جبهه فرهنگی راه نور

باسلام هدف ما=ترویج فرهنگ ایثار شهادت وهمگام سازی عناوین روایتگری واطلاع رسانی وجذب راویان دفاع مقدس می باشد

باسلام هدف ما=ترویج فرهنگ ایثار شهادت وهمگام سازی عناوین روایتگری واطلاع رسانی وجذب راویان دفاع مقدس می باشد

جبهه فرهنگی راه نور

سخن از احساسی واحد و اعتقاد به هدفی مشترک همواره همان چیزی بوده و هست و خواهد بود که علت گردهم آمدن جمعی را فراهم می آورد. حسی مرکب از تنفر و عشق. حسی شبیه بلاتکلیفی. شبیه دودلی میان دوراهی.

و اینجاست که آن تنفر ملال آور جایش را به عشقی خنک و لذت بخش می دهد. آن سرزمین و آن مردمان در ذهنت مجسم می شوند و عاشقانه به آنها می اندیشی. کسانی که آسمان و دریا از آنان درس وسعت می آموزند و به آنان رسیدن رویای شبانگاهت می شود. و شاهد هم همان هدف مشترک.


این حس و هدف مشترک بود که جمعی را گرد هم آورد. جمعی که چراغ هدایت و کشتی نجات را تنها راه آسمانی شدن می دانند. کسانی که آن دستان یاریگر را می شناسند و در تلاش شناخت و شناساندن آنان هستند. همانها که عاشقانه چشمان سحرانگیر دلدار را دیده اند و بیستون بیستون به پای شیرین جهان جان داده اند. آری هرکس قد و قامت سرو بی همتای هستی را ببیند اختیاری برایش نمی ماند و مطیع بی چون و چرای صاحب دلش می شود. اینجا همان جایی است که در پی دیدار الف قامت دوست هستند و در این راه دست به دامان دوستان دوست شده اند. دوستانی که شهیدند، یعنی شهود کرده اند و دیده اند دلدار را. و ما باید پای درس آنان بنشینیم تا موی و روی و قد و بالا و لبخند و چشمان محبوبمان را برایمان شرح دهند. از صدایش بگویند از صوت قرآنش از ...

پس تو نیز اینچنین عشقی مقدس را داری به ما ملحق شو و عهدی دوباره ببند. که

از میان مؤمنان مردانى‏ اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند (احزاب / 23)

پس دست در دست هم هرکدام در هر جایگاه به قدر توان وظیفه ای در قبال آن برخی که به شهادت رسیده اند داریم. و ما اینجا در سنگری مجازی سعی در ادای دین به آنان را داریم. هر چند در این سنگر به روی تمام عاشقان شهادت باز است و ما همواره نیازمند توان همسنگران جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی می باشیم. باشد تا دست مهربان آنان همواره بر سر دوستدارانشان سایه مهر و نوازش بیفکند.

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۲۰۰ مطلب با موضوع «آشنای بازندگانی امامان شیعه و چهارده معصوم (ع)» ثبت شده است

د قالیباف از تکنوکرات ها!

فارس: محمدباقر قالیباف طی سخنانی که به مناسبت سالروز شهادت شهید دکتر چمران در جمع مدیران شهرداری ایراد شد، ضمن معرفی زیست شهید چمران به عنوان الگوی عمل جهادی به مقولات مهمی همچون اهمیت نگاه درون زا و استقلال طلبانه و عدم اعتماد و اتکا به بیگانگان در مدیریت کشور به عنوان شاخص های فرهنگ جهادی اشاره کرد.

 وی در این نشست با تاکید بر این که «جوهره فرهنگ جهادی بر بسترهای درون زا متکی است»، تصریح کرد: این مساله در حالی است که فرهنگ مدیریت توسعه محور با اقتباس از غرب نگاه به بیرون را مبنای اداره کشور می داند.

قالیباف در ادامه دو نگاه رایج در این عرصه را مورد اشاره قرار داد و گفت: نگاه اول دانش محور، بومی و خود اتکاست و منطق آن، اصالتش و جوهره حرکتش بر پایه عزت و اقتدار درونی است.

وی در توضیح نگاه دوم نیز گفت: نگرش دوم اما اصالت را در کسب سود به هر قیمت می داند ولو آنکه بر تارک استقلال و عزت کشور نیز خدشه ای وارد شود. جوهره انقلاب اسلامی، توسعه و تعالی را دو بال پیشرفت می داند، اما در نگاه توسعه محور، تعالی، هدفی فرعی و حاشیه ای و ذیل توسعه و رفاه معنا می شود. 

شهردار تهران با اشاره به این که «نظریه امام برای انقلاب بر مدیریت جهادی و متکی بر سرمایه های ملی استوار بود»، تصریح کرد: آنتی تز انقلاب اسلامی، فرهنگی است که اصالت را در توسعه اقتصادی و تولید نامتوازن ثروت آن هم به هر قیمت می داند و کشور را مقهور حرکت استکبار جهانی و مجبور به تمکین می پندارد. منطق مجاهدت در نظریه امام در مقابل منطق راحت طلبی و اشرافیت برآمده از نگاه سرمایه داری غرب جدالی تاریخی را رقم زده است که اکنون نیز در جریان است.

قالیباف در ادامه و در بخش دیگری از سخنان خود با تبیین فرهنگ جهادی و تمایز آن با منطق اشرافیت و رفاه طلبی اظهار داشت: فرهنگ جهادی هم هدف گرا و ارزش گراست و هم به استفاده از عقل و علم ملتزم است، همانطور که سیره شهید چمران نیز اینگونه بود. قالیباف گفت: اما نقطه تباین زیست این شهید بزرگوار با آن ها که عقل و علم و نخبه گرایی را به مثابه پاپیون تکنوکراسی به سینه چسبانده اند، آن است که هویت چمران مبتنی بر خاستگاه معرفتی و دینی او بود. برای چمران عقل ابزاری و منفصل از وحی، تنها در جای خود و به اندازه معیشت دنیوی قابل اعتنا بود.

وی با بیان آن که گسترش فرهنگ فن سالارانه همواره در درون انقلاب به عنوان آسیب مطرح بوده است، اظهار داشت: در منطق تکنوکرات هایی که پس از انقلاب فرصتی برای حضور در مناصب سیاسی یافتند و از کرسی مدیریت دولتی تا مدیریت شهری را تجربه کردند، برخی از مهمترین اندیشه های زیرساختی غرب در قالب تفسیری خاص از امام راحل یا برداشتهای شخصی از متون و نصوص دینی اجرایی می شد. این جاست که تفاوت منش شهید چمران که علم را در خدمت دین و توسعه را در راستای کسب تعالی تفسیر می کند با خط انحرافی تکنوکرات های پس از انقلاب که علم را جدا از وحی، و رفاه را پیشرو تر از فرهنگ دینی تفسیر می کنند مشهود می شود. برای گروه اول ارزش ها و دین اصل است و معتقدند که بازسازی جامعه باید بر محور تعالی و حفظ ارزش ها و دیانت صورت گیرد. یعنی توسعه کشور و ایجاد رفاه اقتصادی تنها مقدمه ای است برای فراهم آوردن شرایطی که در آن مردم فارغ از نیازهای ضروری زندگی به تعالی فردی و ارتقای معنوی خویش بپردازند. در مقابل،گروه دوم اقتصاد و تولید ثروت را هدف غایی خود می دانند و در حقیقت در لوای انقلاب اسلامی به دنبال پیاده سازی نگاه و تفکر سرمایه داری و اشرافی گری هستند.

قالیباف تصریح کرد: چمران نه نگران تبادل نظر با غرب بود و نه دل داده تعامل با غرب. چمران امیدوار بود و مجاهد. چمران مصداق تبلور اندیشه و عمل بود.

 وی با بیان اینکه اگر چمران امروز در میان ما بود از سوی متحجرین و لیبرالها متهم می شد ادامه داد: چمران را بایستی تبلور تربیت الهی امام راحل دانست. او بدون ادعاهای روشنفکرمآبانه، خط امام را از عمق جان پذیرفت و بی تفسیر و توجیه و بدون دست یازیدن به تحریف اندیشه های امام، تبعیت خود را از ولایت فقیه به اثبات رساند. اگر چمران امروز در میان ما بود به یقین یا به جرم آرمان خواهی و بی اعتمادی به آمریکا و قبول نداشتن نسخه مدرنیته برای جامعه سازی و یا به جرم داشتن افق های اندیشه ای نو و پویا، و سیاست ورزی آگاهانه و مبتنی بر درک صحیح از وضعیت اجتماعی و فرهنگی، مورد نقد و تخطئه دو جریان مدافع لیبرالیسم و تحجر قرار می گرفت.

قالیباف تاکید کرد: شهید چمران به حق نشان داد که انقلابی بودن نه به زمان است و نه به مکان؛ بلکه به شناخت و بصیرتی است که در وجود انسان است. وی ادامه داد: زیست سیاسی شهید چمران در برهه ای که جریان هایی سعی داشتند در زمان حیات امام (ره) دست به تحریف سیره ایشان و ایجاد انحراف در مسیر انقلاب بزنند، نشان داد که با تاسی از فرهنگ جهاد و منطق مجاهدت می توان در کالیفرنیا و بیروت و کردستان بود و انقلابی و آزاده زندگی کرد ولی در مقابل در مشهد و قم و تهران پشت واژه امام و انقلاب و رهبری پنهان شد و متاثر از نگاه و منش کاخ نشینی و استکباری زندگی و عمل کرد.

وی افزود: تقلیل دادن شخصیت چمران به یک شخصیت روحانی و معنوی صرف که تنها به نوشتن مناجات سحرگاهی و صدور پیام جهاد و صدور انقلاب برای جهانیان می پرداخته است جفای بزرگی به شخصیت این مرد بزرگ است. چمران واقعی را باید شب عملیات سوسنگرد شناخت. چمران را باید پشت خاکریز شناخت؛ چمران همیشه از سکون و عدم تحرکی که در جبهه ‏ها وجود داشت رنج می ‏برد و تلاش می‏کرد که با ارائه پیشنهادات و برنامه‏ های ابتکاری تحول و حرکتی نو ایجاد کند. وقتی در عملیات سوسنگرد زخمی شد، فقط یک روز در بیمارستان بود و در همان یک روز جلسه شورای عالی دفاع را برای طراحی عملیات های بعدی در کنار تخت خود تشکیل داد. ارتفاعات الله اکبر هم با این روحیه جهادی آزاد شد نه با دستور از پشت جبهه. 

