جبهه فرهنگی راه نور

باسلام هدف ما=ترویج فرهنگ ایثار شهادت وهمگام سازی عناوین روایتگری واطلاع رسانی وجذب راویان دفاع مقدس می باشد

جبهه فرهنگی راه نور

باسلام هدف ما=ترویج فرهنگ ایثار شهادت وهمگام سازی عناوین روایتگری واطلاع رسانی وجذب راویان دفاع مقدس می باشد

جبهه فرهنگی راه نور

سخن از احساسی واحد و اعتقاد به هدفی مشترک همواره همان چیزی بوده و هست و خواهد بود که علت گردهم آمدن جمعی را فراهم می آورد. حسی مرکب از تنفر و عشق. حسی شبیه بلاتکلیفی. شبیه دودلی میان دوراهی.

و اینجاست که آن تنفر ملال آور جایش را به عشقی خنک و لذت بخش می دهد. آن سرزمین و آن مردمان در ذهنت مجسم می شوند و عاشقانه به آنها می اندیشی. کسانی که آسمان و دریا از آنان درس وسعت می آموزند و به آنان رسیدن رویای شبانگاهت می شود. و شاهد هم همان هدف مشترک.


این حس و هدف مشترک بود که جمعی را گرد هم آورد. جمعی که چراغ هدایت و کشتی نجات را تنها راه آسمانی شدن می دانند. کسانی که آن دستان یاریگر را می شناسند و در تلاش شناخت و شناساندن آنان هستند. همانها که عاشقانه چشمان سحرانگیر دلدار را دیده اند و بیستون بیستون به پای شیرین جهان جان داده اند. آری هرکس قد و قامت سرو بی همتای هستی را ببیند اختیاری برایش نمی ماند و مطیع بی چون و چرای صاحب دلش می شود. اینجا همان جایی است که در پی دیدار الف قامت دوست هستند و در این راه دست به دامان دوستان دوست شده اند. دوستانی که شهیدند، یعنی شهود کرده اند و دیده اند دلدار را. و ما باید پای درس آنان بنشینیم تا موی و روی و قد و بالا و لبخند و چشمان محبوبمان را برایمان شرح دهند. از صدایش بگویند از صوت قرآنش از ...

پس تو نیز اینچنین عشقی مقدس را داری به ما ملحق شو و عهدی دوباره ببند. که

از میان مؤمنان مردانى‏ اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند (احزاب / 23)

پس دست در دست هم هرکدام در هر جایگاه به قدر توان وظیفه ای در قبال آن برخی که به شهادت رسیده اند داریم. و ما اینجا در سنگری مجازی سعی در ادای دین به آنان را داریم. هر چند در این سنگر به روی تمام عاشقان شهادت باز است و ما همواره نیازمند توان همسنگران جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی می باشیم. باشد تا دست مهربان آنان همواره بر سر دوستدارانشان سایه مهر و نوازش بیفکند.

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۴۵۵۰ مطلب توسط «مجید» ثبت شده است

علت چاقیِ پس از ازدواج چیست؟

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۸ ق.ظ

متخصصان سلامت بررسی کردند که چرا ازدواج با وجود تاثیر مثبت بر سلامت و طول عمر، موجب اضافه وزن زوجین می‌شود.

به گزارش سرویس سلامت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، متخصصان معتقدند با وجود آنکه ازدواج کردن روی سلامت و طول عمر تاثیر مثبت دارد اما بیشتر افراد در دوران متاهلی با افزایش وزن روبه‌رو می‌شوند و دلیل آن سبک زندگی اشتباه آنان است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۸
مجید

اسپانسرهای برنامه‌های تلویزیونی

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۶ ق.ظ

طنز / اسپانسرهای برنامه‌های تلویزیونی

» سرویس: رسانه های دیگر - رسانه دیگر

صداوسیما مدعی است که با کمبود بودجه مواجه است و همین امر موجب شده تا برنامه‌های تلویزیونی با گرفتن اسپانسر یا همان حامی مالی خرجشان را دربیاورند. این موضوع، سوژه یک مطلب طنز شده است.

