سابقه ترور دانشمندان هستهای و نظامی به چه زمانی بازمیگردد؟ آیا میدانید طی دو دهه بیش از 500 دانشمند عراقی و غیرعراقی مرتبط با این کشور، ترور شدهاند؟ پشتپرده ترور نخبگان علمی جهان کدام سرویس اطلاعاتی فعال است؟
پس از مرگ مشکوک دکتر اردشیر حسین پور در دانشگاه شیراز که هیچگاه ترورش تأیید نشد، موج ترور از 22 دیماه 1388 شروع شد؛ زمانیکه تازه گَرد 8 ماه فتنه خوابیده بود. اما تبعات داخلی و خارجی 8 ماه آشوب و ناامنی در پایتخت همچنان ادامه داشت. ضربه اول، با ترور شهید علیمحمدی نواخته شد. دو سال بعد در همان تاریخ پنجمین و آخرین ترور مرتبط با برنامه هستهای کشور رخ داد؛ شهید مصطفی احمدی روشن.

انتقال خودروی شهید مصطفی احمدی روشن پس از ترور
یکی از خواستههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی - به جز دسترسی به مراکز و تأسیسات مورد نظرشان - دسترسی به اطلاعات و پرونده اشخاص درگیر در پرونده هستهای از جمله دانشمندان و شخصیتهای نظامی است. اطلاعاتی که یکبار در دورههای گذشته در اختیار بازرسان آژانس قرار گرفت و نتیجهای جز ترور پنج دانشمند هستهای کشورمان و شهادت چهار نفر آنان نداشت.
علی اصغر سلطانیه نماینده وقت ایران در آژانس در اعتراض به درز اطلاعات دانشمندان هستهای، اینگونه در سخنرانی خود مقامات در آژانس بینالمللی انرژی اتمی را خطاب قرار میدهد:

«مدیرکل با ارسال مسائل فنی محرمانه و عمومی کردن آن مسئولیت خود را نادیده گرفته است. این بزرگترین لطمه به آژانس است.
عمومی کردن اطلاعات فنی و محرمانه ایران در ضمیمه گزارش همه (غیر از چند دولت ارائه دهنده این اطلاعات) را غافلگیر کرده است، هیاهویی که بر سر هیچ ایجاد شده است.
ریاست محترم،
نام دانشمندان هستهای ایران که در بازرسیها با آژانس همکاری دارند، توسط آژانس علنی شده و در لیست قطعنامههای غیرقانونی اتحادیه اروپا و شورای امنیت قرار گرفته است.
تحریم دانشمندان هستهای ایران که ثابت شد توسط امریکا و اسرائیل سازمان دهی میشوند و اسامیای که در گزارش نامبرده شده هدف ترور گروههای ترور این دو کشور و سازمانهای جاسوسی قرار میگیرند.» (سخنرانی علیاصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی - 2011-1390)
اما، حذف فیزیکی دانشمندان هستهای و نظامی کشورها توسط سرویسهای اطلاعاتی - عمدتا اسرائیل با همکاری نزدیک آمریکا و مزدورانش - تجربه تازهای نیست. ایران نیز تنها قربانی این ترورها نیست. کشورهای دیگری هم هستند که با حسننیت تن به پروتکلها و سازوکارهای سازمان ملل و بازرسیها و مصاحبهها به منظور راستیآزماییِ عدم انحراف فعالیتهایشان دادند، اما شرایط به شکلی دیگر برایشان رقم خورد.
در گزارش پیشین مشرق ضمن بازخوانی و بررسی پرونده بازرسیها از مراکز نظامی عراق، سرنوشت این کشور پس از بازرسیها را شرح دادیم. در این گزارش سراغ برخی از قربانیان «
حسننیت آمریکایی» و جنایتهای اسرائیل خواهیم رفت. دانشمندان عراقی، مصری و حتی غربی که در پروژههای نظامی یا هستهای این کشورها فعالیت داشتند، همگی در پایان کار به یک نقطه رسیدند:
ترور.