شهردار تهران با بیان برخی دیگر از رشادت های این شهید بزرگوار ادامه داد: اگر شب پیروزی پاوه که مطابق محاسبات مادی پیروزی محال تصور می شد شهید چمران هم فریاد می زد که حمله دشمن کمرش را شکسته و اظهار ضعف و عجز می کرد، نه تنها پاوه آزاد نمی شد که کل کردستان نیز از دست می رفت. قالیباف ادامه داد: امروز هم ما به منش چمران احتیاج داریم. گمشده جامعه ما روحیه ی چمرانی است که قطعا اگر امروز هم بود، ارتفاعات تحریم را مانند ارتفاعات الله اکبر فتح می کرد. چرا که امروز هم از بی عملی و سوء مدیریت بیشتر از فشار دشمن رنج می بریم.محمدباقر قالیباف طی سخنانی که به مناسبت سالروز شهادت شهید دکتر چمران در جمع مدیران شهرداری ایراد شد، ضمن معرفی زیست شهید چمران به عنوان الگوی عمل جهادی به مقولات مهمی همچون اهمیت نگاه درون زا و استقلال طلبانه و عدم اعتماد و اتکا به بیگانگان در مدیریت کشور به عنوان شاخص های فرهنگ جهادی اشاره کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۶
مجید

روزگذشته جمعی از مدیران رسانه‌ها با حضور در حرم امام خمینی از پروژه ساخت و ساز حرم بازدید کردند و برای اولین بار عکس‌هایی از صحن‌های جدید حرم در فضای مجازی منتشر شد. تصاویری که گویای فاصله میان آرمان‌های خمینی کبیر و سازه‌های عظیمی و زیبایی است به اسم او ساخته شده است.
عکسهایی از کاخی که به اسم امام خمینی(ره) ساخته‌اند/

این سازه‌ها تداعی کننده امام به روایت هاشمی است ، نه امامی که رهبر مستضعفین بود/ اگر امام بود جرات ساخت چنین برج و بارویی را داشتید؟

روزگذشته جمعی از مدیران رسانه‌ها با حضور در حرم امام خمینی از پروژه ساخت و ساز حرم بازدید کردند و برای اولین بار عکس‌هایی از صحن‌های جدید حرم در فضای مجازی منتشر شد. تصاویری که گویای فاصله میان آرمان‌های خمینی کبیر و سازه‌های عظیمی و زیبایی است به اسم او ساخته شده است.

گروه سیاسی - رجانیوز: روزگذشته جمعی از مدیران رسانه‌ها با حضور در حرم امام خمینی از پروژه ساخت و ساز حرم بازدید کردند و برای اولین بار عکس‌هایی از صحن‌های جدید حرم در فضای مجازی منتشر شد. تصاویری که گویای فاصله میان آرمان‌های خمینی کبیر و سازه‌های عظیمی و زیبایی است به اسم او ساخته شده است. 

به گزارش رجانیوز به نقل از تریبون مستضعفین در پی اعتراض مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی به اشرافیت حاکم بر بارگاه امام خمینی روزگذشته جمعی از مدیران رسانه‌ها با حضور در حرم امام خمینی از پروژه ساخت و ساز حرم بازدید کردند و برای اولین بار عکس‌هایی از صحن‌های جدید حرم در فضای مجازی منتشر شد. مهاجری در یادداشتش نوشته بود:

«فقط کسانی که امام خمینی را از نزدیک دیده‌اند و با زندگی واقعی ایشان آشنائی دارند می‌توانند با مشاهده اینهمه تشریفات و زرق و برق ظاهری مربوط به حرم، به این نتیجه برسند که آنچه به بهانه تکریم امام در مجموعه حرم ساخته شده، با فرهنگ مورد نظر خود ایشان منطبق نیست.»


مروری بر خاطراتی از امام خمینی که درسایت‌های متعلق به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی هم موجود است می‌توان اصول حاکم بر تفکر و شیوه زندگی امام مستضعفین و کوخ نشینان را شناخت.

۱- «زمانی که حضرت امام به جماران تشریف فرما شدند، آقای جمارانی علاقه داشتند که حسینیه از لحاظ ساختمانی و فرم عمومی اش تغییر یافته و به اصطلاح، محلی تمیز و مدِرن شود. یک روز حضرت امام (س) از طریق حاج سید احمد آقا پیغام دادند که از انجام این کار (تعمیر و تغییر ساختمان حسینیه) امتناع کنید، آقای جمارانی احساس کردند حاج احمد آقا در ادای پیغام حضرت امام (س) چندان مصِر نیست؛ و وقتی آقای جمارانی به کار تعمیر حسینیه ادامه داد، امام عصبانی شدند و پیغام دادند اگر می خواهید اینجا را تعمیر کنید، بگذارید برای وقتی که من از دنیا رفتم.» (پرتوی از خورشید ص ۴۶)

۲-حضرت امام در پی کسب اجازه از ایشان برای ساخت مصلی تهران در اراضی عباس آباد اینگونه می‌نویسند:

«با حفظ جهات شرعى در مورد زمین مذکور با پیشنهاد حجتى الاسلام، آقایان: خامنه‏ اى و هاشمى، موافقت مى شود. ان شاء اللَّه در کنار ساختن مصلاى تهران، در ساختن‏ بینش کفر ستیزى مسلمانان موفق باشید. ضمناً سادگى مصلا باید یادآور سادگى محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد. و شدیداً از زرق و برق ساختمان هاى مساجد اسلام امریکایى جلوگیرى شود. خداوند تمامى دست‏ اندرکاران برپا کننده مساجد اللَّه را تأیید فرماید.»

تولیت آستان حضرت امام (ره) باید توضیحاتی را درباره ساخت‌وسازها بدهد و بگوید چگونه این سازه‌ها قرار است مردم را به یاد آرمان‌های امام بیندازد! و توضیح دهند اگر امام (ره) زنده بود، با چنین برج و بارویی چگونه برخورد می‌کرد همان امامی که به اعتراف دوست و دشمن دلش برای مستضعفین می‌تپید وقتی در کشورمان حدود ۶ میلیون نفر هستند که می‌خواهند اما نمی‌توانند کار کنند، آدم‌هایی که کهولت سن یا بیماری توان‌شان را گرفته و همه نگاه‌شان به کمک‌های دولت است. کمیته امداد و بهزیستی از این افراد حمایت می‌کنند اما با مستمری‌های ماهانه‌ای که در بیشترین حالت به ۱۰۰هزار تومان در‌ ماه هم نمی‌رسد نمی‌توان از پس «بخور و نمیر» زندگی در روزگار نان سنگک ۱۲۰۰تومانی برآمد.

این افراد از چند مسیر مشخص ممکن است دریافتی داشته باشند. یارانه‌ای که سهم همه مردم است، کمک‌ها متفرقه مردمی و صندوق‌های حمایتی بخش غیردولتی که گاهی هست و گاهی نیست و دست آخر هم مستمری ماهانه. در کمیته امداد به هر مدد‌جوی تحت‌پوشش ماهانه ۵۳هزار تومان داده می‌شود. اگر ۲نفر و خانواده باشند ۶۰هزار تومان، اگر ۳نفر باشند ۷۱هزار تومان و اگر ۴نفر باشند ماهانه ۸۲هزار تومان می‌گیرند. تعداد اعضای خانواده ۵نفر که باشد ماهی ۱۰۰هزار تومان دریافت خواهند کرد و برای افراد بیشتر از ۵نفر هیچ کمکی پرداخت نمی‌شود. در بهزیستی نیز رقم‌ها دقیقا به همین اندازه است. به این ترتیب اگر یک خانواده ۴نفره شامل یک سرپرست معلول، یک همسر بیمار و ۲نوجوان در حال تحصیل داشته باشیم، باید با ۸۲هزار تومان ماهانه‌ای که از کمیته امداد یا بهزیستی می‌گیرند چرخ زندگی‌شان را بچرخانند.



jamaran

مروری کوتاه بر برخی سخنان امام خمینی در باب مستضعفین و محرومین بیانگر نسبت سازندگان حرم با آرمان‌های خمینی کبیر است.

«شما این انقلاب را به ثمر رساندید و گروههایى که در سرتاسر این کشور این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم [بودند] و همانهایى که مستضعف هستند و کاخ‏نشین‌ها آنها را استضعاف مى‌‏کنند و اینها ثابت کردند که کاخ‌‏نشین‌ها هستند که ضعیفند و پوسیده‌‏اند و براى این ملت هیچ کارى نکرده‏‌اند و نخواهند کرد » (صحیفه امام، ج‏۱۴، ص: ۲۶۱)

«تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بى‏بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتى که ممکن است خط اصولى دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم‏… ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد.» (صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۸۶ و ۸۷)

«بار سنگین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بر دوش قشر مستضعف است و همین گروه هستند که در جبهه و پشت جبهه فداکاری می کنند و نه طبقات بالا: «شما باید توجهتان به این توده‏‌هاى مستضعفى که با زحمت خودشان و رنج خودشان الآن در جبهه‌‏ها مشغول فداکارى هستند که خداوند تأییدشان کند و در پشت جبهه هم مشغول فداکارى هستند و مستضعف‏اند، آن بالاها اینها را ضعیف مى‌‏شمارند و مى‏‌شمردند… برای اینها کار کنید.» (صحیفه امام، ج ‏۱۵، ص: ۷۵)

«با توجه به اینکه بار سنگین انقلاب بر دوش قشر مستضعف است… وظیفه داریم فعالیت و توجه را به نواحى محروم، خصوصاً جنوب شهر، که در رژیم گذشته توجهى به آنها نشده، معطوف کنیم.» (صحیفه امام، ج‏۱۵، ص: ۲۷۳)

«خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشترى برخوردار شوند. معاذ اللَّه که این با سیره و روش انبیا و امیر المؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست.» (صحیفه امام، ج‏۲۰، ص: ۳۴۱)

 تصاویر زیر مربوط به حرم امام خمینی (ره) است که سایت جماران متعلق به موسسه تنظیم و نشر آثار امام منتشر کرده است.