به گزارش ایسنا، محسن حدادی در خبرآنلاین نوشت: با اعلام چندین باره بی‌پولی در سازمان صداوسیما حین اجرای زنده برنامه «ماه عسل»، بحران کم‌آبی در کشور به فراموشی سپرده شد و به جای ایشان «بی‌پولی رسانه ملی» به عنوان بحران اصلی مطرح شد.

بر این اساس و با توجه به بی‌پولی شدید، برنامه‌های صداوسیما به مزایده گذاشته شده تا شرکت‌های داخلی سهم خود را در این گلریزان ملی ادا کرده و هر یک بخشی از صداوسیما را هندل کنند.

شنیده‌ها حاکی است اخبار بیست و سی با رقمی میلیاردی به شرکت «پشمک حاج اسدلله» واگذار شده است. این باکس خبری ازین پس باید روزی یک خبر از پشمک حاج اسدلله را در مجموعه اخبار خود بگنجاند. همچنین ابتدا و انتهای خبر نیز اینگونه بیان می‌شود:

آغاز: سلام هموطنان عزیز! بیست و سی 15 تیرماه را تقدیمتان می‌کنیم، امیدواریم با پشمک حاج اسدلله شیرین کام باشید و ما را همراهی کنید.

پایان: ممنون از اینکه امشب هم بیست و سی رو دنبال کردید، همیشه به شادی و پشمک حاج اسدلله، شب خوش!

گفتنی است قرار است دکور این برنامه نیز با پشمک حاج اسدلله طراحی شود و مجریان خبر در هنگام خواندن اخبار یک لقمه پشمک در دهانشان بگذارند.

بر اساس این گزارش، جدول برخی دیگر از برنامه‌های سیما که در این طرح حاضر شده‌اند، بدین شرح است:

نام برنامه برنده مزایده
سریال پایتخت سفیداب و سنگ پای سلطانی (با بیش از سی سال شستشو در ایران)
ورزش و مردم بادبزن خرم (چندکاره بدون دخالت برق)
خبر ساعت 14 هیچ اسپانسری پا پیش نگذاشته است!
برنامه ثریا لحاف دوزی کریم و پسران ( با سه سال گارانتی و خدمات پس از فروش)
گفت‌وگوی ویژه خبری کباب پز مشتی با 4 سیخ اضافی و گوجه گردان ویژه
برنامه خانواده شامپو کولاک (دو تا بخر؛ سه تا ببر)
مسابقه ثانیه‌ها زغال و منقل عالیشاه (نیم قرن تلاش بی ریا در جاده‌های شمال)
برنامه متن - حاشیه شلنگ بی پروا (25 سال همراه سرویس های ساختمانی در تهران و حومه)
برنامه هفت کرم مو بر سه سوت (تنها با یک پیامک، تمیز شوید)
گزارش هفتگی مایع دستشویی به به (معجزه هزاره سوم)
رنگین کمان پوشک بچه نای نای (ارزونه و جایی رو نمی‌سوزونه)
به خانه برمی‌گردیم صافکاری اصغر تقه (در هیچ جای کشور شعبه ندارد)
برنامه کافه سؤال ماست بندی شکوهی راد (با بیش از صدسال سابقه خانوادگی در تولید و توزیع)

یک منبع آگاه در صداوسیما اعلام کرد: دو شرکت تولیدی لواشک بهاران و آدامس بادکنکی، خواهان خرید شبکه خبر و شبکه چهار سیما هستند که قرار است در این باره رایزنی‌های ویژه‌ای داشته باشیم.

وی همچنین در خبری دیگر گفت: با توجه به ناتوانی وزارت ورزش در خصوصی‌سازی استقلال و پرسپولیس، پیشنهاد پیداکردن اسپانسر یا خریدار خوب برای این دو باشگاه را به وزارت ورزش داده‌ایم و گفتیم که برای ما کار یه هفته‌اس!

» سرویس: رسانه های دیگر - رسانه دیگر

صداوسیما مدعی است که با کمبود بودجه مواجه است و همین امر موجب شده تا برنامه‌های تلویزیونی با گرفتن اسپانسر یا همان حامی مالی خرجشان را دربیاورند. این موضوع، سوژه یک مطلب طنز شده است.