بازرسان سازمان ملل در حال انجام وظیفه
براساس گزارشها و مجموع اخباری که تا کنون منتشر شده است، تنها در کشور عراق عددی بین 500 الی 600 دانشمند هستهای، نظامی و شخصیتهای برجسته علمی ترور شدهاند. در همین رابطه، الجزیره در گزارشی که سال 2006 منتشر کرده است (و البته مدتی بعد از خروجی وبگاه آن حذف شد -
اینجا-)، فاش میکند که آمریکا با همکاری موساد 530 دانشمند و استاد دانشگاه عراقی را ترور کرده است. بنابر این گزارش که اولین بخش آن در سال 2005 و توسط مرکز اطلاعات فلسطین فاش شد، عوامل موساد با همکاری نیروهای آمریکایی از آوریل 2003 کار شناسایی و ترور دانشمندان هستهای و چهرههای علمی مرتبط با برنامه نظامی این کشور را آغاز کردند. این گزارش که آن زمان برای رئیس جمهور وقت جورج بوش تهیه شده بود، از عملیاتی پرده برداشت که طی آن 350 دانشمند و 200 استاد دانشگاههای عراق کشته شدند. هدف از اجرای این ترورها، تهیساختن عراق از دانشمندان هستهای و بیولوژی و اساتید مجرب دانشگاهها بود.
دکتر زید عبدالمنعم استاد دانشگاه المستنصریه بغداد آوریل 2011 خودروی این دانشمند عراقی منفجر شد
اما پروسه ترور این دانشمندان بدین ترتیب از دهههای قبل آغاز شده بود. پس از بدست آوردن اطلاعات و پروندههای مربوط به دانشمندان هستهای و نظامی عراق در دهه 90 میلادی، تلاش آمریکا برای به خدمت گرفتن این دانشمندان آغاز شد. گفتنی است طی سالهای پس از آن تعدادی از این شخصیتهای علمی توسط آمریکا تطمیع شده و به کشورهای آمریکا، کانادا، اسرائیل و چند کشور اروپایی مهاجرت داده شدند. پس از این مرحله، کار تهدید باقیمانده این دانشمندان آغاز شد که در این مرحله و پس از ارسال پیامهای تهدید و ترور، تعدادی دیگری به کشورهای همسایه فرار کردند. دیگر تکلیف آمریکا و اسرائیل با بقیه اساتید و نخبگان عراقی روشن بود؛ اینها نه قصد پناه بردن به غرب را داشتند و نه جانشان را برداشته و فرار میکردند.
دانشمندان عراقی که پیش از ترور، مهاجرت کردند و شبکهای تحت عنوان دانشمندان عراقی مقیم خارج تشکیل دادند
اینجا بود که کماندوهای اسرائیلی پیشنهاد "حذف فیزیکی" را به پنتاگون دادند. با موافقت وزارت دفاع آمریکا، سرویس اطلاعاتی این کشور بیوگرافی و اطلاعات کامل را در اختیار موساد قرار میدهد و عوامل موساد نیز دست به کار میشوند. عملیات موساد برای ترور دانشمندان عراقی همچنان ادامه دارد.
دکتر اسماعیل جلیلی، دانشمند عراقی-انگلیسی مقیم لندن آنچه که بر سر شخصیتهای آکادمیک عراق آمده است را اینگونه شرح میدهد:
بسیاری از عملیاتهای ترور دانشمندان، موجب کشتهشدن اعضای خانواده آنها نیز شده است.
این عملیاتها در حال حاضر نیز ادامه دارد و موجب شده است بسیاری از این دانشمندان عراق را ترک کنند. تنها در یکی از موارد، در ماه آوریل 2006 در شهر موصل، تمام پزشکان این شهر تهدید به مرگ شده و از آنان خواسته شد عراق را ترک کنند. در مواردی، با ربایش اعضای خانواده شخصیتهای آکادمیک، آنان مجبور به ترک کشور یا کنار گذاشتن هرگونه فعالیت سیاسی یا مذهبی شدند.
به اعتقاد دکتر جلیلی، این توطئه برای پایان دادن به حیات عراق به عنوان یک قدرت استراتژیک در منطقه و تبدیل آن به کشوری ضعیف و بدون زیرساختهای علمی و منابع انسانی مجرب طراحی و اجرا شده است.