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۸
مجید
رهبر انقلاب درباره جایگاه شیخ مفید می‌نویسند: وی در سلسله‌ علمای امامیه فقط یک متکلم و فقیه سرآمد و برجسته نیست، بلکه وی مؤسس جریان علمی رو به تکاملی است که در دو رشته‌ کلام و فقه تا امروز در حوزه‌های علمی شیعه امتداد یافته است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۸
مجید

رئیس دفتر روحانی گفت: نباید ما با پرداختن به برخی از جزییات و در فشار قراردادن مذاکره کنندگان جلوی دوربین، آنها را ناچار کنیم که برخی ترفندهای مذاکراتی خود را در پاسخ به یک اتهام نامربوطی که به آنها نسبت داده شده، بیان کنند.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو» نهاوندیان رییس دفتر رییس جمهوری با ایرنا به گفتگو پرداخته که متن این گفتگو به شرح ذیل است:

 

برنامه اقتصادی دولت، اقتصاد مقاومتی است

- از دولت انتقاد می شود که سهم تحریم ها در اقتصاد را بزرگنمایی می کند. تا چه حد رفع تحریم ها پس از توافق احتمالی هسته ای در رشد اقتصاد ایران موثر خواهد بود؟

نهاوندیان: به نظر بنده پاسخ به این سوال در 20 ماهه گذشته باید دیده شود، ما هنوز در شرایط تحریم به سر می بریم، این که رویکرد جدید دولت توانسته در علاج مشکلات اصلی اقتصادی کشور موثر باشد، تورم را کاهش دهد، اقتصاد را از رکود خارج کند به خوبی نشان دهنده این است که برنامه اقتصادی دولت اتکای صرف به رفع تحریم ندارد و برنامه اقتصادی دولت در یک کلمه اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی در شرایط تحریم، رفع تحریم به دلیل اقتصاد مقاومتی و اقتصاد مقاومتی پس از رفع تحریم؛ در واقع ما فقط می بایست رشد و توسعه کشور را متکی بر منابع داخلی کشور جست وجو کنیم البته استفاده از فرصت های بین المللی لازمه یک هوشمندی آگاهانه است. به این جهت است که به هیچ وجه توسعه اقتصادی کشور و دستیابی به اهداف نظام منوط به رفع تحریم نیست اما رفع تحریم لازمه دستیابی به اهداف ما است، در واقع تمثیل و تشبیه مقاومت پایمردانه مردم در این جنگ اقتصادی با دفاع مقدس از بسیاری لحاظ می تواند کمک کننده باشد، دفاع مقدس هشت سال طول کشید، ما مردم صلح طلبی بودیم، جنگ را تحمیلی می دانستیم؛ ملت ایران حاضر نشد تا لحظه آخر این تهمت دشمن را بپذیرد که ایران آغاز کننده جنگ بود. خوشبختانه محافل بین المللی هم این موضوع را پس از هشت سال دفاع مقدس ثابت کردند. هم دفاع و هم اصول خود را حفظ کردیم؛ اصولی که صلح و توجه به کرامت انسان سرلوحه آن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۱
مجید

محمد‌علی طاهری سرکرده فرقه انحرافی حلقه یا عرفان کیهانی به اتهام افساد فی‌الارض از طریق منحرف کردن افراد به اعدام محکوم شد.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، سید محمود علیزاده‌طباطبایی وکیل مدافع طاهری در پاسخ این سئوال که آیا حکم موکلش از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب ابلاغ شده است یا خیر اظهارکرد: خبردار شدم که دادگاه حکم به اعدام صادر کرده اما هنوز ابلاغ نکرده است.

 

وی اضافه کرد: تمام کارهای طاهری با مجوز انجام شده بود و هیچ دلیلی در پرونده وجود نداشت اما خبردار شدم حکم اعدام دادند ولی هنوز ابلاغ نشده است.

 

محمد‌علی طاهری سرکرده فرقه انحرافی عرفان کیهانی یا حلقه در ایران است که 14 اردیبهشت ماه سال 90 بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به‌اتهام توهین به مقدسات، مداخله غیرقانونی در امور پزشکی و درمان بیماران، ارتکاب فعل حرام و رابطه نامشروع، استفاده غیرمجاز از عناوین علمی (دکتر و مهندس)، ضاله بودن کتب و آثار، به 5 سال حبس، پرداخت 900 میلیون تومان جزای نقدی و 74 ضربه شلاق محکوم شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۳
مجید
یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۱:۲۶
Mehdi Ghasemi-21-1.jpg

«این بود؟ این بود؟ سندش کو؟ من همانی را گفتم که قبلا به آن اشاره کرده‌ام. گفتم اگر می‌خواهید این ها را به خیابان بیاورید و بعد گازانبری این‌ها را محاصره کنید، برایشان پرونده درست کنید، این کار را نکنید، اما اگر می‌خواهید آزاد بگذارید بحث دیگری است.»

این شاه بیت سخنان روحانی در مناظره انتخاباتی سال 92 خطاب به محمدباقر قالیباف بود. درست دو سال و هفت روز پیش، زمانی که شهردار تهران قصد داشت با یک حمله سیاسی اتفاقات سال 82 و برگزاری مراسم سالگرد حمله به کوی دانشگاه را یادآوری و روحانی را در زمینه سیاست داخلی و برخوردهای امنیتی زمین‌گیر کند اما « ضدحمله گازانبری» روحانی نه تنها تمام رشته‌های قالیباف را پنبه کرد بلکه یکی از عوامل اصلی قرار گرفتن کلید پاستور در دستان شیخ دیپلمات شد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، 22 فروردین 92 حسن روحانی فعالیت‌های خود را برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم آغاز کرد. نجات اقتصاد، احیای اخلاق و تعامل با جهان از اصلی‌ترین مباحث مطرح شده توسط روحانی بود. همان زمانی که خیلی‌ها بر سر آمدن یا نیامدن اکبر هاشمی رفسنجانی به صحنه انتخابات تردید داشتند. روحانی در دانشگاه شریف جمله ‌ای گفت که خط مشی سیاسی او را مشخص کرد. «من و آقای هاشمی هر دو یک مسیر را طی می‌کنیم اما روز رای‌گیری یکی از ما در لیست خواهد بود»

وقتی ثبت نام از کاندیداهای انتخابات آغاز شد روحانی از اولین کسانی بود که در ساعات اولیه روز اول ثبت نام در ستاد انتخابات کشور حاضر شد و خود را کاندیدای ریاست جمهوری یازدهم کرد. درست برعکس اکبر هاشمی رفسنجانی که در دقایق پایانی ثبت‌نام با حضور در ستاد انتخابات کشور ولوله‌ای در خیابان فاطمی به پا کرد. هرچند تا پیش از اعلام احراز صلاحیت کاندیداها بسیاری از روحانی توقع داشتند که به نفع هاشمی از کاندیداتوری کناره‌گیری کند اما نتیجه احراز صلاحیت‌ها نشان داد که تصمیم روحانی برای ماندن در صحنه انتخابات درست بوده چرا که صلاحیت رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام احراز نشد و حرف روحانی که می‌گفت در روز رای‌گیری یکی از ما در لیست خواهد بود درست از آب درآمد.

با بالاگرفتن تبلیغات انتخاباتی تقریبا تکلیف دو جناح سیاسی اصلی کشور مشخص شده بود. از طرفی محمدباقر قالیباف، محسن رضایی، علی اکبر ولایتی، سعید جلیلی و غلامعلی حداد عادل در جناح راست قرار می‌گرفتند، از سویی دیگر محمدرضا عارف کاندیدای اصلاح‌طلبان بود و محمد غرضی کاندیدای مستقل به حساب می‌آمد. اما هنوز تکلیف روحانی مشخص نبود که به کدام‌یک از جناح‌های سیاسی تعلق دارد.

روحانی شیک‌پوش اهل سرخه از همان برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری که ششم خرداد به صورت زنده از تلویزیون پخش شد نشان داد که رقیبی جدی برای سایر کاندیداها به حساب می‌آید. جمله معروف او در این برنامه که «در دادگاه وجدان مردم خیلی‌ها باید به دادگاه بروند» نام او را بیش از پیش بر سر زبان‌ها انداخت. او در انتهای همین برنامه از جیب لباده خود کلیدی را بیرون آورد و به عنوان کلید حل مشکلات کشور به مردم معرفی کرد. شاید پس از ابتکار رنگ‌های انتخاباتی که در سال 88 در انتخابات ایران مطرح شد نماد کلید روحانی ابتکار جذابی بود که بیشتر باعث می‌شد مردم از دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی سخن بگویند.

فن خطابه روحانی از دیگر نقاط قوت او به حساب می‌آمد. «بنده فردی هستم که از ابتدای زندگی سیاسی مسیرم روشن است، هیچ وقت پادگانی فکر نکرده‌ام، هیچ وقت پادگانی عمل نکرده‌ام. جزو افرادی هستم که حقوق خوانده‌ام. من سرهنگ نیستم حقوق‌دانم» جمله‌ کلیدی دیگری از روحانی بود که در همان مناظره هشت نفره معروف جای او را بیش از پیش در میان رای دهندگان باز کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۵
مجید
یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۷
1433171836813_hemmat khahi-20.jpg

آیت الله هاشمی رفسنجانی که این روزها نزدیکی یک جناح خاص به خود را اعتراف آن جناح به اشتباهات قبلی خود می‌داند، می‌گوید:«اگر می‌بینید بعضی‌ها که قبلاً با من موافق نبودند و حالا همراه شده‌اند من عوض نشده‌ام، بلکه آنها عوض شدند».

این عضو مجلس خبرگان رهبری درباره دخالت سلیقه‌های باندی و تفکرات جناحی در مجلس خبرگان رهبری هشدار می‌دهد و معتقد است که هر کس نگاه باندی به انتخابات خبرگان داشته باشد، خائن به انقلاب است و باندی و جناحی شدن انتخابات مجلس خبرگان از اعتبار این مجلس در جامعه می‌کاهد.