به گزارش ایسنا، محسن حدادی در خبرآنلاین نوشت: با اعلام چندین باره بی‌پولی در سازمان صداوسیما حین اجرای زنده برنامه «ماه عسل»، بحران کم‌آبی در کشور به فراموشی سپرده شد و به جای ایشان «بی‌پولی رسانه ملی» به عنوان بحران اصلی مطرح شد.

بر این اساس و با توجه به بی‌پولی شدید، برنامه‌های صداوسیما به مزایده گذاشته شده تا شرکت‌های داخلی سهم خود را در این گلریزان ملی ادا کرده و هر یک بخشی از صداوسیما را هندل کنند.

شنیده‌ها حاکی است اخبار بیست و سی با رقمی میلیاردی به شرکت «پشمک حاج اسدلله» واگذار شده است. این باکس خبری ازین پس باید روزی یک خبر از پشمک حاج اسدلله را در مجموعه اخبار خود بگنجاند. همچنین ابتدا و انتهای خبر نیز اینگونه بیان می‌شود:

آغاز: سلام هموطنان عزیز! بیست و سی 15 تیرماه را تقدیمتان می‌کنیم، امیدواریم با پشمک حاج اسدلله شیرین کام باشید و ما را همراهی کنید.

پایان: ممنون از اینکه امشب هم بیست و سی رو دنبال کردید، همیشه به شادی و پشمک حاج اسدلله، شب خوش!

گفتنی است قرار است دکور این برنامه نیز با پشمک حاج اسدلله طراحی شود و مجریان خبر در هنگام خواندن اخبار یک لقمه پشمک در دهانشان بگذارند.

بر اساس این گزارش، جدول برخی دیگر از برنامه‌های سیما که در این طرح حاضر شده‌اند، بدین شرح است:

نام برنامه برنده مزایده
سریال پایتخت سفیداب و سنگ پای سلطانی (با بیش از سی سال شستشو در ایران)
ورزش و مردم بادبزن خرم (چندکاره بدون دخالت برق)
خبر ساعت 14 هیچ اسپانسری پا پیش نگذاشته است!
برنامه ثریا لحاف دوزی کریم و پسران ( با سه سال گارانتی و خدمات پس از فروش)
گفت‌وگوی ویژه خبری کباب پز مشتی با 4 سیخ اضافی و گوجه گردان ویژه
برنامه خانواده شامپو کولاک (دو تا بخر؛ سه تا ببر)
مسابقه ثانیه‌ها زغال و منقل عالیشاه (نیم قرن تلاش بی ریا در جاده‌های شمال)
برنامه متن - حاشیه شلنگ بی پروا (25 سال همراه سرویس های ساختمانی در تهران و حومه)
برنامه هفت کرم مو بر سه سوت (تنها با یک پیامک، تمیز شوید)
گزارش هفتگی مایع دستشویی به به (معجزه هزاره سوم)
رنگین کمان پوشک بچه نای نای (ارزونه و جایی رو نمی‌سوزونه)
به خانه برمی‌گردیم صافکاری اصغر تقه (در هیچ جای کشور شعبه ندارد)
برنامه کافه سؤال ماست بندی شکوهی راد (با بیش از صدسال سابقه خانوادگی در تولید و توزیع)

یک منبع آگاه در صداوسیما اعلام کرد: دو شرکت تولیدی لواشک بهاران و آدامس بادکنکی، خواهان خرید شبکه خبر و شبکه چهار سیما هستند که قرار است در این باره رایزنی‌های ویژه‌ای داشته باشیم.

وی همچنین در خبری دیگر گفت: با توجه به ناتوانی وزارت ورزش در خصوصی‌سازی استقلال و پرسپولیس، پیشنهاد پیداکردن اسپانسر یا خریدار خوب برای این دو باشگاه را به وزارت ورزش داده‌ایم و گفتیم که برای ما کار یه هفته‌اس!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۶
مجید

گفت‌وگو با مادر و دختر موتورسوار ایرانی

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۳ ق.ظ

نورا نراقی و مادرش شهرزاد نظیفی، نخستین بانوان موتورسوار ایرانی پس از انقلاب هستند. نورا می‌گوید در چهار سالگی برای اولین بار روی موتور نشسته است. مادر نورا هم می‌گوید به خاطر عشقی که به همسرش داشته وارد این عرصه شده است.

