر از دیگر خبرهاست.

شهید محمدرضا شفیعی از جمله شهدایی است که این موضوع در مورد او صدق می‌کند؛ شهیدی از اهالی قم که به گفته مادرش، شب اسارتش به خوابش آمده و گفته است دیگر منتظر من نمانید.

مادر شهید شفیعی درباره اتفاقات پس از زمانی که خبر سالم بودن جنازه پسرش را به او داده‌اند چنین می‌گوید: «وقتی وارد سردخانه شدم پاهایم سست شده بود، یاد آن روز اولی که مجروح شده بود افتادم، دلم می‌خواست دوباره خودش به استقبال بیاید. وارد اتاق شدیم، نفسم بند می‌آمد، اگر جای من بودید چه حالی پیدا می‌کردید؟ بعد از ۱۶ سال جنازه‌ای را از زیر خروارها خاک بیرون آورده بودند، بالاخره او را دیدم نورانی و معطر بود، موهای سر و محاسنش تکان نخورده بود، چشم‌هایش هنوز با من حرف می‌زد».
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۸
مجید

ابلاغ سلام رهبری به شهید زنده لرستان

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۴ ب.ظ
ابلاغ سلام رهبری به شهید زنده لرستان
 
سید نور خدا موسوی جانباز ۱۰۰ درصد لرستانی است که حضرت امام خامنه‌ای با ابلاغ سلامی از طریق نماینده ولی‌فقیه در استان جویای احوال این شهید زنده شدند.

به گزارش تسنیم، سید نور خدا موسوی یکی از جانبازان سرافراز نظام مقدس اسلامی است که در درگیری با اشرار در شرق کشور و گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی به این درجه رفیع نائل‌آمده است.

سید نور خدا اکنون مدت ۷ سال است که به‌طور ۱۰۰ درصد جانباز است و در کما به سر می‌برد که به لطف بیکران خداوند و امام زمان (عج) نفس می‌کشد. 

کبری حافظی، همسر سید نور خدا موسوی جانباز ۱۰۰ درصد لرستانی است که ۷ سال است با ایثار از سید نور خدا پرستاری می‌کند و دو فرزند به نام‌های سیده زهرا ۱۴ ساله و سید محمد ۱۲ ساله نیز در کنار مادر و پدر زندگی می‌کنند. 

همسر شهید زنده لرستان سال گذشته با حضور در دفتر خبرگزاری تسنیم لرستان از سال‌های زندگی سراسر معنوی در کنار سید نور خدا حرف زد و می‌گفت که "سید نورخدا" پس از جنگ تحمیلی نیز در انتظار شهادت بود. 

روزانه از جای‌جای کشور افرادی برای زیارت به منزل شهید زنده لرستانی می‌آیند تا آرام بگیرند. 

حجت‌الاسلام والمسلمین سید احمد میرعمادی نماینده ولی‌فقیه در استان لرستان در ماه مبارک رمضان حامل پیامی مهم برای خانواده سید نور خدا موسوی بود و به منزل ایشان رفت تا این پیام را برساند. 

وی با حضور در منزل جانباز ۱۰۰ درصد «سید نور خدا موسوی» با این شهد زنده و خانواده وی دیدار و با ابلاغ سلام و آرزوی سلامتی از طرف مقام معظم رهبری برای این شهید زنده، از خانواده صبور وی دلجویی کرد. 

در این دیدار نماینده ولی‌فقیه در استان لرستان گفت: در ضیافت افطاری که در محضر مقام معظم رهبری بوده‌ام، معظم له جویای احوال جانباز «سید نور خدا موسوی» شدند و فرمودند بنده دعا گوی ایشان هستم، مراتب سلام مرا به وی و خانواده محترمش برسانید. 

نماینده ولی‌فقیه در استان ضمن قدردانی از زحمات همسر و فرزندان این جانباز والامقام در طول قریب به هشت سال خاطرنشان کرد: اجر شما نزد خدای متعال کمتر از اجر شهدا و ایثار گران نیست و شما الگوی رفتاری مناسب برای بانوان ایثارگران هستید و بنده به‌شخصه مأمور اطلاع سلام مخصوص مقام معظم رهبری به جانباز موسوی و شما عزیزان هستم. 