یک پایگاه اطلاعرسانی مصری هم از برنامه موساد برای ترور و تهی کردن عراق در نیروهای نخبه و دانشمند اینگونه پرده برمیدارد: « پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003، موساد برای حذف دانشمندان عراقی برای پایان دادن به رویای تبدیلشدن این کشور به یک کشور توسعهیافته و قدرتمند، برنامه گستردهای را آغاز کرد.» این پایگاه مصری همچنین از تحقیقات یک موسسه بریتانیایی - که نام آن در گزارش ذکر نشده است - خبر میدهد که براساس آن
عراق دارای بیشترین تعداد دانشمند در میان کشورهای جهان به نسبت جمعیتش است؛ انتشار اخباری مبنی بر اخراج بیش از 15هزار استاد دانشگاههای این کشور پس از استقرار اشغالگران آمریکایی را شاید بتوان مؤید این ادعا دانست.
برنامه نظامی و هستهای عراق در دورههای مختلفی هدف اقدامات نظامی و غیرنظامی بوده است که در ابتدای گزارش به آن اشاره شد. در دورهای هم دانشمندانی از کشورهای عربی و اروپایی به این کشور مهاجرت کردند تا در پروژههای نظامی و هستهای عراق مشارکت کنند. این رفت و آمدها به عراق حساسیت سرویس اطلاعاتی اسرائیل و غربیها را برانگیخته بود.
ترور دانشمندان عراقی و غیرعراقی مستقر در عراق که از دهههای 50 و 60 میلادی در جریان بود، در دهه 90 سازو کار منظمتری پیدا کرد. با توجه به تعدد دانشمندان و اساتید دانشگاههای عراق در زمینه علوم نظامی و هستهای، سرویسهای اطلاعاتی در قالب بازرسیهای سازمان ملل اطلاعات این دانشمندان را جمعآوری کردند. عراق که تا پیش از این بازرسیها طعم ترور را چشیده بود، بار دیگر به خیال کاهش فشارها و پایان دادن به موج ترورها و تحریمها، به همکاری تمام عیار با بازرسان سازمان ملل روی آورد؛ غافل از اینکه برنامه دیگری برای این کشور تدارک دیده شده بود و بازرسیها، شناساییها و ترورها تا سقوط دولت - دیکتاتوری - این کشور و پس از آن، ادامه پیدا کرد؛ اخبار زیادی از صدها دانشمند ترور شده و هزاران استاد دانشگاه اخراج شده عراقی در دست نیست.
اما روایتی از هرآنچه که در سالهای پس از بازرسی و اشغال بر سر نخبگان عراقی [و غیرعراقی] آمده است، در ادامه آمده است:
شلیک پنج گلوله به «مغز» اسلحهسازی جهان
جرالد ویسنت بول، مهندس علوم نظامی کانادایی از جمله دانشمندان مطرح خارجی شاغل و همکار در صنایع نظامی-فضایی عراق بود. از جمله مهمترین تولیدات جرالد بول و شرکت تحقیقات نظامی-فضایی وی را میتوان توپ موسوم به M109 و M110 نام برد که در جنگ ایران و عراق به وفور مورد استفاده نیروهای بعثی قرار گرفت و البته این توپ به دست رزمندگان ایرانی نیز رسید. لازم به ذکر است دامنه فعالیتهای جرالد بول در زمینه موشکهای دوربرد و ضدبالستیک نیز گسترش یافت.
توپ M109 تولید جرالد بول
همکاری
جرالد بول با عراقیها با ارائه توپخانههای متنوعی ادامه پیدا کرد اما با پیشنهاد آغاز پروژهای تحت عنوان «
پروژه بابل» برای دستیابی عراق به قابلیت پرتاب فضاپیما و موشکهای ماهوارهبر به اوج رسید؛ پیشنهادی که با استقبال صدام حسین روبرو شد. بعدها و در دوران جنگ با ایران، عراق همکاری با بول را به توسعه موشکهای اسکاد عراق مشروط کرد که البته با موافقت او همکاریها ادامه پیدا کرد. ساخت سلاحهای جدید با همکاری انگلیس، اسپانیا، هلند و سوئیس پیش میرفت.