به گزارش ایسنا، در زیر می‌توانید گفت‌وگوی نورا نراقی و شهرزاد نظیفی با روزنامه قانون را بخوانید؛ گفت‌وگویی که به گفته این روزنامه، بیشتر رنگ‌و‌بوی مشکلات شدید بانوان در این رشته را دارد.

از چه سنی شروع به موتورسواری کردید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۳
مجید

صداوسیما: از صلح امام حسن چیزی نگویید!

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ق.ظ

صداوسیما: از صلح امام حسن چیزی نگویید!

مذاکرات هسته‌ای میان ایران و قدرت‌های بزرگ جهانی در حالی انجام می‌گیرد که احتمال حصول توافق بیش از هر زمان دیگری است، اما گویا این مسأله برای صداوسیما به گونه‌ای دیگر دنبال می‌شود.

به گزارش ایسنا، خبرآنلاین با انتقاد از رویکرد صداوسیما در رابطه با نحوه پوشش و تحلیل اخبار مذاکرات هسته‌ای، مدعی شد: تهیه‌کنندگان برنامه‌های صدا و سیما از برنامه‌سازی درباره صلح امام حسن مجتبی منع شده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۱
مجید

قاضی آشنا درآمد، متهم به گریه افتاد!

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۹ ق.ظ

قاضی آشنا درآمد، متهم به گریه افتاد!

یک مظنون به سرقت در آمریکا زمانی که در دادگاه حاضر شد و قاضی پرونده را دید، به گریه افتاد، چون یادش آمد که او همکلاسی دوران تحصیلش بوده است.

به گزارش ایسنا، فرارو به نقل از بی‌بی‌سی آورده است: «آرتور بوث» 49 ساله در جلسه‌ای از دادگاه در میامی حاضر شد که قرار بود در آن تصمیم قاضی درباره درخواست آزادی‌اش به قید وثیقه اعلام شود.

«میندی گلیزر»، قاضی دادگاه، به او گفت «متاسفم که تو را اینجا می‌بینم. همیشه دوست داشتم بدانم چه وضعی داری.»

گلیزر به حاضران در دادگاه گفت که بوث «بهترین بچه مدرسه» بوده است.

متهم بعد از شنیدن حرف‌های قاضی آهی کشید و به گریه افتاد.

قاضی در پایان جلسه دادگاه خطاب به متهم گفت: «موفق باشید آقا، امیدوارم پرونده‌تان ختم به خیر شود و زندگی قانونمندی در پیش بگیرید.»

این قاضی در نهایت وثیقه‌ای 43 هزار دلاری برای بوث تعیین کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۹
مجید

فرود عمودی خودرو به داخل یک خانه+عکس

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۷ ق.ظ

فرود عمودی خودرو به داخل یک خانه+عکس

راننده خوش‌شانس در دوربان آفریقای جنوبی در پرشی حیرت‌انگیز بر سقف خانه‌ای فرود آمد و اتومبیلش با سر به درون ساختمان فرو رفت.

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران در ادامه نوشت: این راننده که در حاشیه شهر دوربان در حال رانندگی بود، ناخواسته روی یک رمپ رفت و با اوجگیری در هوا به صورت عمودی روی سقف خانه‌ای فرود آمد که این صحنه حیرت مردم را برانگیخت.

پس از این حادثه، راننده با خوش‌شانسی از خودرو خارج شد و اهالی خانه نیز که خواب‌زده شده بودند بدون هیچ آسیبی خانه را ترک کردند.

