در تنگنای روزمرگی، از پشت جاده های تاریک گناه و وسوسه، به دست های پر نیازمان آموختیم که تنها رو به آسمان بی کران کرامت و مهربانی تو دراز شوند و در ورای سیاه ترین لحظه های تنهایی، به امید نور روشن درگاهت، به انتظار بنشینند.
جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید هلال عید در ابروی یار، باید دید»
عید فطر، عید برگزیدگان است؛ آنان که یک رمضان به دوست نزدیک تر شده اند، شرط وفا و استقامت در رهِ منزل لیلی را به جا آورده اند و حالا در جشنی که او برپا کرده است، حضور می یابند و از لبخند رضایت او هدیه ها می گیرند.
دل های عاشقان، از ماه نور، به جلوه گاه ربانی فطر پیوند می خورد؛ عاشقانی که یک ماه صداقت های ناب را نوشیدند و از سرچشمه فضایل بهره ها جستند. فصل کرامتی بود مالامال از حضور چکامه های اُنس و دعاهای تقرب.
امروز، دل های عاشقان، با قنوت های پی در پی به استقبال عید عشق رفته اند.
از قدیم بین ما ایرانیها مشهور بوده است که «سخن چون که از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند». ما نیز اینبار میخواهیم حرفهایی از ته دل، ساده و بی هیچ آلایشی بزنیم. میخواهیم ساده و بیتکلف تشکر کنیم. تشکرهایی که برخی را بارها و بارها شنیدهایم اما تکرارشان بیلطف نیست و تقدیرهایی که شاید کمتر به گوشمان خورده باشند.
هر امتحان و آزمایشی برای خود نتیجه و نمره ایی به همراه دارد لاجرم یک ماه روزه داری نیز از این قاعده مستثنی نیست و هر روزه داری می تواند نمره ای را به خود اختصاص دهد. شما چه نمره ایی به خود می دهید؟ آیا فرصت دیگری نیز برای جبران نمره وجود دارد؟
عید، روزی است که خداوند آن را از میان دیگر روزها برگزیده و ویژه هدیه بخشیدن و جایزه دادن به بندگان خویش ساخته است ؛ به آنان اجازه داده تا در این روز بر خوان کرم او بنشینند و آرزوهای خویش را از او بخواهند.
زیانکار در این روز کسی است که از معنی عید غافل ماند و به جای تلاش برای حضور در محضر خدا، با دست زدن و قهقهه زدن در مجالس گناه به شادی های کوچک سرگرم شود. حضور در مجلس انس با خدا و همنشینی با بندگان برگزیده او را به حضور در مجلس لهو و همنشینی با عوام بفروشد،و دنیا را بر آخرت ترجیح دهد، براستی که چه خسارت سنگینی و چه زیان شرم آوری...برخی فقط عید را در گناه و سرگرمی و خوشی های زودگذر می بینند، در حالیکه در مفهوم عید معانی عمیقی نهفته است؛ این اعمال و کردار ماست که روزها را عید می کند.
بالاخره ماه مبارک رمضان نیز سپری شد و عده ای سربلند از این مهمانی آسمانی بیرون آمدند و عده ای سرخورده و در حسرت که چرا در این مهمانی با شکوه شرکت نکردند،ولی با این وجود وانمود می کنند که خوشحالند و در گرمای طاقت فرسای تابستان گرسنگی و تشنگی را تحمل نکردند،اما مگر می شود که آدمی با گوش فرا دادن به دستور شیطان و بنده او شدن،احساس رضایت و خوشحالی کند .
به تحقیق غمی در دل های این افراد وجود دارد که از به زبان آوردن آن عاجز و ناتوان هستند.اما با این حال چه می توان در این بارگاه با عظمت به زبان آورد که سراسر رحمت و بخشش و غفران و مهربانی است.