تعظیــم یا تحقیــــر ... ؟

دنیای فاسد غرب خواستند به زور زن را، شخصیت زن را در روش های غلط، انحرافی که با تحقیر جنس زن همراه است به دنیا بباوراند به زور به ذهن دنیا فرو کند.
دنیای فاسد غرب خواستند به زور زن را، شخصیت زن را در روش های غلط، انحرافی که با تحقیر جنس زن همراه است به دنیا بباوراند به زور به ذهن دنیا فرو کند.
رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان میخندند) زمانی است که زن بیحجابی و بدحجابی میمیرد، و بستگان او را در قبر میگذارند و روی آن زن را با خشت و خاک میپوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان میخندند و میگویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک میکرد و به گناه میانداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را میپوشانند.
منبع : مواعظ العددیه : ص 90 ، فوائد الرضویه : ص 563
عکس نوشت : نوعی از مدل امر به معروف و نهی از منکر
این نام به این علت انتخاب شده است که این رستوران در اقدامی غیر اخلاقی برای سرو این غذا از دختران کاملا عریان در نقش سینی غذا استفاده کرده و این غذا را بر روی بدن آنها در اختیار مشتریانش قرار می دهد! این دختران نیز مجبورند تا اتمام غذای مشتری و ترک میز به صورت کاملا بی حرکت بمانند.
جلوه حسن تو ای زن به خود آرایی نیست...................نیست گر ساده جمال تو تماشایی نیست
آن گل تازه به گلدان بلورین هرگز.....................جلوه گر همچو گل و لاله صحرایی نیست!
گرد الوان چه زنی بر رخ پاکیزه خویش.....................روغن و رنگ تو را مظهر زیبایی نیست
روی گلگون تو گر ساده نباشد، ای مه!......................عاشق نرگس مستت دل سودایی نیست
سرو ، مشهور چمن گشت ز آزادی طبع....................ور نه فخرش به خودآرایی و رعنایی نیست
ژاله دانش بطلب تا بفروزد جانت.....................که فروزنده تر از مشعل دانایی نیست
ژاله اصفهانی
آهای تـــو!
ایטּ منـــمـ!
نه پاهایم 10 سانت از زمیטּ بالاترنـב
نه موهایم 10 سانت از سرم بالاترنـב
مטּ اینجا روی زمیטּ زنـבگی میکنم
בر جایی که مטּ زنـבگی می کنم
فقط "ارزش هایمـ" مرا بالا می کشانـב
نه پاشنه کفش ، و نه کلیپس مو!
گـفت: پسـرها چقــבر چشـم نـاپـاڪ شــבه انــב …
یڪ بـار پشـت سـرش راه افتـاـבم …
בر ڪوچـه اول ، پسـر جـوانے ایسـتاـבه بوב !
تا نگـاهش به او و مانتـوے تنـگش افتـاـב
نیشــפֿـنـבے زב و به سـر تا پـاے انــבام בـפֿــتر פֿـیـره شــב …
همـاטּ پسـر ، وقـتےخانم چادری از جلـویش عبـور ڪـرבم …
سـرش را پایـیטּ انـבاـפֿـت و سرگـرم گوشے مـوبایلـش شــב !
سلام به همه مـפֿـصوصا בـפֿـترפֿـانوم هاے گل چادری