"آیت الله" که ثبت‌نامش در آخرین دقایق تعیین شده برای ثبت نام کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم برای بسیاری معادلات سیاسی را به شکل دیگری رقم زد، یادآور می‌شود که تا عصر جمعه که روز قبل آخرین مهلت نام نویسی در انتخابات بود تصمیمی برای حضور نداشته، اما شرایطی پیش آمد که او را برای ورود به عرصه رقابت‌های انتخاباتی قانع کرد امری که هاشمی رفسنجانی به صراحت می‌گوید می تواند در انتخابات خبرگان 94 تکرار شود.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد نتیجه مذاکرات ایران و 1+5 نیز نا امید نیست اما معتقد است که هر زمان که به توافق نزدیک می‌شویم، کسانی از دو طرف حرف‌هایی می‌زنند و دوباره شرایط را مشکل می‌کنند.

متن کامل گفت‌و گوی آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) به شرح زیر است:

اگر می‌بینید بعضی‌ها که قبلاً با من موافق نبودند و حالا همراه شده‌اند، من عوض نشده‌ام، بلکه آنها عوض شدند

مصاحبه با آیت الله هاشمی رفسنجانی

ایسنا- جناب آقای هاشمی، شما سالیان سال به عنوان یک فرد معتدل شناخته می‌شدید که هیچ جناحی نمی‌توانست شما را به خود منتسب کند، اما در سال‌های اخیر این تحلیل در بین سیاسیون مطرح شده که شما به یک جناح خاصی نزدیکتر هستید. نظرتان چیست؟

هاشمی رفسنجانی :خصلت اعتدالی من سیاسی نیست و هیچ‌وقت به عنوان یک موضع سیاسی برایم مطرح نبوده است. این شیوه یک عقیده فکری است که از قرآن گرفتم. آیات فراوانی از قرآن ما را دعوت به اعتدال می‌کند که در کتاب فرهنگ قرآن جمع کردم. قبل از انقلاب که با شاه مبارزه می‌کردیم، در کارها موضع معتدلی داشتیم. بعد از انقلاب تا الان براساس همان تفکر عمل می‌کنیم، چون با مطالعه به این نظر و عقیده رسیدم. قرآن می‌فرماید: «و کذلک جعلناکم امه وسطاً لتکونوا شهدا علی الناس، ما شما را امت معتدل قرار دادیم تا برای بشریت الگو باشید.» پس خداوند می‌خواهد اعتدال الگوی بشریت باشد. عقیده من هم این است. اگر می‌بینید بعضی‌ها که قبلاً با من موافق نبودند و حالا همراه شده‌اند، من عوض نشده‌ام، بلکه آنها عوض شدند. زمانی افراط کردند و ضررهایش را دیدند. در جلسات خود هم بحث کردند و فهمیدند که عملکرد آنها اشتباه داشت. اکثراً اعتراف به اشتباه کرده‌اند.

ایسنا- در همین زمینه، پس چرا یک عده که زمانی به شما نزدیکتر بودند و می‌گفتند آقای هاشمی در طیف ما می‌گنجد، الان به راحتی انتقادات خیلی شدیدی را مطرح می‌کنند و حتی گاهی از توهین کردن به شخصیتی که مورد اعتماد امام بودند و الان هم مورد اعتماد رهبری هستند، ابایی ندارند؟

هاشمی رفسنجانی: آنها هم عوض شدند. زمانی که آن جناح افراط می‌کرد، اینها معتدل بودند. اگر یادتان باشد همین گروه در خطبه‌های نماز جمعه در تعریف من شعارهایی می‌دادند که خودم قبول نداشتم. بعضی از آنها که خیلی به آنها خدمت کردم، نه فرد، بلکه به نهاد و اجتماع آنها کمک می‌کردم، مرید بودند و الان این‌گونه هستند؛ روزگار همین است، اما من در تمام این سال‌ها بر مواضع اعتدالی خود بودم و هستم.

در جنگ وقتی امام مرا فرمانده جنگ کردند و برای خداحافظی خدمت ایشان رفتم، گفتم «من با این هدف به جبهه می‌روم که نقطه‌ای از عراق را بگیریم تا جنگ را آبرومندانه تمام کنیم. راه درست و عقیدتی من این است که باید حقوق خود را از دشمن بگیریم». در آن شرایط تقریباً در تمام جبهه‌ها به مرز عراق رسیده بودیم. اگر جایی را گروگان می‌گرفتیم، می‌توانستیم پس از قبول آتش بس، با آن گروگان، حقوق خود را بگیریم.

صدام محاکمه می‌شد و خسارات ما را می‌داد. امام(ره) به من نگاهی از سر مِهر کردند و جوابی ندادند. عصر همان روز با هواپیما به دزفول رفتم و از آنجا برای شرکت در جلسه فرماندهان به قرارگاه رفتم که قرار بود چند روز دیگر عملیات خیبر شروع شود. همه جمع بودند که سخنرانی کردم و براساس نقشه عملیاتی که آنها کشیده بودند، گفتم «اگر این عملیات را به نتیجه برسانید، یعنی رابطه بغداد و بصره قطع شود که عراق بدون بصره و دریا نمی‌تواند استقامت کند، جنگ را تمام می‌کنم.» البته همانجا اختلاف شد و برخی گفتند «همه می‌گویند جنگ جنگ تا پیروزی» و آقای هاشمی می‌گوید «جنگ جنگ تا یک پیروزی» البته خیلی‌ها خوشحال شدند.

موضع خودمان را گفتم که قرار نبود جنگ طولانی شود. در آخر هم وقتی دیدم چاره‌ای جز ختم آبرومندانه جنگ نیست، با استعانت از قرآن از مسیرهای ممکن عمل کردم و همه چیز را فارغ از شعارهای حماسی به امام گفتند که امام خودشان پذیرش قطعنامه را به عهده گرفتند.

ایسنا- در سال 92 شما و یکی دیگر از شخصیت‌ها، نتیجه انتخابات را رقم زدید؛ شما با وجود حواشی قبل از انتخابات یکی از چهره‌های مؤثر بودید. برای انتخابات اسفند‌ماه در چه جایگاهی هستید؟ آیا باز هم ورود پیدا می‌کنید؟

هاشمی رفسنجانی : در اسفند ماه دو انتخابات برای دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان داریم که هر دو برای کشور مهم هستند؛ از اول انقلاب این‌گونه بودم که هر جا احساس کنم وظیفه من است که وارد شوم، می‌آیم. اگر احساس کنم، نباید وارد شوم، براساس تشخیص خودم نمی‌آیم. البته با افراد مورد اعتمادم مشورت می‌کنم و به نتیجه که رسیدم، عمل می‌کنم.

در انتخابات گذشته هم این‌گونه بود؛ تا عصر جمعه که روز قبل آخرین روز نام نویسی بود تصمیم داشتم نیایم اما شرایطی پیش آمد که قانع شدم تا بیایم. وقتی قانع شدم، گفتم« باید از رهبری بپرسم». چون معمولاً در کارهای مهم با ایشان مشورت می‌کنم. شب به ایشان تلفن کردم و موفق نشدم. صبح شنبه که به دفتر آمدم، اولین کارم این بود که گفتم« تلفن آقا را بگیرید تا صحبت کنم». گرفتاری داشتند و گویا جلسه‌ای بود که افراد زیادی بودند؛ تا ظهر وصل نشد. عصر خواستم که بگیرند و گفتند« موفق نشدیم». خودم به آقای حجازی در دفتر ایشان زنگ زدم و گفتم« با این ادله می‌خواهم نام نویسی کنم تا حماسه سیاسی خلق شود. شما به آقا اطلاع بدهید. قبلاً به ایشان گفته بودم که نمی‌آیم و نمی‌خواستم از رسانه‌ها بشنوند که من آمدم». آقای حجازی گفت« من فعلاً به آقا دسترسی ندارم». گفتم« من ساعت 5 می‌روم و پیش از آن حتماً به ایشان بگویید». 20 دقیقه بعد بود که گفت« من حرف شما را به رهبری گفتم و ایشان فرمودند پشت تلفن که نمی‌توانیم حرف بزنیم. بعداً همدیگر را می‌بینیم»؛ این بود که رفتم ثبت نام کردم.

مصاحبه با آیت الله هاشمی رفسنجانی

در انتخابات‌های پیش رو از کسی حمایت نمی‌کنم

ایسنا- بعد از ثبت نام شما اتفاقاتی در شورای نگهبان افتاد که با درایت مسائل را هدایت کردید. به گونه‌ای که یکی از چهره‌های تأثیرگذار در پیروزی آقای روحانی بودید. چه عواملی باعث شد که با وجود تأکیدات شما برای عدم ورود به انتخابات، ناگهان تصمیم به ورود به انتخابات گرفتید؟ برای انتخابات آتی چه برنامه‌ای دارید؟

هاشمی رفسنجانی :اولاً در انتخابات مجلس شورای اسلامی به خاطر شرایط سنی نمی‌توانم ثبت نام کنم، اما نظراتم را می‌گویم. یعنی ملاک‌های خودم را برای یک نماینده مجلس می‌گویم. در انتخابات خبرگان هم اگر به این نتیجه برسم که باید بیایم، می‌آیم. در هر دو انتخابات به اسم از کسی حمایت نمی‌کنم، ولی معیارهایی را می‌گویم و مردم براساس تشخیص خودشان معیارها را در افرادی که ثبت نام کرده‌اند، می‌بینند و رأی می‌دهند.

ایسنا- اخیراً در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی که قبل از انتخابات هیأت رئیسه مجلس خبرگان بود، فرمودید « خودم تشخیص ندادم که در هیأت رئیسه باشم چون از جایگاه یک عضو هم می‌توانم برنامه‌های خبرگان را پیگیری کنم»؛ این جمله شما حواشی زیادی ایجاد کرد که آقای هاشمی برنامه‌های خاصی برای خبرگان رهبری دارد. در حال حاضر برنامه شما چیست؟

هاشمی رفسنجانی :همانطور که گفتم که اگر به اینجا برسم که باید باشم، می‌آیم. البته مجلس خبرگان بسیار مهم است. تصمیمات خبرگان طولانی مدت است. جان من هم با انقلاب آمیخته شده و هر جا که ببینم از آن ناحیه خطری متوجه انقلاب می‌شود، برای رفع آن خطرها در حد وسع و توان خودم وارد می‌شوم.