در همین دوران بود که بول با اتفاقات عجیبی در حوزه زندگی شخصیاش مواجه میشد. ورودهای مکرر افراد ناشناس به آپارتمان وی بدون وقوع سرقت و تعقیبهای محسوس و نامحسوس مواردی بود که بول در ماههای منتهی به ترورش از آنها آگاه شده بود. اما بدون توجه به این اتفاقات همکاری او با عراق ادامه پیدا کرد تا 20 مارس 1990 که
یک تیم سه نفره از جوخههای ترور موساد، وی را پشت در منزلش در بروکسل با سه تا پنج شلیک به قتل رساندند. پس از آن، تمام پروژههای در دست بول برای عراق، نیمهتمام ماند؛ اجزای ساخته شده برای موشکهای اسکاد و سلاحهای جدید در انگلیس و کانادا توقیف شد.
موساد پس از این عملیات ترور، عملیات روانی را در رسانههای تحت نفوذ خود نیز آغاز کرد تا انجام این ترور را به کشورهای دیگری از جمله ایران، عراق، سوریه، آفریقای جنوبی، آمریکا، انگلیس و ... نیز نسبت دهد تا افکار عمومی از روی این رژیم و موساد منحرف شود؛ اما نشد و این ترور نیز به نام موساد به ثبت رسید.
لیست برخی از دانشمندان ترور شده عراقی از 2003 تا کنون و نحوه ترور:
قطعا ذکر نام بیش از 500 دانشمند ترور شده عراقی در این گزارش امکان پذیر نیست و این تنها مشتی نمونه خروار بود.
لیست کامل این دانشمندان را از اینجا و اینجا مشاهده کنید.**ترور دانشمندان هستهای برخلاف تصور عموم، سابقهای قدیمی دارد و اولین موارد آن به دهه 50 میلادی و زمان آلبرت اینشتین فیزیکدان مشهور، بازمیگردد:مصطفی مشرفة - صاحب ایده تولید بمبهای هیدروژنی
دکتر
علی مصطفی مشرفة یکی از اولین موارد ترور دانشمندان هستهای است. این دانشمند مصری که از برجستهترین شاگردان
آلبرت اینشتین بود که در اوایل سال 1950 به دست مأموران موساد ترور شد. افتخارات دکتر مشرفة باعث شد تا ملک فاروق لقب «پاشا» را به وی بدهد اما وی با حکومت مصر چندان ارتباط خوبی داشت. تحلیلگران معتقدند که دولت وابسته ملک فاروق با همراهی صهیونیستها در مرگ مشرفه نقش داشته است.
دکتر مصطفی مشرفة
وی نخستین مصری بود که در زمینه مطالعات هوا فضا کار کرد و یکی از جمله کسانی بود که در ارائه نظریه نسبیت کمک زیادی به آلبرت اینشتین کرد.
مشرفه ریاضیدان و دانشمند فیزیک بود که در سال 1898 میلادی به دنیا آمد. او در سال 1917 میلادی برای نخستین بار برای یک سفر علمی به انگلیس رفت. وی در ابتدا در دانشگاه "ناتینگهام" و بعدها در دانشکده سلطنتی انگیس مشغول به تحصیل شد و مدرک کارشناسی خود را در سال 1923 میلادی دریافت کرد و مدرک دکترای خود را در رشته فلسفه از دانشگاه لندن در کوتاه ترین زمان ممکنی که قوانین انگلیس اجازه آن را میداد گرفت.
این دانشمند مسلمان پس از پایان تحصیلاتش به مصر بازگشت و پس از مدتی تدریس در دانشگاههای کشورش بار دیگر به انگلیس رفت و دکترای خود را در رشته علوم نیز به دست آورد و بدین ترتیب، نخستین مصری شد که در این رشته به درجه دکتری رسیده است. او در سال 1925 میلادی بار دیگر به مصر بازگشت و ضمن تدریس در دانشگاه قاهره رتبه استادی را نیز با وجود سن پایین دریافت کرد. وی در سال 1936 میلادی، رئیس دانشکده علوم این دانشگاه شد و چهار بار متوالی سمت وی در ریاست تمدید شد.