در پایان این دیدار نماینده ولی‌فقیه ضمن اهدای لوح سپاس، به نمایندگی از طرف مقام معظم رهبری هزینه سفر زیارتی به عتبات عالیات به همسر و فرزندان این شهید زنده اعطا کردند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۴
مجید

شهیدی که باعث رواج چفیه در بین رزمندگان شد

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۲ ب.ظ
شهیدی که باعث رواج چفیه در بین رزمندگان شد
 
بعد از کمی صحبت ابراهیم گفت: حاجی من فردا ان شا الله عازم گیلان غرب هستم و کاغذی را به پیرمرد داد و گفت برای بچه ها احتیاج به تعداد زیادی چفیه داریم.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از مشرق- واخر سال ۶۰ بود و ابراهیم به مرخصی آمده بود. با او رفتیم بازار ؛ از چند دالان و مغازه رد شدیم تا به مغازه مورد نظر ابراهیم رسیدیم. 
مغازه بزرگی بود. 

پیرمرد صاحب مغازه و شاگردش با ابراهیم روبوسی کردند ؛ مشخص بود قبلا همدیگر را می شناسند. 

بعد از کمی صحبت ابراهیم گفت: حاجی من فردا ان شا الله عازم گیلان غرب هستم و کاغذی را به پیرمرد داد و گفت برای بچه ها احتیاج به تعداد زیادی چفیه داریم. 

صحبت که به اینجا رسید پسر آن پیر مرد گفت: آقا ابرام چفیه دیگه چیه؟ مگه شما مثل آدم های لات و بیکار میخواهید دستمال گردن بیندازید؟ 

ابراهیم مکثی کرد و گفت اخوی چفیه دستمال گردن نیست.بچه های رزمنده هر وقت وضو میگیرند چفیه برایشان حوله است؛ هر وقت نماز میخوانند سجاده است ؛ هر وقت زخمی میشوند با چفیه زخم خودشان را میبندند و ... 

پیرمرد صاحب مغازه پرید تو حرفش و گفت: چشم آقا ابرام اون رو هم تهیه میکنم. 

فردا همان پیرمرد با یک وانت پر بار آمد و گفت وسایلی که خواستید آماده است ؛ آقا ابرام جان این هم یک وانت پر از چفیه. 

بعد ها ابراهیم تعریف میکرد که از آن چفیه ها را برای عملیات فتح المبین استفاده کردیم. 
کم کم استفاده از چفیه مشخصه رزمندگان اسلام شد. 

منبع: کتاب سلام بر ابراهیم صفحه ۱۴۰ و ۱۴۱
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۲
مجید

خبر خوش وزیر دفاع برای رزمندگان

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۱ ب.ظ
خبر خوش وزیر دفاع برای رزمندگان
چهارشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۳۶
 
وزیر دفاع گفت: سند راهبردی خدمات رسانی به رزمندگان با هدف صیانت از شان معنوی و اجتماعی و تحقق نظام جامع و هماهنگ در خدمات رفاهی، اجتماعی، منزلت و معیشت رزمندگان دفاع مقدس تدوین شده است.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از اداره کل تبلیغات دفاعی وزارت دفاع، سردار حسین دهقان وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با اعلام این خبر که سند راهبردی خدمات رسانی به رزمندگان از سوی دولت تصویب شد، گفت: این سند در اجرای تکلیف قانونی برنامه پنجم توسعه و همچنین بند( و ) ماده یک قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران توسط وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و با همکاری و هماهنگی ستاد کل نیروهای مسلح، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و سایر دستگاه‌های ذیربط تهیه و پس از بررسی در جلسات متعدد کمیسیون امور اجتماعی هیئت دولت، مورد تصویب هیئت وزیران قرار گرفت. 

دهقان افزود: این سند در راستای سیاست های کلی ترویج و تحکیم فرهنگ ایثار و جهاد و امور ایثارگران ابلاغی مقام معظم فرماندهی کل قوا، با هدف صیانت از شان معنوی و اجتماعی و تحقق نظام جامع و هماهنگ در خدمات رفاهی، اجتماعی، منزلت و معیشت رزمندگان دفاع مقدس تدوین شده است. 

وزیر دفاع تصریح کرد: بر طبق این سند راهبردی خدمات رسانی، ارائه امتیازات، تسهیلات و خدمات به رزمندگان متناسب با وضعیت استخدامی، شغلی و وضعیت معیشتی، اقتصادی، اجتماعی و مدت حضور داوطلبانه در مناطق جنگی و عملیاتی با رعایت اولویت بندی از سوی دستگاه های اجرایی ذیربط، انجام خواهد شد. 

دهقان در پایان گفت: طبق این سند، شورای هماهنگی امور رزمندگان تشکیل می‌شود که وظیفه ایجاد هماهنگی و نظارت در تحقق این سند را بر عهده خواهد داشت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۳۱
مجید