نگاه باندی به انتخابات خبرگان خیانت به انقلاب است

ایسنا- هنوز هم حضور در هیأت رئیسه برای شما مهم نیست؟

هاشمی رفسنجانی: برنامه خاصی ندارم. مجلس خبرگان خیلی حساس است. نباید سلیقه‌های باندی و تفکرات جناحی در آن دخالت داشته باشد. انتخابات آن هم مهم است. اگر انتخابات خبرگان باندی و جناحی باشد، خود مجلس در جامعه کم اعتبار می‌شود که ضررهایش به پایه‌های نظام می‌رسد. اصلاً مصلحت نیست که هر کسی با هر هدفی برای اعتبار رهبری نظام که کار مجلس خبرگان است، در جامعه شبهه درست کند. اگر جایگاه رهبری را در افکار عمومی ضعیف کنیم، پایه انقلاب سست می‌شود. به نظرم هر کس نگاه باندی به انتخابات خبرگان داشته باشد، به انقلاب خیانت می‌کند. انقلابی که اهداف بلندی داشت و هنوز راهی طولانی تا رسیدن به آرمان‌ها دارد.

کسی نباید در آرای مردم دخالت کند

ایسنا- اخیراً خیلی از اعضای دولت و حتی آقای جهانگیری در جلسه حزب کارگزاران گفته‌اند که مجلس آینده برای دولت مهم است و اگر بخواهند اهداف دولت پیش برود، باید به انتخابات مجلس توجه ویژه‌ای کنند. توصیه شما به دولت به عنوان مجری انتخابات چیست؟ چون آقای جنتی به صحبت‌های آقای جهانگیری واکنش نشان دادند.

هاشمی رفسنجانی :براساس سیاست‌های کلی انتخابات هیچ یک از نهادهای نظامی، قضایی و همه نهادهای حکومتی حق ندارند در انتخابات به نفع یک شخص یا یک جناح اقدام کنند. فرد مطرح نیست. نهاد هم باید توجه کند. یعنی دولت نمی‌تواند بگوید من از فلان جریان حمایت می‌کنم. باید مقدمات کار را برای اعلام تشخیص مردم فراهم کند. این تصویب شده است. منتها باید شرایطی فراهم شود که مردم بتوانند بحث کنند و به تشخیص برسند. این دیگر مثل روز روشن است که کسی نباید در آرای مردم دخالت کند.

معتدل‌ها، حرف مرا می‌زنند

ایسنا- شما فرمودید معیارها را برای انتخابات مجلس، بیان می‌کنید. می‌خواستم بدانم پیش‌بینی شما در این رابطه چیست؟ آیا اصلاح‌طلب‌ها به معیار شما نزدیک‌تر هستند و یا اصول گرایان؟

هاشمی رفسنجانی :پیش‌تر گفتم که در شرایط متفاوت هر یک از جناح‌ها بیشتر با افکار من همراهی می‌کنند. الان هم معتدل‌ها، حرف مرا می‌زنند. هر یک از این دو طرف که با افکارم سازگارتر باشند، من آنها را بیشتر دوست می‌دارم.

ایسنا- با توجه به انتخابات مجلس، چه پیش بینی‌هایی از ترکیب سیاسی مجلس آینده دارید؟ آیا چهره‌هایی مثل حاج حسن آقا خمینی در انتخابات شرکت می‌کنند؟

هاشمی رفسنجانی :اگر یک انتخابات عادلانه‌ای داشته باشیم که با توجه به تأکیدات رهبری در انتخابات گذشته خواهیم داشت و کسی جرأت نمی‌کند به بهانه‌های باندی، منافع ملی را ندیده بگیرد، افکار عمومی مردم حاکم می‌شود. شما خبرنگاران خواسته‌های مردم را بهتر از من می‌شناسید. چون در جامعه هستید و کار شما اطلاع‌رسانی و پیگیری از خبرهاست. فکر می‌کنم افکار عمومی تندروی ها، افراط‌کاری‌ها و کارهای خشک و متحجرانه را نمی‌پسندد و قبول ندارد. تحصیلکرده‌های کشور که خیلی زیاد هستند، در خانواده‌های خود اثر گذاشتند. رسانه‌های جهانی نیز پیگیر ماجرا هستند. افکار مردم به گونه‌ای است که هر نظامی روی آنها حساب نکند، ضرر می‌کند. نظام اسلامی ما نیز همیشه می‌خواست با مردم باشد. انقلاب با مردم پیروز شد، با مردم جنگید و با مردم شورش‌های اول انقلاب را خاموش کرد. همیشه با پشتوانه‌های مردمی مستحکم بود. همین الان نیز هر وقت مردم در راهپیمایی‌ها حضور می‌یابند، نظام تقویت می‌شود؛ همین حضور چندساعته برای نظام مهم است.

می‌دانید که رهبری صریحاً فرمودند« رأی مردم حق الناس است»؛ حق الناس در اسلام معانی خاصی دارد؛ اگر کسی حق الناس را در انتخابات ندیده بگیرد، خداوند هم نمی‌بخشد. چون خداوند عادل است و از طرف دیگران حقشان را نمی‌بخشد، مگر اینکه آن شخص که حقش ضایع شده، راضی شود. فکر می‌کنم هر انتخابات درست، کلید نجات کشور در مشکلات است. مهم نیست چه کسی می‌آید، مهم این است که به تشخیص مردم باشد.

در مورد حاج حسن آقا هم من نمی‌توانم نظر بدهم و باید خودشان بگویند.

مصاحبه با آیت الله هاشمی رفسنجانی

در مذاکرات مشکلات آمریکا و اروپایی‌ها کمتر از ایران نیست

ایسنا- با توجه به اینکه از زمان شروع به کار دولت یازدهم، مذاکرات هسته‌ای بصورت ویژه‌ای در حال پیگیری است پیش‌بینی شما با توجه به اینکه کمتر از 40 روز تا پایان مذاکرات باقی مانده است، چیست؟ دغدغه شما در مورد مذاکرات هسته‌ای شامل چه مواردی می‌شود؟

هاشمی رفسنجانی :فکر می‌کنم هم ایران و هم طرف‌های ما می‌خواهند مذاکرات به نتیجه برسند. البته هر دو طرف در داخل کشورهای خودشان مخالفان و مشکلاتی دارند. مشکلات آمریکا و اروپایی‌ها کمتر از ایران نیست. اسرائیل به خاطر رسانه‌ها و پول‌هایی که صهیونیست‌ها هزینه می‌کنند، در آنجا خیلی متنفذ است. بسیاری از نمایندگان غرب- نه همه- مدیون کمک‌های صهیونیست‌ها هستند. به علاوه حزب جمهوری‌خواه آمریکا در مقابل حزب دمکرات مواضع منفی دارد و نمی‌خواهند که اوباما افتخار حل مسئله ایران را به نام خودشان ثبت کند. در ایران هم چنین کسانی هستند، اما نظام و توده مردم براساس واقعیت‌ها فکر می‌کنند و می‌خواهند مشکلات حل شود. برنامه اصلی نظام کم کردن تحریم و اثرات آن درجامعه است.

فکر می‌کنم ایران می‌خواهد مسئله حل شود، اما نمی‌خواهد باج بدهد. آنها هم می‌خواهند این موضوع حل شود و به خیالشان نمی‌خواهند باج بدهند. این در حالیست که ایران باج نمی‌خواهد، بلکه فقط می‌خواهد شر آنها کم شود. در این شرایط ممکن است مشکلاتی پیش بیاید، اما ناامید نیستم. هر وقت به توافق نزدیک می‌شویم، کسانی از دو طرف حرف‌هایی می‌زنند و دوباره شرایط را مشکل می‌کنند.

ایسنا- به نتیجه رسیدن مذاکرات، شاید مشکلاتی را بویژه در مساله واردات ایجاد کند و شاهد واردات بی‌رویه باشیم. توصیه‌های حضرت عالی برای حمایت از تولید ملی چیست؟

هاشمی رفسنجانی :ظرفیت‌های ایران به گونه‌ای است که می‌تواند از همه امکانات در جهت تقویت تولید استفاده کند؛ چون هم دانش و هم نیروهای انسانی دانشمندی دارد. شکی نداریم بعضی از کشورهای غربی و شرکت‌هایشان می‌توانند کمک کنند، اما اصل برای ما منافع ملی است. هر جا که لازم است، واردات خواهیم داشت و هر جا لازم نیست، دولت برنامه ریزی می‌کند. البته اولین دستاورد توافق،‌ کنده شدن شرّ آنهاست. الان مشکلات زیادی در تجارت خارجی داریم؛ نفت را می‌فروشیم و پول آن را به بهانه تحریم به ما نمی‌دهند. چین و هند می‌آیند به جای پول، کالاهای کم کیفیت می‌دهند. در آن صورت که راه‌ها باز شود، دیگر کشوری نمی‌تواند سوءاستفاده کند.

بعد از جنگ یک تجربه موفق داشتیم، در حالی که شرایط امروز را در قدرت علمی و وجود نیروهای تحصیلکرده نداشتیم. در همان شرایط روابط خود با غرب را صمیمی کردیم، به گونه‌ای که طرح‌های بزرگ ما را فاینانس می‌کردند و اگر لازم بود، کمک‌های فنی می‌کردند.

در آن شرایط شرکت‌های خارجی سود خود را می‌بردند و ایران هم منافع ملی خود را تأمین می‌کرد که بهترین و مهمترین آن ایجاد اشتغال بود. می‌دانید که در آن مرحله خیلی استفاده کردیم و الان شرایط به گونه‌ای است که به مراتب می‌توانیم بیشتر استفاده کنیم. اصلاً نگران هجوم واردات نیستم؛ چون ایران را می‌شناسم و مردم را در طول این سالها کاملاً شناختم.