در این حادثه عجیب و غریب، علاوه بر این خانه، دو خودروی سواری نیز تخریب شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۷
مجید

خاطره روحانی از تصمیم عجیب احمدی‌نژاد

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۵ ق.ظ
» سرویس: رسانه های دیگر - رسانه دیگر۱۰:۵۲

حسن روحانی در کتاب خود، خاطره قابل تأملی از تصمیم هسته‌ای محمود احمدی‌نژاد در روزهای اول شروع به‌کار خود نقل کرده است.

به گزارش ایسنا به نقل از مشرق‌نیوز، حسن روحانی در کتاب خاطرات خود درباره پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و دغدغه رئیس‌جمهور سابق در روزهای اول شروع به‌کار خود برای خریدن کل آژانس انرژی اتمی، نوشته است: در تاریخ 1384.5.18 قرار بود در آژانس، جلسه اضطراری شورای حکام تشکیل شود؛ آقای احمدی‌نژاد دو روز قبل از آن (1384.5.16) به من زنگ زدند و خواستند ملاقاتی با هم داشته باشیم و لذا به ریاست جمهوری رفتم.

در آن ملاقات بحث ما عمدتاً پیرامون مسأله هسته‌ای و اجلاس آتی شورای حکام بود. ایشان گفتند چرا آژانس می‌خواهد جلسه فوق‌العاده تشکیل دهد؟ گفتم می‌خواهند مسأله راه‌اندازی اصفهان را بررسی کنند. گفتند آژانس حق ندارد چنین کاری بکند، چون ما کار خلافی نکرده‌ایم، خوب است با البرادعی تلفنی صحبت کنید. گفتم این‌طور نیست که مدیرکل همه‌کاره باشد، اعضای شورای حکام آژانس، سفرای 35 کشور هستند که بر اساس گزارش مدیرکل تصمیم می‌گیرند. بعد بحث شد که آژانس تحت نفوذ غرب است. پرسیدند چرا آژانس تحت نفوذ آن‌هاست؟ گفتم برای اینکه هم بیشتر بودجه آژانس را آن‌ها می‌دهند و هم بر اکثر کشورهای عضو نفوذ دارند.

(آقای احمدی‌نژاد) گفت: هزینه‌های آژانس در سال چقدر است؟ گفتم نمی‌دانم. مثلاً چند صد میلیون دلار. گفتند شما همین حالا به البرادعی زنگ بزنید و بگویید ما کل مخارج آژانس را پرداخت می‌کنیم. گفتم اولاً آژانس نمی‌تواند بپذیرد، چون برای مخارج آژانس و بودجه آن، مقرراتی وجود دارد و ثانیاً ما همچنین اختیاری نداریم، چون اگر به‌جایی بخواهیم کمک بلاعوض کنیم، مجلس باید تصویب کند. (آقای احمدی‌نژاد) گفتند: من به شما می‌گویم، شما چه‌کار دارید! گفتم روش کاری من این‌طور نیست و من چنین کاری نمی‌کنم. اگر اصرار دارید، خودتان با البرادعی صحبت کنید.

در ادامه گفتم شما من را خواستید تا به من چنین توصیه‌ای بکنید یا مسائل مربوط به هسته‌ای را از من بپرسید؟! گفتند من نظرم را به شما می‌گویم. گفتم من فکر کردم من را خواسته‌اید تا به شما مشورت بدهم. اگر می‌خواهید چنین دستوراتی را بدون مشورت و تصویب در جلسه سران بدهید، خوب است زودتر، دبیر جدیدی را منصوب کنید و این دستورات را به او بدهید و با او خداحافظی کردم. پس از پایان این ملاقات، تلفنی با آقای علی لاریجانی صحبت کردم و گفتم ظاهراً باید زودتر خودتان را آماده کنید و دبیرخانه را تحویل بگیرید.

انتهای پیام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۵
مجید

«نفت» در غذای اسرا؛خاطره‌

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۲ ق.ظ

سفره الهی»؛

«نفت» در غذای اسرا؛خاطره‌

» سرویس: فرهنگ حماسه - حماسه۰۸:۳۳

سرهنگ سیدمحمود پورموسوی که بیش از هفت سال در اسارت دشمن بعثی بوده است از حال و هوای ماه رمضان در اسارت می‌گوید.