دکتر مشرفه نخستین کسی بود که بررسیهای علمی در زمینه ایجاد مقیاسی برای خلأ انجام داد. وی همچنین نظریههای جدیدی در تفسیر اشعه خورشیدی داد. نظریههای وی در زمینه سرعت و اشعه خورشیدی به یکی از مهمترین نظریههای علمی تبدیل شد و شهرت او را جهانی کرد.
پروفسور علی مصطفی مشرفه
او همچنین نخستین کسی بود که متوجه شد از هیدروژن میتوان به فناوری ساخت بمب دست یافت اما اخلاق اسلامی این دانشمند مصری، مانع از ادامه بررسی این موضوع شد که البته آمریکاییها و روسها بعدها به تحقیقات وی دست یافته و با تکمیل آن به بمب هیدروژنی دست یافتند.
بررسیهای علمی وی تا پیش از ترورش، به بیش از 200 مطالعه علمی رسیده بود. او مطالعات بسیار زیادی در مورد اتم انجام داد اما نهایتاً در سال 1950 میلادی به طرز مشکوکی جان خود را از دست داد که تحقیقات بعدی نشان داد رژیم صهیونیستی در این ترور مشکوک نیز نقش مستقیم داشته است.
سمیرة موسی - سفر بیبازگشت به آمریکا
دکتر سمیرة موسی دیگر دانشمند هستهای مصری و همنسل دکتر مصطی مشرفة بود. دکتر موسی مبدع طرح «اتم برای صلح» بود. پیشرفت علمی سمیره موسی به حدی چشمگیر بود که آمریکا با دعوت از وی، پیشنهادهای خوبی برای اعطای تابعیت آمریکایی و استفاده از وی در پروژههای تحقیقاتی هستهای ایالات متحده مطرح کرد، اما موسی هربار پیغام داد که وطن خود را ترک نخواهد کرد. او تنها فرد غیرآمریکایی بود که در سفر به ایالات متحده، از تأسیسات مخفی هستهای این کشور بازدید کرد.
خانم سمیره موسی سه ماه پس از اعلام موجودیت رژیم اسرائیل، هیئت انرژی هستهای مصر را تشکیل داد و سعی کرد دانشمندانی را برای گرفتن تخصص در زمینههای مختلف علوم هستهای به خارج بفرستد. وی اصرار داشت که مصر به سلاح هستهای مجهز شود.
سمیرة موسی
اما پیش از بازگشت به مصر، در کالیفرنیا دعوتی مشکوک از او به عمل آمد. در راه خودروی وی به درهای 40 متری سقوط کرد و سمیرة در دم جان سپرد. راننده خودروی وی پیش از سقوط خود رو از ماشین به بیرون پرتاب کرده و اثری از وی نماند. مانند مورد قبلی، باز هم پای موساد در میان بود. عامل احتمالی ترور دختر بازیگر مصری-یهودی به نام «راشل ابراهیم» که از مدتها قبل همه جا همراه سمیرة بود، اعلام شد. در تحقیقات بعدی شواهدی بر همکاری راشل ابراهیم با موساد یافت شد که براساس آن، این بازیگر یهودی در موارد متعددی با فریب موسی، فضای لازم را برای عملیات جاسوسی و ورود مأموران موساد به منزل سمیرة ایجاد کرده بود و حتی کلید منزل سمیرة بعدا از وسایل راشل کشف شد. راشل ابراهیم بسیار برای متقاعد کردن سمیرة برای مهاجرت به آمریکا تلاش کرد و حتی کار به تهدید رسید و به وی هشدار داد که «عاقبت رد کردن پیشنهاد مهاجرت با آمریکا، ناگوار خواهد بود». در نهایت هم در سال 1952 از طریق یکی از دوستانش، ضمن رهگیری سمیرة در سفر به ایالات متحده، مقدمات لازم برای ترور او توسط موساد را فراهم کرد.