ایسنا- سیاست‌های علمی و فناوری کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چقدر با فضای حاکم بر دانشگاه‌ها همسو است؟

هاشمی رفسنجانی :پیشرفت علمی کشور حدی ندارد و می‌بینید که دنیا با همه پیشرفت‌های روزافزون، هنوز دارند جلو می‌روند. در ایران نیز ما این سیاست‌ها را داریم تا به پیشرفت‌های علمی برسیم و می‌دانیم که هر چه جلوتر برویم، راه‌های زیادی باز می‌شود. کسی نمی‌تواند در پیشرفت‌های علمی حدی تعیین کند. قطعاً ما در خیلی از میدان‌ها، عقب هستیم که باید پیشرفت کنیم. بعضی از جاها پیشرفت علمی کردیم، ولی عملیاتی نشده است. ما تحقیقات خیلی زیادی از اساتید و دانشجویان در دانشگاه داریم. اینها اختراعات زیادی کردند که از مرحله آزمایشگاهی عبور کرده، ولی همین طور در بایگانی‌هاست. این حرکت جدید ما، بنا بود از طریق سند چشم انداز 20 ساله باشد که دانش محور است. دانش محور یعنی کارهای عالمانه انجام شود، چون کارهای کپی سازی و امثال اینها جواب نمی‌دهد. بلکه باید تحقیقاتی باشد و باید در اجرائیات، عالمانه عمل کنیم. تاکنون این‌گونه بوده که بیشتر از نفت استفاده می‌کردیم و ماشین آلاتی که از پول نفت می‌خریدیم، برای ما کار می‌کردند که نقش انسان در آن کم بوده است.

در بحث توسعه، مثلثی وجود دارد که یکی انسان، دوم فضا و سوم، مواد است. ما و کشورهای جهان سوم در این‌گونه چیزها یعنی در نقش انسانی آن، عقب هستیم. واقعاً بهره‌وری در کشور ما، زیر حد متوسط است. پیش‌بینی کرده بودیم براساس آن سندی که رهبری نیز آن را امضاء و ابلاغ کردند، 5/2 درصد توسعه اقتصادی‌ ما از ناحیه بهره‌وری باشد. اما الان این بدست نمی‌آید و نرخ رشد بهره‌وری، خیلی کم است. بهره‌وری ما، واقعاً ضعیف است که برای جبران آن، فقط باید با دانش و عمل کردن به دانش، کار کنیم.

جزئیاتی از عملیات کربلای 4

ایسنا- چند وقتی است که شهدایی را که پیدا شدند، به کشور برگرداندند. اینها مربوط به عملیات کربلای 4 در سال 65 هستند؛ قرار بود با این عملیات، موفقیت‌های خوبی برای نظام بدست آید؛ ولی آن عملیات، طبق پیش‌بینی‌ها، جلو نرفت و برای نظام موفقیتی در پی نداشت. گفته می‌شود که علت شکست آن عملیات این بود که اطلاعات عملیات لو رفته بود. در همین رابطه، گروه‌هایی را منتسب کردند که باعث لو رفتن عملیات شدند. چیزی که در رسانه‌ها خواندیم، این بود که نهضت آزادی و مجاهدین، اطلاعات را لو دادند و آمریکا هم با هواپیماهای جاسوسی از منطقه عکسبرداری کرده و آن را در اختیار صدام قرار داده بود. می‌خواستم بدانم با توجه به اینکه شما مسئولیتی در دفاع مقدس داشتید، این عملیات برای چه منظوری طرح‌ریزی شد، علت اصلی شکست عملیات چه بود و چه کسی در این شکست، مقصر بود؟

هاشمی رفسنجانی :طبعاً چون من فرمانده جنگ بودم، جمع‌بندی همه اطلاعات قبل و بعد از عملیات و در حین عملیات به من می‌رسید. یعنی من دایماً از اینها دعوت می‌کردم و مسایل را می‌پرسیدم. پس همه چیز را خوب می‌دانم. به همان سیاستی که در خیبر اعلام کرده بودیم که یک جای حساسی از عراق را بگیریم و بعد جنگ را تمام کنیم، عمل می‌کردیم. فرماندهان به ما گفتند که اگر می‌خواهید این کار را بکنید، مهلتی به ما بدهید، طرحی را تهیه می‌کنیم تا ابزار لازم آن را تهیه کنیم.آنها رفتند و عملیات را طراحی کردند. در آن زمان آن طرف فاو در دست ما بود. نظر من همان موقع، این بود که از ساحل خور عبدالله به ام‌القصر برویم؛ ام‌القصر، پایگاه دریایی عراق بود و کشتی‌های جنگی و غیرجنگی‌شان که در آنجا بود از طریق کانالی به دریای خلیج‌فارس می‌رفتند. بنا بر این بود که ما به آنجا برویم. البته قبلا ًرفته بودیم، اما موفق نشده بودیم؛ چون در آنجا یک کارخانه نمک بود که نتوانستیم از آن عبور کنیم. این دفعه، بنا شد عملیاتی انجام دهیم که بتوانیم کاملاً عراق را از دریا، جدا کنیم؛ یعنی هدف اصلی من به عنوان فرمانده جنگ، این بود؛ اگر این کار انجام می‌شد، ما به هدف‌مان می‌رسیدیم و می‌گفتیم که الان قطعنامه را می‌پذیریم و شما هم بیایید حق و حقوق ما را بدهید تا آتش بس را بپذیریم.

عملیات خیلی حساس بود. گفتند ما این تعداد نیرو لازم داریم. ما چند ماه تبلیغات کردیم، جوانان جمع شدند و آموزش دیدند، با نهایت رازداری، همه چیز را در این طرف اروند آماده کردیم. نقشه چند فلش داشت، عملیات فریب داشتیم، عملیات پشتیبانی داشتیم و همه چیز، آماده بود. حتی وقتی می‌خواستم به جبهه بروم، احتیاط کردم و به خوزستان نرفتم. دو سه روز قبل از عملیات به بوشهر رفتم و به شکل کاملاً ناشناس، غروب شبی که قرار بود عملیات شود، زمینی به طرف خوزستان آمدم و از اهواز و سه راهی آبادان خرمشهر به سوی امیدیه رفتم که آقایان رحیم صفوی و دکتر روحانی با من بودند. شب را در پایگاه امیدیه ماندم. آنجا بود که خبر لو رفتن عملیات را شنیدم. آقای سنجقی را با یکی از محافظانم به منطقه فرستادم تا خبرهای جدیدتری را براساس مشاهدات بگیرم. برای ارتش و سپاه دو محور مشخص ‌کردیم. باید دوباره از اروند عبور می‌کردیم؛ ما در فاو عبور کرده بودیم و این بار می‌خواستیم از پشت نیروهای عقب(جنوب بصره) وارد شویم. جایی را در نظر گرفته بودیم و آن نقطه حساسی بود که نزدیک‌ترین راه (یک جزیره) عبور بود.

ما پس از عبور از این جزیره به آن طرف می‌رفتیم. من جزئیات نقشه را می‌دانم. اواخر شب (نزدیک صبح) بود که به من اطلاع دادند عملیات با مشکل برخورد کرده است. من گفتم: چه مشکلی؟ گفتند که به صورت تلفنی نمی‌توانیم بگوییم. آقا سنجقی از خطوط مقدم به گلف آمد و ماجرا را برای من توضیح داد؛ معلوم شد آن نقطه اساسی که می‌خواستیم از آن عبور کنیم، عراقی‌ها مطلع شدند. حال اینکه از کجا مطلع شدند، نمی‌دانستیم. آن موقع فرض ما بر این بود که آمریکایی‌ها از طریق ماهواره‌هایشان و هواپیماهای آواکسی که در عربستان بود، با رادارهایشان ما را می‌بینند و اطلاعات لازم را به عراقی‌ها داده‌اند. به همین دلیل آنها این نقطه را زیر نظر داشتند و به محض اینکه نیروهای ما حرکت کردند، درست همان نقطه را زیر آتش انبوه گرفتند.

کسانی که عبور کرده بودند، آن طرف گیر افتاده بودند و آن کسانی که می‌خواستند دوباره وارد شوند، گیر افتادند. بنابراین عملیات قفل شد. ممکن بود که از جاهای دیگر بروند، اما جاهای اصلی نبود. من هنوز جلو نرفته بودم و در امیدیه بودم. آقای رضایی به من گفتند که ما عملیات را متوقف کردیم و داریم بچه‌ها را بر می‌گردانیم و برگرداندند. انصافاً همه چیز عملیات، خوب آماده شده بود؛ یعنی هم نیرو آماده بود، هم امکانات جنگ فراوان بود، هم چیزهای دیگری داشتیم و وضع‌ ما خیلی خوب بود.

بالاخره از آن نقطه آسیب خوردیم و نیروها را برگرداندند. البته عملیات با اقدام بعدی، به سرعت جبران شد. من در قرارگاه عملیات مستقر شدم. همه فرماندهان تا سطح گردان جمع شدند. فرماندهان لشکرها، فرماندهان قرارگاه‌ها و فرماندهان گردان‌ها در قرارگاه جمع شدیم و تا نزدیک صبح با آنها بحث کردم. در آن جلسه، آقایان همه جزئیات را گفتند و آمده بودند تا ببینیم بعد از این باید چه کار کنیم. اینجا بود که بحث شد. در آنجا، دو نظر بود؛ یک عده می‌گفتند که ما الان عملیات را متوقف و بچه‌ها را مرخص کنیم تا برای استراحت به خانه‌هایشان برگردند، بعد وقتی که دوباره آماده شدیم، همه را مجدداً با فراخوان بر می‌گردانیم. یک عده هم بودند که با این نظر مخالف بودند و می‌گفتند نه! اگر بچه‌ها بروند و با توجه به اینکه این شکست در بوق می‌رود، روحیه بچه‌ها ضعیف می‌شود، دیگر نمی‌آیند، وضع‌مان بدتر می‌شود، با تبلیغات دشمن، روحیه همه مردم ضعیف می‌شود. چون عده زیادی شهید و یا اسیر شده بودند.

