جام نیوز: به نقل از سایت مصری "عربی ۲۱"؛ حساب توییتری یکی از زنان طرفدار داعش تصاویری را منتشر کرده که بیعت با ابوبکر البغدادی خلیفه داعش را از کنار مسجد الحرام نشان می دهد.
در این تصاویر خطاب به ابوبکر البغدادی نوشته شده که منبر مسجد الحرام در انتظار قدوم توست!
لازم به ذکر است گروهک داعش میان سعودی ها از طرفداران خاصی که با اوبیعت کرده اند، برخوردار است.
دلیل این مسئله این است که مردم عربستان معتقدند که شهروندان اسیری که به اتهام آزادی بیان و ترویج فکر موسوم به "فکر جهادی" توسط رژیم سعودی در زندان به سر می برند، تنها داعش می تواند آنها را آزاد کند.
در مقابل این پدیده، رژیم سعودی وجود طرفداران خاص ابوبکر البغدادی را کمرنگ جلوه می دهد و معتقد است کشورهای عربی دیگر هم با این پدیده کم و بیش درگیر هستند.
این در حالی است که جوانان سعودی در حساب توییتر خود پیگیر اخبار داعش و گذاشتن کامنت و اعلام طرفداری از داعش را در سطح گسترده ای انجام می دهند.
اخیرا هم ده ها داعشی سعودی در سامرا و مناطق اطراف آن توسط ارتش عراق دستگیر شده اند.
یکی از پدیده های عجیب در بازار کار ایران که در طول یک دهه اخیر رواج بیشتری یافته و خود را نشان می دهد، دستفروشی است. فقط کافی است از منزل خارج شویم تا در معابر شهر، خطوط مترو، در اتوبوسهای درونشهری، بر سر چهارراه ها و بسیاری اماکن دیگر با دستفروشان برخورد کنیم.
آنها برای گذران زندگی خود اجناسی را در دست دارند و از مردم می خواهند تا از آنها خرید کنند. کارشناسان عقیده دارند وجود هزاران دستفروش در معابر و بازارها نشان می دهد که تنگناهای اقتصادی فراوانی در زندگی مردم وجود دارد و این مسئله باعث می شود تا برخی از آنها برای امرار معاش به دستفروشی رو بیاروند.
دستفروشان مرتبا اجناس خود را تبلیغ می کنند و با تاکید بر فروش به قیمت پایین، شما را ترغیب می کنند تا از آنها خرید کنید. آنها حتی تخفیف هم می دهند تا بتوانند در پایان کار روزانه فروش خود را تکمیل کرده باشند و دوباره مجبور نباشند اجناسشان را به خانه برگردانند. در واقع باید گفت دستفروشان افرادی هستند که محل کار خود را به خیابان آورده و در حال امرار معاش هستند.
هر چند دستفروشان و فروشندگان دوره گرد اغلب انسانهای شریفی هستند که برای کسب درآمد و امرار معاش به این کار دست می زنند اما واقعیت این است که رشد این پدیده در بازار کار ایران نشان دهنده شدت کسری معیشتی برخی خانوارها و ناتوانی در تامین مخارج زندگی است و دستفروشی روی خوش اقتصاد محسوب نمی شود.
دستفروشی؛ چهره زشت بازار کار
در واقع بازار کار یکی از بدترین چهره های خود را در قالب دستفروشی نشان می دهد که طی آن افرادی مجبور می شوند برای کسب درآمد به اندک سودهایی که ممکن است دستفروشی برای آنها به همراه داشته باشد، دلخوش باشند. البته ممکن است برخی دستفروشان نیز سودهای خوبی از فروش به دست بیاورند که این گزارش قصد ندارد به آنها بپردازد.
به صورت کلی، پدیده دستفروشی یک مسئله چند وجهی است که از جوانب گوناگونی می توان به بررسی آن پرداخت. بحث استفاده از کودکان و در واقع سوء استفاده از بچه ها در قالب دستفروشی یک مسئله است که می توان آن را مورد بررسی قرار داد. گسترده شدن چتر اقتصاد غیررسمی و واسطه گری در اقتصاد ایران، توسعه فعالیت های غیرمولد و همچنین تکدی گری در قالب دستفروشی؛ موضوعاتی است که در رابطه با فعالیت دستفروشی می تواند مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
هدف این گزارش این نیست که بگوید تنها در ایران است که دستفروشی می شود و هیچ یک از اقتصادهای دیگر دنیا اینگونه نیستند بلکه تاکید طرح این سئوال است که آیا افزایش پدیده دستفروشی در ایران نشان دهنده از بین رفتن مکانیزمهای بازار کار در امکان دسترسی همگان به اشتغال مناسب نیست؟
جناب رییس جمهور محترم همین چند روز پیش فرمودهاند آنها که میگویند تحریم مهم نیست از جیب مردم خبر ندارند. من تا این را شنیدم در فکر فرو رفتم که بالاخره نمیشود که حرف رییس جمهور درست نباشد. بالاخره ایشان برای خودشان کلی رییس جمهور هستند و با حفظ سمت رییس دولت راستگویان هم هستند و بنابراین هر چیزی که میگویند عین حق و حقیقت است. بعد گفتم پس چطور است که این دولت تا این حد از جیب مردم با خبر است و بقیه نیستند.