سرهنگ سیدمحمود پورموسوی به خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،‌ می‌گوید: در روزهای اسارت، غذایی که برای هر نفر در نظر گرفته بودند 6 قاشق غذا بود. دو تکه گوشت و دو تکه نان که می‌دادند هم همه‌اش خمیر بود و فقط قسمت روی آن قابل خوردن بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۲
مجید

«مهران» و «اربعین» با هم عجین شده‌اند

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۱ ق.ظ

«مهران» و «اربعین» با هم عجین شده‌اند

» سرویس: فرهنگ حماسه - حماسه

معاون سیاسی امنیتی استاندار ایلام گفت: باید قدردان خانواده شهدا و ایثارگرانی باشیم که رشادت فرزندانشان آزادی مهران را رقم زد و کشور را سربلند ساختند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه‌ی ایلام، «حسین کلانتری»، در دومین نشست شورای اطلاع‌رسانی استان با دستور کار تشکیل کارگروه‌های چهارگانه، ضمن گرامی‌داشت سالروز آزادسازی شهر مهران، توضیح داد: عملیات آزادسازی مهران در شرایط خاصی به دست آمد و زمانی که رزمندگان اسلام در عملیات «والفجر8»، فاو را فتح کرده بودند رژیم بعث با اشغال مهران به دنبال جبران شکست خود در فاو بود. جا دارد امروز از ایثارگری خانواده‌های شهدا، آزادگان و ایثارگرانی قدردانی شود چراکه عزت و سربلندی امروز مرهون ایثارگری آن‌هاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۱
مجید

سالروز شهادت سردار شهید محمدرضا دستواره

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۹ ق.ظ

سالروز شهادت سردار شهید محمدرضا دستواره

» سرویس: فرهنگ حماسه - حماسه

حاج رضا پس از شهادت برادرش بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت. وقتی به وی گفته می‌شود که «خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت می‌ماندی و بعد بر می‌گشتی»، در جواب می‌گوید: «به آنها گفته‌ام کنار قبر حسین قبری را برای من خالی نگهدارید.»

به گزارش سرویس «فرهنگ‌حماسه» ایسنا، سید محمدرضا سال ۱۳۳۸ در جنوب تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل دبستان را در مدرسه‌ای به نام «باغ آذری» گذراند. سپس تا مقطع دیپلم، تحصیلات خود را با نمرات عالی به پایان رساند. او در تمام طول دوران تحصیل از هوش و حافظه‌ای قوی برخوردار بود.

شاه توپ و تانک دارد؛ ما خدا را داریم

با اوج‌گیری انقلاب اسلامی، همراه با سیل خروشان ملت ایران در تظاهرات و فعالیت‌های مردمی شرکت فعال داشت و در این زمینه چند بار توسط عوامل رژیم منحوس پهلوی دستگیر شد. سال ۱۳۵۷ زمانی که در سال آخر دبیرستان درس می‌خواند نه تنها خود فعالانه در تظاهرات و اعتراضات عمومی علیه طاغوت شرکت می‌کرد، بلکه دوستان همکلاسی و برادران کوچکترش را نیز به این امر تشویق می‌کرد.در جریان حضور در یکی از راهپیمایی‌ها یکی از برادرانش به او گفته بود: «شاه توپ و تانک دارد و پیروزی بر او مشکل است.» ولی رضا در جواب او یادآور شده بود:«ما خدا را داریم.»

حاج محمدرضا دستواره

شهدان عباس کریمی و حاج محمدرضا دستواره در تَرک موتور

به واسطه حضور فعال و مستمری که در صحنه‌های مختلف داشت، توسط عوامل رژیم شناسایی و در روز ۱۴ آبان سال ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران دستگیر و به زندان رفت. اما پس از مدتی از زندان آزاد شد. به هنگام ورود حضرت امام خمینی(ره) در مراسم استقبال از حضرت امام(ره) شرکت کرد و مسئولیت امنیت قسمتی از میدان آزادی را به عهده گرفت. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی جهت پاسداری از دست آوردهای انقلاب به جمع پاسداران کمیته انقلاب اسلامی پیوست و طی چهار ماه خدمت خود در این نهاد انقلابی، زحمات زیادی را در جهت انجام مأموریت‌های مختلف و تثبیت حاکمیت انقلاب اسلامی تحمل کرد. سپس به خیل سپاهیان پاسدار پیوست و بلافاصله داوطلبانه طی مأموریتی عازم کردستان شد.