خیلی بحث کردیم، وقتی که رأی گرفتیم، دیدیم 50 – 50 است. یعنی اگر 30 نفر در آنجا بودند، 15 نفر با نظر اول و 15 نفر دیگر با نظر دوم، موافق بودند. نهایتاً راهکار را در این دیدند که من و آقای رضایی، تصمیم بگیریم. آنها رفتند و ما راجع به موضوعات بحث کردیم. البته آنهایی هم که مخالف بودند، می‌گفتند که ما تابع فرماندهی هستیم و اگر شما فرماندهان، فرمان دهید، ما هم قبول می‌کنیم. بعد از بحث فراوان، به این نتیجه رسیدیم که باید عملیات را در یک فلش دیگر ادامه بدهیم. چون فلش اول، این بود که از آب عبور کنیم و به طرف ام‌القصر برویم. با این کار، عملاً بصره را دور می‌زدیم. فلش دیگر، شلمچه بود. یعنی از شلمچه تا تنومه و از آنجا هم، بصره را از دو طرف محاصره می‌کنیم. گفتیم که این شاخه شکست خورد، اما شاخه دیگر که در دست ارتش بود و قرار بر این بود که آنها عمل کنند، چون آنها شناسایی‌های خودشان را کرده بودند. من و آقای رضایی، تصمیم گرفتیم همین الان فلش دوم را عملیاتی کنیم و نگذاریم نیروها برگردند. به همین دلیل به گونه‌ای خبر را اعلام کردیم که این یک عملیات فریب بود؛ یعنی این‌گونه آن تبلیغات را خنثی کردیم و به گونه‌ای در منطقه هور تحرک پیدا کردیم که عراق فکر کند عملیات اصلی را می‌خواهیم در آنجا، انجام دهیم. همان عملیات خیبر را که نیمه کار مانده بود، دوباره انجام دهیم و از آن طرف راه بصره را قطع کنیم.

در اینجا، دشمن فریب خورد؛ یعنی ما این دفعه توانستیم او را فریب دهیم. دشمن خیال کرد منطقه اصلی ما در عملیات بعدی، آنجاست. لذا آنها خیلی از نیروهایشان را به این سمت بردند و تمام همت‌شان را بر این گذاشتند که کشف کنند ما می‌خواهیم چگونه عمل کنیم. همه بچه‌ها که آماده و پای کار بودند، یک استراحت کوتاه و یک تجدید قوا و تجدید روحیه کردند تا اینکه عملیات کربلای 5 شروع شد. این عملیات بسیار موفقیت آمیز بود؛ یعنی ما از سخت‌ترین سنگرهای دفاعی عراق که با بتون آرمه ساخته بودند و جلوی آن، سه کیلومتر آب انداخته بودند که زیرآب‌ها، همه مین بود، عبور کردیم و جلو رفتیم. در همین عملیات بود که خبر رسید مستشارهای روسیه به قراگاه‌های بصره آمدند و به عراقی‌ها کمک می‌کنند، چون وحشت کرده بودند. دشمن در اینجا، فریب خورده بود و خیال کردند ما می‌خواهیم آن طرف برویم. ما خوب جلو رفتیم و عملیات خیلی موفقی شد.

موفق‌ترین عملیات دوران دفاع مقدس، عملیات کربلای 5 بود. آنها در زمین ما بودند. ما آنها را شکست دادیم، رفتیم در زمین آنها، خیلی جلو رفتیم و تا نزدیک بصره رفته بودیم. آقای شمخانی هم عملیات را فرماندهی کرد. عملیات سختی بود، اما خیلی خوب بود. ما این دو عملیات را این‌گونه تعریف کردیم که عملیات اول، عملیات فریب بود و عملیات اصلی، این بود که خیلی رضایت‌بخش شد. شما می‌توانید به رسانه‌ها مراجعه کنید و خبرهای آن موقع را ببینید که چگونه بود. شرایط به گونه‌ای بود که آیت‌الله خامنه‌ای بعد از اینکه رهبر شدند، به همه فرماندهانی که در عملیات کربلای 5 آن‌گونه جنگیده بودند، نشان فتح و یک میلیون تومان وجه نقد دادند. به من هم به عنوان فرمانده جنگ، نشان دادند.

بنابراین ما در عملیات اول که به نام عملیات کربلای 4 بود، ناموفق بودیم اما بلافاصله جبران کردیم و در آن طرف، واقعاً دشمن را شکست دادیم. البته من این را قبلاً در خطبه‌های نماز جمعه و مصاحبه‌ها، گفتم.

ایسنا- به خاطر اینکه 375 شهید را آوردند، دوباره این مسأله رو آمده است.

هاشمی رفسنجانی :بله شما اگر به رسانه‌ها مراجعه کنید، می‌بینید با عملیات کربلای 5، آثار شکست کربلای 4 از بین رفت. یعنی به گونه‌ای تبلیغات کردیم که اصلاً آن مسأله حل شد.

ایسنا- چند سالی است که منطقه خاورمیانه درگیر افراطی‌گری دینی شده است. جدای از مناصب سیاسی و اجرایی، در مسایل فرهنگی سابقه و آثار مختلفی دارید. پیشنهاد شما چیست؟ از اندیشه‌های دینی برای رفع افراطی‌گری‌ها چه استفاده‌های می‌توانیم بکنیم؟

هاشمی رفسنجانی :یک بعد سیاسی و یک بعد فکری مسأله را مطرح می‌کنم. در بعد سیاسی تا این اواخر، مثلاً 50 سال پیش یا قدری دورتر، گرفتاری ما استبداد و استعمار بودند. یعنی همیشه روسای استبدادی در کشورها چون مردم را نداشتند، با خارجی‌ها می‌ساختند. خارجی‌ها هم مستبد‌ها را تأیید می‌کردند. مثل زمان پهلوی که مستبدها فرمان مستکبران را اجرا می‌کردند. منافع هر دو در همکاری بود تا منافع مردم را قیچی کنند. این شیوه برای ملت‌ها، تا حدودی قابل حل بود. مثلاً وقتی ما شاه را شکست دادیم، آمریکا را هم بیرون کردیم و توانستیم بر هر دو پیروز شویم. البته آنها مشکلات زیادی درست کردند. اینجا می‌خواستم امتیازات انقلاب اسلامی را بگویم که چقدر مهم است. می‌توانید بعدها در خبرگزاری روی آن کار کنید. آنها رفتند ضلع سومی درست کردند که گروه‌های افراطی هستند. اینها آمدند یک جریان افراطی تند را ساختند که از طالبان در افغانستان شروع شد. زمانی بود که طالبان در مقابل شوروی‌ها می‌جنگیدند و مردم افغانستان هم انگیزه داشتند که بجنگند. در پاکستان این گروه را تقویت کردند. چون ریشه آنها در پاکستان است. براساس آن تفکر 5 هزار مدرسه در پاکستان درست کرده بودند که شاید الان به 30 هزار رسیده باشد. بچه‌های مردم را این‌گونه تربیت کردند. علیه شوروی جنگیدند و بعدها به جان هم افتادند که هنوز دارند مردم افغانستان را می‌کشند. پاکستان هم به مصیبتی که درست کردند، مبتلا شد. این تفکر بعدها در خیلی از کشورها پخش و سرمایه بزرگی برای نیروهای استکباری و استبدادی شد. منتها برای استبداد موقت و برای استکبار دائمی است. الان مثلث شدند که مشکل کشورهای اسلامی شده است. به خاطر اینکه آنها وهابی‌ها هستند. وهابی‌ها را کمی برای شما توضیح می‌دهم. اینها اصلاً افراطی هستند. سازمان، فکر و تفکراتشان افراطی است. عربستان سعودی یک کشور وهابی اصل است و وهابی از آنجا شروع شد. الان ما سه مشکل را با هم داریم و حل کردن آن تقریباً برای کشورهایی که قیام می‌کنند، مشکل شده است. مثلاً مصر، لیبی یا همه‌ی این کشورها، مردم مصر توانستند بر استبداد و استعمار پیروز شوند. یعنی هم مبارک را شکستند و هم در آن مقطع دست استعمار را کوتاه کردند. اما یک گروه تندرو از بین مبارزه درآمدند و مردم را از کاری که ‌کردند، پشیمان کردند. کشوری هست که عمدتاً با توریسم زندگی می‌کند. آنها فضای آنجا را آن‌قدر نا امن کردند که بعد از انقلاب اصلاً توریسم نمی‌آمد و مردم دچار مشکلاتی از قبیل شغل، گرانی و نا امنی شدند. حکومت مستبد شکسته و نا امنی زیاد شده بود و عده‌ای از مردم از کارشان پشیمان شدند و دوباره به یک ارتشی رأی دادند و ارتشی‌ها برگشتند. یک نظامی را که بیرون کرده و یک نظامی دیگر برگشت. ظاهراً آقای سیسی آدم محبوبی بود. اما به هر حال نظامی بود و نظامی‌ها هم تابع آمریکایی‌ها بودند. بعد از کمپ دیوید، نظامی‌های مصر با پول آمریکا کارشان را می‌گردانند. لیبی هم این‌گونه شد. در لیبی استبداد را شکستند. ولی گروه‌های افراطی مسلح وارد کار شدند و الان وضع بدتر از مصر شده است و در آخر این شرایط باید آدم قدرتمندی بیاید و این نا امنی‌ها را بنشاند.

جاهای دیگر هم این‌گونه پیش می‌رود. در تونس ابتدا عقلانیت به خرج دادند و توانستند عبور کنند. ولی دوباره در حال رشد کردن هستند که همین‌ها به نمایشگاه حمله کردند و کارهایشان را شروع کردند. الان این‌گونه شده است که وقتی مردم پیروز می‌شوند، افراطی‌ها وضع کشور را آنچنان به هم می‌ریزند که مردم دوباره به قبلی‌ها پناه می‌برند. انقلاب ایران این امتیاز را دارد که آنها ندارند. به خاطر اینکه امام(ره) در آن زمان خیلی متنفذ بودند و حرفشان مثل آیه قرآن برای مردم بود. اگر امام راحل نبود، ما هم دچار همین وضع می‌شدیم. یعنی وقتی که انقلاب پیروز شد، همه گروه‌هایی که مسلح بودند و در زندان بودند، آزاد شدند و بیرون ریختند، با تشکیلات خودشان کلانتری‌ها و پادگان‌ها را غارت کردند و همه مسلح شدند و شعار تجزیه در کردستان، ترکمن صحرا، بلوچستان و خوزستان سر دادند و بعداً حتی در حال سرایت به آذربایجان بود. ولی چون امام خیلی مقتدر بودند و مردم امام(ره) را قبول داشتند، همین جوان‌های انقلابی در زیر سایه امام(ره) جمع شدند و همه اینها را ظرف یک سال از میدان بیرون کردند و نگذاشتند کشور تجزیه شود. آنها نتوانستند این کار را بکنند و به خنس‌هایی افتادند که می‌بینید. در اینجا ما به دامان استعمار نرفتیم که بیایند ما را نجات بدهند. به خاطر اعتمادی که به امام بود، نیروها و بچه‌های مخلص به میدان آمدند و توانستیم خودمان را حفظ کنیم. این مشکل الان برای همه کشورهاست. مثلاً سوریه، الان مشکل این است که اگر بخواهند بشار اسد را ساقط کنند، بعداً چه می‌شود؟ این گروه‌های تروریستی به آسانی از آنجا بیرون نمی‌روند وناامنی خیلی شدیدتر می‌شود.