یک چیزی که همان اول به ذهنم رسید این بود که آدم برای اینکه از جیب یک کسی باخبر باشد باید دستش در جیب او باشد! همین الان شما اگر دستت را بکنی در جیب بغل دستی و یه دور بچرخانی میتوانی بفهمی که در جیبش چه خبر است؛ اما خب این که از ساحت دولت بدور است. مگر ممکن است دولت دست کرده باشد در جیب مردم و از این طریق فهمیده باشد که در جیبشان چه خبر است؟ خیر آقا! حالا گیرم یارانهها را چهار روز دیر داده باشند و یکدفعه بنزین را تکنرخی (گران نه، تک نرخی!) کرده باشند، اینکه دلیل نمیشود.
بعد گفتم حالا شاید لازم نباشد دست هم کنی در جیب کسی و همین که یک نگاهی بندازی کافی باشد. اما باز هم زبانم را گاز گرفتم که لال شو مردک! مگر میشود دولت محترم جیب خلق الله را دید زده باشد؟ نخیر جانم، نمیشود؛ امکان ندارد!
دیگر مانده بودم پس دولت محترم چطور انقدر با اطمینان ادعا میکند که از جیب مردم با خبر است که یکدفعه چیزی یادم آمد و این سوال برایم حل شد. الان برای شما هم عرض میکنم:
ببینید شما هرچقدر با کارگر و کارمند و باغبان و آبدارچی و نظافتچی و نگهبان و... بیشتر سر و کار داشته باشی طبیعتاً حال روز آنها هم بیشتر دستت میآید دیگر. مگر نه؟ خب الان در این دولت برای نمونه فقط یک فقره وزیر هزار میلیاردی وجود دارد که بیست و خردهای شرکت دارد. هر شرکت این بنده خدا حتماً چند تا نگهبان، چند تا آبدارچی، چند تا نظافتچی، چند ده تا کارمند و خلاصه کلی دفتر و دستک دارد. بنابراین طبیعی است که این بنده خدا چندین برابر ما با قشر ضعیف جامعه ارتباط داشته باشد و حال و روزشان را بداند!
الحمدلله، ماشاءالله، چشمم کف پاش از این وزیرها و مدیرها هم که در این دولت کم نیست. تا دلتان بخواهد میلیاردر و کارخانهدار و شرکتدار و فعال بخش خصوصی مشغول خدمت بیمنت به مردم در این دولت هستند.
برای یک مثال دیگر عرض کنم که از قدیم گفتهاند مسئولدفتر از همه به یک مدیر نزدیکتر است؛ خب الان هم که مسئولدفتر رییس جمهور عزیز خودش فعال بخش خصوصی و رییس اتاق بازرگانی بوده است و کلی کارگر و کارمند و حسابدار و آبدارچی و... زیر دستش بودهاند و سالیان درازی ارتباط بیواسطه با جیب مردم داشته است! طبیعی است که این بنده خدا هر روز احوال جیب این بنده خداها را میگذارد کف دست رییس جمهور دیگر!
تازه اینها که چیزی نیست! رییسجمهور اگر بخواهد خیلی بدبین باشد و حرف این وزیرها و مدیرها را همینجوری قبول نکند، دیگر نمیتواند به کلی از خویشاوندانش که در نهاد ریاست جمهوری مشغول خدمت هستند و الحمدلله وضعشان هم خوب است بیاعتماد باشد که! یعنی میخواهم بگویم هرجور نگاه کنی اطراف این دولت پر است از آدم پولدار و میلیاردر که سالیان سال از صمیم قلب اوضاع جیب مردم دستش بوده است! پس اگر رییس جمهور آن حرف را میزند هیچکس حق ندارد چپ چپ نگاه کند!