کردستان و مأموریت‌های حاج رضا

او همراه فرماندهانی همچون شهید چراغی و حاج احمد متوسلیان، خطرهای بسیاری را در مقابله با ضدانقلاب به جان خرید. بعد از آزادسازی شهر مریوان در کنار جاویدالاثر متوسلیان و سایر رزمندگان وارد شهر مریوان شد. از آنجا که این شهر جنگ زده پس از آزادی با مشکلات متعددی مواجه بود و سازمان‌ها و مؤسسات دولتی تعطیل شده بودند، به دستور حاج احمد متوسلیان، او و تعدادی از همرزمانش در مراکز و ادارات مختلف از جمله شهرداری، ‌رادیو و تلویزیون مشغول خدمت شدند. رضا نیز مأموریت یافت تا کالاهای ضروری مردم را تهیه کرده و در اختیار شهروندان «کُرد» قرار دهد. او به نحو احسن این مأموریت را انجام داد و در روزهای عملیات نیز مانند سایر رزمندگان، سلاح به دست در قله‌های مریوان با ضدانقلاب و با دشمن بعثی جنگید. رضا مدتی نیز فرماندهی «پاسگاه شهدا»، در محور مریوان را به عهده داشت.

هنگامی که حاج احمد متوسلیان مأموریت یافت تیپ محمدرسول الله(ص) را تشکیل دهد، او همراه سایر پاسداران به سمت جبهه‌های جنوب سفر کرد و در آنجا به علت مهارت در جذب نیرو، «مأمور تشکیل واحد پرسنلی تیپ» شد.

برخی از سِمت‌های حاج رضا دستواره

او با میل باطنی که به گردان‌ رزمی داشت، روحیه اطاعت پذیری‌اش باعث شد تا بدون هیچگونه ابهامی مسئولیت محوله را قبول کند، اما از فرماندهان تقاضا کرد که مجاز به شرکت در عملیات باشد. بنابراین در روزهای عملیات، سلاح به دست در کنار فرماندهان گردان وارد صحنه نبرد نزدیک با دشمن می‌شد. دستواره به همراه پاسداران سپاه محمدرسول الله(ص) برای یاری رساندن به مردم مسلمان و ستمدیده لبنان و شرکت در نبردهای پرحماسه «رمضان» و «مسلم‌بن‌عقیل» به «فرماندهی تیپ سوم ابوذر» منصوب شد و تا زمان عملیات «خیبر» در همین مسئولیت به خدمت مشغول بود.

شهید دستواره نفر اول ایستاده از چپ در حال اعزام به لبنان

در عملیات خیبر بعد از شهادت «حاج محمدابراهیم همت» فرمانده دلاور لشکر محمدرسول الله(ص) و واگذاری فرماندهی به «شهید حاج عباس کریمی» سید به عنوان «قائم مقام لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص)» منصوب شد. پس از شهادت حاج کریمی در عملیات «بدر»، به عنوان «سرپرست لشکر» در خدمت رزمندگان اسلام علیه کفار جنگید و در نهایت با انتصاب فرماندهی جدید لشکر، سید رضا دستواره همچنان به عنوان قائم مقام لشکر، در خدمت جنگ و دفاع مقدس انجام وظیفه می‌کرد.