در همه جا این مشکل در حال پیدا شدن است. اما ریشه این جریان چیست؟ خیلی آسان می‌توانید بفهمید با کتابی که معرفی می‌کنم و آسان ترین کتاب است. ریشه این جریان مربوط به هفت، هشت قرن قبل است. شخصی به نام ابن‌تیمیه افکاری داشت که شیعیان را مشرک و کافر و مرتد و مهدورالدم می‌دانست و در آن زمان خیلی موفق نشد. بعد محمد بن عبدالوهاب که یک عالم سنی بود راه او را دنبال کرد و مریدان او فرقه وهابیه را تشکیل دادند. تا آن موقع تیمیمی می‌گفتند. همین کارهای ابن تیمیه را محمد ابن عبدالوهاب در کشور عربستان سازماندهی کرد و تشکیلاتی به نام وهابیه درست کرد و راه افتادند و همین کارهایی را که الان داعش می‌کند، آنها هم می‌کردند. آنها دو بار به عراق آمدند و حرم‌ها را منهدم و مردم را قتل عام کردند و رفتند.

در خود عربستان همه آثاری را که از زمان ائمه(ع) مانده بود، منهدم کردند و حتی قبر پیغمبر(ص) و مسجد را به هم ریختند و بارگاه‌ها و بقعه‌های بقیع را خراب کردند. آن موقع در بقیع بقعه بود. هنوز افکار آنها در دولت عربستان است. منتها ملک عبدالله که آمد یک مقدار معتدل کرد. آدم عاقلی بود. اینهایی که دوباره آمدند، همان افکار را دارند. الان این خطر برای دنیای اسلام هست. شبکه‌ها تشکیل شده و پولدارهای وهابی به اینها کمک می‌کنند. در آفریقا از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب و در آسیا، خاورمیانه هستند و تبدیل به یک غده سرطانی در دنیای اسلام شدند. باور کنید همان استعمارگرهایی که نمی‌خواهند دنیای اسلام متحد شود و ربع جمعیت دنیا زیر یک پرچم بیاید، نمی‌گذارند و ما کار دشواری با اینها داریم. از اول این افکار را خوارج در زمان حضرت علی(ع) داشتند. آنها هم این‌گونه بودند. منتها نه مثل امروز که این‌گونه هستند. ولی این افکار را داشتند و با حضرت علی(ع) هم جنگیدند و با معاویه هم مخالف بودند. یک مجموعه تندرو بودند. الان ما گرفتار بلیه‌ای به نام القاعده، داعش، بوکوحرام و جبهه النصره شدیم که ریشه همه اینها به القاعده برمی‌گردد. الان به این روز و این خطر افتادیم. ایران یک امتیازی نسبت به دیگران دارد و همان سال اول انقلاب آن فتنه را توانست خاموش کند. ولی عوارض آن را هنوز تحمل می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۰
مجید

گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ «امام به رای مردم احترام می گذاشت» این جمله ی مقام معظم رهبری که در مراسم باشکوه گرامیداشت سالگرد ارتحال حضرت امام و در بازخوانی اصول و مبانی شخصیت ایشان بیان کردند، تاکیدی دوباره بود بر اعتقاد عمیق حضرت امام به نظر و آرای مردم و یادآور جمله ی ماندگار ایشان که «میزان رای ملت است».

 

حرمت نهادن به رای مردم در مردمسالاری دینی حاکم بر کشور ما از یک اعتقاد عمیق دینی نشات می گیرد. عقیده ای که بر اساس آن برای ایجاد حکومت اسلامی، علاوه بر «مشروعیت» که تنها و تنها از سوی خداوند متعال به پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) و از طریق ایشان به «رواة حدیث» و «فقیه جامع الشرایط» یا به تعبیر امروزی «ولی فقیه» تنفیذ شده است؛ به مقبولیت عمومی نیز نیاز است تا بتوان احکام مترقی اجتماعی و حکومتی اسلام را در جامعه اجرا کرد. شاید یکی از دلایل «حق الناس» خواندن رای مردم توسط رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای نیز همین مسئله باشد.

 

همه ی تاکیدات حضرت امام و رهبر معظم انقلاب درخصوص حرمت نهادن به رای مردم اما باعث نشده است که عده ای در برابر نظر ملت موضع گیری نکرده و در واکنش به عدم اقبال افکار عمومی به ایشان یا حزب و جریان متبوع شان، دهان به توهین به مردم نگشایند. برای نمونه می توان به اظهار نظر یکی از چهره های پرحاشیه ی اصلاح طلب که سابقه ی نایب رئیسی مجلس ششم را نیز در کارنامه دارد درخصوص رای مردم به کاندیدای غیر هم فکر او در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 اشاره کرد که در توهینی کم سابقه مردم را به دلیل این انتخاب «بی سواد» نامید.

 

اما ایستادن در مقابل رای ملت همیشه با توهین و اهانت خاتمه نیافته و حلاوت زندگی دنیا گاه چنان بر دهان عده ای مزه کرده که «آتش‌فشان هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند»(1) آنان را واداشته تا به «لشکرکشی خیابانی» علیه رای مردم دست زده و تدارک فتنه هایی برای کشاندن نظام به لبه ی پرتگاه و گرفتن انتقام از انتخاب مردم را ببینند. حوادث خون بار پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 که در ادبیات مردم ایران به «فتنه ی 88» مشهور شده، یکی از تاسف بارترین مقاطع تاریخ معاصر کشورمان است که با بی حرمتی به رای مردم و لشکرکشی خیابانی علیه نظر آنان مترادف شده است.

 

مسئله زمانی جالب تر می شود که با جریان شناسی اصحاب فتنه در آن سال، گروه ها و افرادی را در کانون فتنه انگیزی مشاهده می کنیم که ادعای وفاداری به خط امام شان گوش فلک را کر کرده و انحصار خاطره پردازی از حضرت امام را در اختیار خود می دانند. جالب تر آنکه بیانات رهبر معظم انقلاب در سالروز رحلت حضرت امام و تاکید ایشان بر حرمت نهادن امام به «آرای مردم»، «افکار مردم» و «تشخیص مردم»، به تیتر نخست بسیاری از روزنامه های زنجیره ای وابسته به همین افراد و گروه های دخیل در فتنه ی 88 بدل شده و ناخودآگاه داستان دزدی را زنده می کند که همراه مردمی که دنبالش می کردند شده بود و فریاد «دزد ... دزد ...» سر می داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۵
مجید

گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»،محسن رضوانی* «بحران کارآمدی» مسأله ای است که امروزه کشور ما را مورد تهدید جدی قرار داده است. طرح و تبیین دیدگاه های اندیشمندان و فیلسوفان سیاسی اسلام، می تواند راهکارهای مهم و اساسی را برای حل این معضل ارائه دهد. در این راستا مقاله حاضر به طرح اندیشه امام خمینی(ره)، در خصوص کارآمدی پرداخته و چندین شاخصه مهم کارآمدی دولت تحت عنوان کارآمدی اخلاقی، حقوقی، اقتصادی، مدیریتی و سیاسی با استفاده از مجموعه صحیفه امام، ارائه و تبیین شده است. دولتی که نتواند این ویژگی ها را در خود بوجود آورد دچار «بحران کارآمدی» می شود و بحران کارآمدی اولین قدم به سمت بحران مشروعیت است.

 

حکومت اسلامی حکومتی کارآمد


مسئله اول در حکومت اسلام توجه به سعادت دنیوی و اخروی است. امام می فرمایند: «ان شاءالله اگر حکومت اسلامی جریان پیدا بکند، برای همه رفاه هست، برای همه سعادت است، برای همه رفاه و سعادت دنیا و آخرت است.»(۱) عمده شاخص هایی که باعث کارآمدی حکومت اسلامی می شود عبارتند از:


۱) «حکومت اسلامی مساوی با پیشگرایی و تمدن و ترقی است، نه مخالف با آن است»؛(۲)


۲) «حکومت اسلامی مبتنی بر حقوق بشر و ملاحظه آن است. هیچ سازمانی و حکومتی به اندازه اسلام ملاحظه حقوق بشر را نکرده است»؛(۳)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۹
مجید

به گزارش خبرنگار دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، عصر امروز نشست تخصصی کمیسیون تعلیم و تربیت با موضوع گفتمان انقلاب اسلامی با حضور حاج بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش و حسن رحیم پورازغدی در سالن بصیرت ساختمان لانه جاسوسی برگزار شد.

 

در این برنامه حسن رحیم پورازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به حوزه اهداف در کشورمان گفت: کمتر کشوری در حوزه فلسفه به اندازه ما حرف برای گفتن و دارای منابع غنی بوده باشد ما در بحث خانواده، مدرسه، حوزه رسانه، ارتباطات و شبکه های مجازی فلسفه های گوناگونی داریم و باید بدانیم به کدام سمت حرکت می کنیم.

 

وی گفت: آیات و روایات و راهبردها در قالب دعاهای گوناگون حتی در مورد اینکه چگونه با خدا صحبت کنیم با اشاره به ریز ترین حوزه تربیت اشاره شده است.

 

رحیم پورازغدی با ذکر دعایی از صحیفه سجادیه از حضرت سجاد (ع) اظهار داشت: ایشان در دعای 25 صحیفه می فرمایند «خدایا فرزندان ما را تن سالم، عقایدی درست و از اخلاقی انسانی برخوردار گردان» این بیانات نشان می دهد که در سه ضلع ابدان، ادیان و اخلاق مسئولیت های سنگینی داریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۹
مجید