قبر کنار برادم را خالی نگهدارید

مناطق اشغالی کردستان و صحنه‌های مختلف جبهه‌های جنوب کشور بویژه عملیات «والفجر۸» و جاده «ام‌القصر» در فاو شاهد دلاوری‌های عاشقانه و جانفشانی‌های حماسی رضا است.او در بیشتر نبردها بجز مواقعی که مجروح شده بود، حضور داشت و در شب‌های عملیات تا صبح در خط اول درگیری با دشمن و در کنار رزمندگان از نزدیک به هدایت عملیات می‌پرداخت. در عملیات «کربلای1» که برادرش «حسین» در خط پدافندی شهید شد برای شرکت در مراسم تشییع و تدفین او به تهران رفت. ولی بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت. وقتی به وی گفته می‌شود که «خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت می‌ماندی و بعد بر می‌گشتی»، در جواب می‌گوید: «به آنها گفته‌ام کنار قبر حسین قبری را برای من خالی نگهدارید.»

شهادت

بیش از ۱۰ روز از شهادت برادرش نگذشته بود که روز 13 تیرماه سال 1365 در عملیات «کربلای۱» ، «روز آزادسازی شهر مهران» از چنگال دشمن بعثی به شهادت رسید.

شهید حاج رضا دستواره تا زمان شهادت ۱۱ بار مجروح شدن را به جان خریده بود ولی هرگز لحظه‌ای از پای ننشست که دشمن بخواهد دین و ناموس کشورش را به خطر بیاندازد.

بیرون سنگر می‌خوابید

رضایی یکی از همرزمان حاج رضا در خاطره‌ای روایت می‌کند: « هر وقت برای صحبت پیش حاج دستواره می‌رفتیم، از چهره‌اش می‌فهمیدیم که خسته است و شب گذشته، کامل نخوابیده است. همیشه بیرون از سنگر می‌خوابید. در عملیات والفجر ۸ در فاو، دیده‌بان‌ ما خبر داد که دشمن طی تغییر و تحولاتی قصد حمله دارد. وقتی رفتیم این جریان را به شهید دستواره بگوییم، بیرون از سنگر خوابیده بود. به یکی از همرزمانم گفتم که چرا حاجی بیرون از سنگر خوابیده، ممکن است بر اثر اصابت خمپاره‌های دشمن آسیبی به او برسد. بیدارش کردم و گفتم: حاجی چرا اینجا خوابیده‌ای؟ وقتی بیدار شد، سئوالم را با این قطعه شعر جواب داد: گرنگهدار من آن است که من می‌دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد.»

حاج محمدرضا دستواره

فرازی از وصیت‌نامه شهید حاج رضا دستواره

«بسم الله الرحمن الرحیم

اعوذ و بالله من الشیطان الرجیم

حمد و شکر و ثنا و سپاس برای خداوند قادر متعال و درود و رحمت بی‌پایان برای پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین و نیز درود و سلام به پیشگاه امام بزرگوار امت این امید همه امیدواران و مستضعفان و همچنین درود به پیشگاه امت خدا‌جو و حق‌طلب و کفر‌ستیز این امام عزیز، خاصه رزمندگان مخلص جبهه‌های نبرد حق بر علیه باطل و نور بر علیه ظلمت. ننگ و نفرین و خواری ابدی برای دشمنان دون‌صفت و اهریمنی‌منش که ظالمانه با این اسلام و انقلاب و رهبر و امت در قعر شقاوت در ستیز است. حرف چندانی ندارم فقط پیروی از امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محکم و مستحکم بر پشت سر او لحظه‌ای دست از مبارزه و استقامت برندارید.

من که در این عمر خود نتوانستم بهره‌ای از این اقیانوس بیکران الهی یعنی جهاد فی‌سبیل‌الله ببرم، ولی همواره سعی داشتم با چاکری مجاهدان مخلص خود را خاک پای آنها سازم. پدر و مادر پر قدرت و طاقتم مرا حلال کنید. همسرم مرا حلال نما و در تربیت اسلامی فرزندم شدیدا کوشا باش و از همه خواهران و برادران تنی و دینی برایم طلب حلالیت نما. پدرزن و مادرزن مهربانم نیز مرا حلال کنید. از مال دنیا چیزی ندارم ولی هر چه همت از آن همسرم و قیومیت زندگیم با او. همسرم خودت میدانی فقط 15000 تومان خرد خرد برایم رد مظلمه بده.

از همه التماس دعا

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

سید محمد رضا دستواره»

انتهای پیام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۹
مجید